واضح آرشیو وب فارسی:ناب نیوز: «همنشین» اثری تدریجی و ناخودآگاه دارد؛ نگاه کن چه کسی همنشین توست، غذایت را به کسی بده که او را برای خدا دوست داری و غذای کسی را بخور که تو را به خاطر خدا دوست دارد.به گزارش ناب نیوز ؛موعظه و نصیحت، کلید سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت است. موعظه، دل ها را صفا می بخشد و چشم و جان را به جهان پُر رمز و راز معنویت می گشاید. خداوند متعال در قرآن کریم یکی از مهمترین تکالیف حضرت رسول(ص) را ارشاد مردم از راه پند و اندرز و موعظه معرفی می کند. به همین منظور، فرازهایی از درس اخلاق آیت الله سیدمحمد علوی گرگانی از مراجع تقلید را برای علاقه مندان بازنشر می کنیم: «یَا اباذر! الْجَلِیسُ الصَّالِحُ خَیْرٌ مِنَ الْوَحْدَهِ، وَ الْوَحْدَهُ خَیْرٌ مِنْ جَلِیسِ السَّوْءِ وَ إِمْلَاءُ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ السُّکُوتِ، وَ السُّکُوتُ خَیْرٌ مِنْ إِمْلَاءِ الشَّرِّ»؛ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: ای اباذر! همنشین صالح و خوب داشتن بهتر از تنهایی است و تنهایی بهتر از سکوت است و سکوت بهتر از ایجاد شرّ است. اگر انسان همدمی خوب و نیکوکار داشته باشد، از انزوا و گوشه نشینی و تنهایی خیلی بهتر است و اگر انسان در جامعه هیچ اثری نداشته باشد و جامعه از او بهره مند نشود و در کارهای اجتماعی هیچ نقشی نداشته باشد تنها بماند، بهتر است. مثل گُل باشید که در هر مجلسی آن را می برند، آنجا را معطر می کند و بالأخره اگر برای مردم سودمند نیستی، لااقل ساکت باش، این همه غیبت نکن، تهمت نزن، آنجا را خراب نکن که مردم را ناراحت کنی. ای عزیزان! دعا کنید که خداوند ما را از خواب غفلت بیرون آورد و توفیق دهد که این دستورات را نصب العین خود قرار دهیم. «یَا اباذر! لَا تُصَاحِبْ إِلَّا مُؤْمِناً، وَ لَا یَأْکُلْ طَعَامَکَ إِلَّا تَقِیٌّ وَ لَا تَأْکُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِینَ؛ ای اباذر! با کسی رفیق نشو، مگر با اهل ایمان و غذایت را جز به متقین نخوران و خودت نیز سر سفره فاسقین ننشین». مسلم است که مجالست خیلی اثر دارد، همنشین اثری تدریجی و ناخودآگاه دارد. در روایات سفارش شده «و انظر الی من جلیسک»؛ نگاه کن چه کسی همنشین توست. چه بسیار افرادی که همنشین اشخاص نماز شب خوان شده و آنها نیز نماز شب خوان شده اند. افرادی که متدین هستند، رفقایشان نیز متدین شده اند. حتی شخصیت های بزرگ حوزه نیز گفته اند که مقداری از تدین ما مربوط به دوستانی بوده که با آنها در یک حجره زندگی می کردیم و هم درس بوده ایم. عبادت و راز و نیازهای نیمه شب آنها در ما نیز اثر کرده است. مواظب باشید با چه کسی رفیق می شوید، خداوند دوست دارد که بر سر سفره مان، افراد مؤمن را دعوت کنیم و فاجران و فاسقان بی تقوا را راه ندهیم. خدا رحمت کند بزرگی را که می فرمود: یکی از هم مدرسه ای های من، مقید بود که پول دارها را دعوت کرده و از آنها با غذاها و سفره های آنچنانی پذیرایی کند، چند بار به او تذکر دادم که این کار را نکن؛ زیرا خداوند ناراحت می شود، برو افراد با تقوا، متدین را دعوت کن. روزگار گذشت و ما مشغول تحصیل بودیم تا اینکه نتیجه این شد که آن آقا مطرود مردم شد و مردم هیچ توجهی به او نکردند، ولی من که تکیه گاهم خدا بود و زیر سایه عنایت امیرالمؤمنین (ع) مشغول بودم؛ مردم با چه عزت و احترامی با من برخورد می کنند و استقبال می نمایند. به هر حال بعضی فقط دنبال این قضیه هستند که افرادی را دعوت کنند که روزی به دردشان بخورند، حالا یا پول دار است یا دارای مقام است یا عنوان دیگری دارد. لذا حضرت فرمود: خوبان را دعوت کند و خودت هم سر سفره فاسقین ننشین ولکن اگر رفتن شما اثر مثبتی دارد؛ اشکال ندارد. شاید بعضی از پیامبران و اولیاءالله هم این کار را می کردند مثلاً حضرت عیسی (ع) را دیدند به طرف خانه زن فاحشه ای می رفت، با توجه به اینکه آن حضرت در سنین جوانی بودند، مردم اعتراض کردند که این کار بد و زشت است. حضرت فرمودند: از این کار هدفی دارم. بعد دیدند که آن زن متحول شده و زن عابده با تقوایی شده است. اگر چنین رفت و آمدهایی برای دین است که اشخاص فاسق، منحرف و بی دین را متوجه خدا کنی، ارزش دارد. در غیر این صورت نباید انسان بی بند و بار باشد و سر سفره هر کس بنشیند و برایش مهم نباشد، که به خانه چه کسانی بروند و کنار سفره چه کسانی بنشینند. نقل می کنند مرحوم آقا شیخ محمدجواد فیض آبادی مرد بسیار بزرگواری بود و بسیار مراقب بود که هنگام رفت به شیراز به هر خانه ای نرود، بلکه خانه مرد پاک و متدین و مؤمنی را انتخاب کرده بود که او پدر آقای محمدحسن ایمانی است. گفتند: چرا آنجا را انتخاب کردی؟ می فرمود: باید جایی بروم که اولش بسم الله و آخرش حمد الهی باشد؛ یعنی اول به یاد خدا و آخر هم به یاد خدا. آقا محمدحسن ایمانی می گوید: روزی پدرم سخت گرفتار بود و وضع نامساعدی داشت. تصادفاً خبر آوردند که آقا شیخ محمدجواد فیض آبادی می خواهند تشریف بیاورند. پدرم ناراحت شد که با این وضع اگر آقا بیایند و مردم نیز به دیدن او شرفیاب شوند، چه کنم؟ به این جهت تا صبح در فکر بود و از طُرُقی آقا شیخ محمدجواد نیز وجه بیشتری داده بودند تا او را سریع تر به شیراز برسانند تا ظهر جمعه نشده غسل جمعه نمایند و از این مستحب محروم نشوند. ایشان تا وارد منزل پدرم شدند، فرمودند: چرا دیشب اینقدر ناراحت بودی که من بد موقع می آیم؟ پدرم گفت: آقا از کجا فهمیدید؟ ایشان فرمود: می خواهم حمام بروم و عسل کنم، ناراحت نباش که مشکلات تو نیز حل شده است. آنگاه فرمودند: تا یک هفته بین الطلوعین با اهل و عیال سوره انعام و آیه «وَرَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَهِ» را دویست و دو مرتبه بخوان و سپس به حمام تشریف بردند. این اعمال را پدرم به جا آوردند و الحمدلله مشکلاتشان حل شد. چندین نفر دیگر نیز گفته اند که این کار را کردیم و نتیجه گرفته ایم این ۲۰۲ مرتبه به حساب حروف ابجد می شود: «رب محمد و علی» که لازم است به این تعداد خوانده شود. «یَا اباذر! أَطْعِمْ طَعَامَکَ مَنْ تُحِبُّهُ فِی اللَّهِ، وَ کُلْ طَعَامَ مَنْ یُحِبُّکَ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ غذایت را به کسی بده که او را برای خدا دوست داری و غذای کسی را بخور که تو را به خاطر خدا دوست دارد..». ما باید همه کارهایمان برای خدا باشد. اگر درس می خوانیم، اگر تبلیغ می رویم باید رضای خدا را در نظر بگیریم. اگر چنین باشد برکت دارد کسی که اعمال و رفتارش برای خداست وجودش منشأ خیر است.
دوشنبه ، ۲فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ناب نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]