تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860697610
![نمایش مجدد: رجزخوانی شهیدان برونسی و حصاری قبل از عملیات بدر در حضور سید رحیم صفوی refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
رجزخوانی شهیدان برونسی و حصاری قبل از عملیات بدر در حضور سید رحیم صفوی
واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): سردار نجاتی گفت: آخرین جلسه فرماندهان لشکر 5 نصر برای ارائه طرح مانور تیپ های لشکر با حضور سید رحیم صفوی که آن زمان جانشین محسن رضایی بود برگزار شد. در این جلسه من و شهیدان برونسی، فرومندی، حصاری حضور داشتیم. آقا رحیم وارد شد به چهره ها نگاه کرد و دید که دو نفر از حاضران سنشان بالا است...چند ماه پیش بود که خبری دهان به دهان می گشت. همه از آمدن می گفتند و از بازگشت پارههای تن ملت. آنهایی که در روزگاری نه چندان دور یاریگر دین خدا بودند و به سان اصحاب سیدالشهدا(ع) در مقابل دنیای ظلم ایستاده بودند و در جنگی نابرابر به مسلخ عشق رفته بودند و با نثار وجود ذی جود خود و با تقدیم خون پاکشان درس مقاومت، ایثار و از جان گذشتگی به آیندگان داده بودند. می گفتند 13 پیکر مطهر از خط شکنانی که در کنار دجله به امام شهیدشان اقتدا کردند و به ندای نائب امام زمانشان خمینی بت شکن(ره) لبیک گفته و کربلایی شده بودند و پیکر مطهرشان سالها عطر سید و سالار شهیدان را استشمام می کرد، میهمان شهر امام مهربانی ها مشهد الرضا هستند و قرار است در سالروز شهادت رئیس مکتب جعفری در پنج نقطه از خراسان رضوی تشییع و به خاک سپرده شوند. سه تن از این شهدا شناسایی شده بودند. محمد و محمدباقر حصاری و محمدرضا قائمی هر سه این خط شکنان در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل شدند و هر سه نیز اعزامی از نیشابور بودند و ده شهید دیگر گمنام بودند. استخوانهای مطهر آنها بعد از سالها از پایان دوران خون و حماسه، می آمد تا به ما درس دفاع از ولایت را یادآورشوند. شاهد این ادعا سخنی است که راوی جلسه از قول یکی از مسئولین تفحص نقل کرد. وقتی بالای سر شهید محمد حصاری یکی از سه شهید شناسایی شده رسیدیم دیدیم که سربند لبیک یا خمینی به همراه اوست و آن سربند به خون سرش رنگین شده بود و امروز این سند ولایت پذیری نسل اول انقلاب، در روستای الاجگرد زادگاه شهید حصاری می ماند تا سند مظلومیت و در عین حال صلابت فرزندان خمینی کبیر باشد. شهید محمد می خواهد به ما بگوید که ما ولایت پذیریمان را با قطرات خونمان زیر اسم رهبرمان امضا کردیم. ما گفتیم لبیک یا خمینی و خون دادیم. شما هم بگوئید لبیک یا خامنه ای و پای ولایت بایستید. دو تن از این شهدای شناسایی شده، دو برادر همراه و همدل از دیار سلسه الذهب و از شهر قلمدان های مرصع، شهر نیشابور بودند. آری محمد و محمدباقر حصاری بعد از گذشت سی و یک سال از سالگرد عملیات بدر که در آن بال در بال ملائک گشودند و آسمانی شدند می گذرد و حال پیکر مطهرشان باز گشته است. شهیدان محمد و محمدباقر حصاری می آیند تا خانواده را که سالها منتظرند تا نشانی از عزیزانشان برایشان بیاوردند از چشم انتظاری درآورند. فرزند شهید محمد حصاری که دو ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمده است می گوید که پدر و عمو را در فاصله 60 متری از همدیگر و در فاصله 40 روز پیدا کرده اند. به رسم احترام و با نیت تجدید پیمان با این شهدا، همرزمانشان از مشهد و نیشابور در خیمه الحسین(ع) که حال و هوای روزهای خوب با هم بودن را دارد جمع شدند تا از خاطراتشان با شهید محمد حصاری بگویند. در این مراسم یادگاران شهیدان محمد و محمدباقر حصاری نیز حضور دارند. آنها جلوه و نورانیتی از سیمای پدران شهیدشان در چهره دارند که به جلسه حال و هوای دیگری بخشید. برادران کوچک آمدند سید ابوالقاسم نوری اولین راوی این جلسه است. او از نحوه آشناییش با شهید محمد حصاری اینگونه سخن می گوید: ابتدای ورود من به سپاه نیمه دوم سال 1359 بود، زمانی که جنگ بر کشور تحمیل شده بود. اولین حضور من در واحد بسیج سپاه بود که به تازگی شکل گرفته بود. توفیق نصیب من شد و در بخش زبرخان نیشابور در کنار شهید محمد حصاری بودم. این عزیز 16 سال از من بزرگتر بود و من برای خود افتخار می دانستم که در رکابش هستم. او برای من یک استاد بود و درسهایی را که در مدت تحصیل و زندگی فرانگرفته بودم در مدت یکسالی که همراه محمد بودم آنها را آموختم. او از صداقت و بزرگی روح برخوردار بود و متانتی داشت که برای من درس بود. در مدتی که با هم در آموزش بودیم و برای سازماندهی نیروها در پایگاههای روستایی به روستاهای اطراف می رفتیم گاهی اوقات تا دیر وقت کارمان طول می کشید اما او حاضر نبود به اندازه خوردن یک وعده شام برای روستائیان ایجاد مزاحمت کند. با بسیجیان با ملاطفت برخورد می کرد. یادم می آید زمانی که بچه ها در سپاه مشغول استراحت بودند و برادران حصاری وارد می شدند امکان داشت به هر دلیل سر و صدایی بلند شود و باعث بیدار شدن رفقای پاسدار شود و چون برادران حصاری از لحاظ جثه تنومند و بلند قامت بودند در این موقع بود که دوستان سپاهی آنها را مورد خطاب قرار می دادند و به کنایه می گفتند برادران کوچک آمدند. ای کاش شهید شوشتری بود... راوی دوم جلسه سردار اکبر نجاتی بود. او خاطرات خود را از شهید محمد حصاری این چنین روایت کرد. شهید محمد حصاری وقتی می خواست در جلسهای، صحبت کند سخنانش را با این عبارت شروع می کرد "جهت تألیف قلوب مومنین حاضر در جلسه صلوات" . وی ادامه داد: شهید محمد حصاری مصداق «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» بود. با دشمن بسیار سخت و خشن و با بسیجیان بسیار مهربان بود. این شهید عالی مقام از لحاظ خودسازی معنوی در سطح بالایی قرار داشت. نماز شب که می خواند از شدت گریه شانه هایش تکان می خورد. این مرد خدا، ارتباطش با پروردگار بسیار خوب بود و قلب مهربان و رئوفی داشت. این فرمانده دفاع مقدس با اشاره به رشادتهای شهید حصاری یادآور شد: من در والفجر3، میمک، بدر با شهید محمد حصاری بودم. انسان بسیار شجاع، با اخلاص، با ادب و متواضع بود. کاش شهید شوشتری بود و از شهید حصاری می گفت. در عملیات والفجر3 مردانه ایستاد و خط را نگه داشت و عراقیها را بعد از 13 روز که در کله قندی استقرار داشتند مجبور به فرار کرد و همه آنها را به اسارت گرفت. در عملیات میمک نیز شاهد رشادت او بودم. در شب دوم این عملیات شهید حصاری با شهید چراغچی و پنج شش نفری که همراهشان بودند با بلدوزر تا یال میمک که عراقیها مستقر بودند خاکریز زدند و عراقیها مجبور شدند شبانه پایین بیایند و فرار کنند. ترس در وجوش نبود. او کاسه سرش را به خدا عاریه داده بود. سردار نجاتی اظهار داشت: شهید حصاری و گردان تحت امرش در عملیات خیبر پای دجله در محاصره دشمن قرار گرفته بودند عراقیها شیمیایی زده بودند و عقبه ای که می خواست آنها را پشتیبانی کند بسته شده بود. آن قدر حجم آتش روی آن منطقه بالا بود که تو جاده خندق بچه ها را با کالیبر می زدند و عملاً بازگشت از جاده خندق میسر نبود. شهید حصاری برای من تعریف می کرد که یک یا حسین و یک الله اکبر گفتیم و به سمت دشمن حمله ور شدیم و خدا کمک کرد و محاصره را شکستیم. رجزخوانی شهید حصاری و شهید برونسی همرزم شهید حصاری در بخش دیگری از سخنانش گفت: محمد ارادت زیادی به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) داشت. دو سه روز به عملیات بدر مانده بود. آخرین جلسه فرماندهان لشکر 5 نصر برای ارائه طرح مانور تیپ های لشکر با حضور سید رحیم صفوی که آن زمان جانشین محسن رضایی بود برگزار شد. در این جلسه من و شهیدان برونسی، فرومندی، حصاری حضور داشتیم. آقا رحیم وقتی وارد شد به چهره ماها نگاه کرد و دید که دو نفر از ما سنشان بالا است و چهره آفتاب خورده و سوخته ای دارند. پیش خودش فکر می کرد که اینها نمی توانند نیروها را 50 کیلومتر از هور عبور دهند و به خط دشمن برسند و یا اینکه در تاریکی از آبراه عبور کنند و برایشان نقشه خوانی و تاکتیکی عمل کردن سخت است، به همین دلیل احساس نگرانی می کرد هر چند چیزی به زبان نیاورد اما این نگرانی در چهره او دیده می شد. سید رحیم بعد از گذشت مدت کوتاهی رو به شهید برونسی کرد و گفت طرح مانورتان را ارائه بدهید. او متوجه نگرانی سید رحیم شده بود. در جواب گفت: ما سال گذشته ده روز در این منطقه جنگیدیم. مطمئن باشید ما زمین را می شناسیم. اگر آن روز که درب خانه حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) را که به آتش کشیدند، ما نبودیم تا دفاع کنیم، اما امروز آمده ایم تا انتقام آن سیلی به ناحق خورده را از این ظالمان بگیریم. شهید برونسی ادامه داد آقا رحیم شما سید هستید شما را به جده اتان حضرت زهرا(س) قسم می دهم مثل عملیات قبل از ما نخواهید که برگردیم. من همین جا شهید خواهم شد. راوی در ادامه افزود شهید شوشتری نقل می کند که آقا رحیم به من گفت که من آمده بودم تا به اینها روحیه بدهم ولی من از آنها روحیه گرفتم.) شهید برونسی اینچنین صحبتی کرد و آقا رحیم خیالش راحت شد. در ادامه جلسه، شهید محمد حصاری فرمانده تیپ امام موسی کاظم(ع) گفت: جهت تالیف قلوب مومنین صلوات ، سپس روبر به آقا رحیم کرد و گفت: همانطور کهشهید برونسی گفت ما سال گذشته در این منطقه جنگیدیم و شما خیالت راحت باشد. اگر ما در کربلا نبودیم تا سیدالشهدا(ع) و دین خدا را یاری کنیم، اما امروز تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خونمان با دشمن خواهیم جنگید و انتقام اباعبدالله الحسین(ع) را از این یزیدیان خواهیم گرفت و دشمن راهی ندارد جز اینکه ما را شهید کند و از روی جنازه ما عبور کند. آنها در عملیات بدر مردانه جنگیدند و به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان ماند. شهیدان حصاری مصداق آیه « مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا » بودند. شهیدمحمد حصاری مانند کربلائیان با خانواده خود در جبهه حضور داشت. او برادر خود را به همراه فرزند بزرگش و پسر کوچکترش ، حتی شوهر خواهرها و خواهرزادهاش را به جبهه آورده بود و با عهدی که با خدا داشتند تا مرز شهادت پیش رفتند. آخرین دیدار سردار نجاتی در بخش پایانی سخنانش از آخرین دیدار خود با شهید حصاری سخن گفت و افزود: عملیات بدرکه شروع شد برنامه این بود که با قایق میان هور رفته و در پاسگاههایی که در آنجا بود شب را سپری کنیم و شب بعد با قایق های بدون موتور و پارویی به سمت دشمن حرکت کنیم. پس از طی مسافتی، به سیصد متری دشمن رسیدیم. قرار شد شب آنجا بمانیم، تا با اعلام دستور فرماندهان برای ادامه عملیات وارد عمل شویم. ما خود را در نیزارها استتار کرده بودیم. آنقدر به دشمن نزدیک شده بودیم که تحرکات مهندسی دشمن را کامل متوجه میشدیم. صبح روز بعد حدود ساعت 8 یا 9 صبح بود که صدای هلی کوپترهای گشتی دشمن برای چک کردن منطقه و اینکه نیروهای ایرانی در منطقه حضور دارند یا نه شنیده شد و آنهاشروع به گشت زنی کردند. حرکت هلی کوپترها آنقدر پایین بود که نی ها حرکت می کردند. حدود 400 نفر از رزمندگان در 30، 40 قایق بزرگ استقرار داشتند. من نگران بودم که اگر لو برویم این 400 نفر چه خواهند شد؟ در همین فکر بودم که بچه ها شروع کردند آیه «وَ جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» را زمزمه کردن و شهید حصاری هم مشغول زمزمه این آیه شریفه بود. به برکت نفس پاک شهید حصاری و دیگر رزمندگان هلی کوپترهای گشتی دشمن متوجه حضور ما نشدند. تا اینکه غروب شد. نماز مغرب و عشا را خواندیم هوای سرد اسفندماه و وزش باد بر روی هور سرما را مضاعف کرده بود. در این شرایط سرد آب و هوایی، متوجه شدم شهید حصاری در حال در آوردن لباسهایش است. گفتم سرما میخوری. گفت می خواهم غسل شهادت کنم. داخل آب شد و بیرون آمد. می لرزید ولی غسل شهادت را انجام داد. در همان موقعیت ماندیم و منتظر بودیم تا از طریق بیسیم، حاج باقر قالیباف فرمان حرکت و یا دستور دیگری را مبنی بر وارد عمل شدن یا نشدن نیروها صادر کند. سمت چپ ما لشکر عاشورا با دشمن درگیر شده بود. با شرایط پیش آمده، هر چه تماس گرفتیم موفق نشدیم با حاج باقر ارتباط برقرار کنیم. در همین حال بود که حرکت کردیم. هنوز 50 متری بیشتر طی نکرده بودیم که با دشمن درگیر شدیم و تیربارهای دشمن به سمت ما شروع به شلیک کردند. نیروهای عراقی روی دژ آمده بودند و به سمت ما شلیک می کردند حتی یک چهارلول هم نیروهای ما را هدف قرار داده بود. در همین شرایط بود که من تیر خوردم و از شدت درد به خود حلقه شده بودم که قایق ما مجبور شد برگردد. شهید حصاری وقتی فهمیده بود من تیر خوردم گفته بود نجاتی از من سبقت گرفت. تصور او این بود که من شهید شدم، ولی اینگونه نبود. این اخرین دیدار من با شهید حصاری بود. وداع با فرزند ارشد بعد از سردار نجاتی، غلامرضا حصاری فرزند ارشد شهید حصاری که از سبزپوشان، سپاه امام خمینی(ره) بود شروع به صحبت کرد. او گفت: پدر جبهه رفته بود و کارهای خانه را به من سپرده بود. البته او مشتاق بود که من هم در جبهه حضور داشته باشم. در چند عملیات مثل میمک و بیت المقدس در کنار پدر بودم. در یکی از اعزامها که با پدر همراه شدم، شبها معمولاً موقع استراحت با هم بودیم، من در آن زمان دختری داشتم که علی رغم اینکه عکسش همراهم بود ولی چهره اش را از یاد برده بودم و خیلی دلتنگش شده بودم و از این دلتنگی به پدر گلایه کردم. پدر من را در آغوش گرفت و مرا بوسید و بعد محل استراحتمان را ترک کرد. بعد از مدتی که به مرخصی آمده بود به مادر و همسرم گفته بود غلامرضا برای دخترش دلتنگی کرده است و جگر مرا آتش زد و ادامه داده بود که من 9 فرزندم را رها کردم و به جبهه آمدم شکایتی ندارم ولی او که یک دختر داشته و به جبهه آمده برایش دلتنگی می کند. وی در ادامه، آخرین وداع با پدر را اینگونه روایت کرد: قبل از شروع عملیات بدر، بعدازظهر بود که پدر و عمو را با هم دیدم. در عملیاتهای مختلف هرگاه پدر را می دیدم به او می گفتم زیاد نمی خواهد از خودتان شجاعت نشان دهید، مراعات خودتان را بکنید و مواظب باشید که برایتان اتفاقی نیافتد. هر بار که این تذکر را به پدر می دادم لبخندی می زد و از سر می گذراند، اما در این دیدار، وقتی پدر را در بغل گرفتم بدون اینکه عمو متوجه بشود آرام به او گفتم مواظب خودت باش. ولی او در جواب گفت این سری با سری های قبل فرق دارد و این آخرین باری است که با هم دیدار می کنیم. تسبیح، انگشترها و ساعتش را به من داد.(بعد از گذشت 32 سال از آن دیدار، تسبیح شهید محمد حصاری در دستان غلامرضا فرزند ارشد شهید می گشت و او با تسبیحی که یادگار پدر بود ذکر گوی خداوند متعال بود.) صبح که با نیروها به خط زده بودند به درجه رفیع شهادت نائل شده بود. تا عصر چیزی به من نگفتند. شهید شوشتری که موضوع را مطلع شده بود بیسیم زده بود و مرا خواسته بود تا برگردم. حتی شب عملیات نقل می کنند پدر بعد از غسل، وقتی خواسته لباس بپوشد با خود می گفته حصاری بپوش که آخرین باری است که لباس میپوشی. ولایت مداری در تصمیمات شهید حصاری جاری و ساری بود روای بعدی این جلسه امرالله کابلی بود. او از آشناییش با شهید محمد حصاری اینگونه سخن گفت: آشنایی من با شهید محمد حصاری، به سال1360 در عملیات ثامن الائمه(ع) برمی گردد. من در این عملیات به عنوان نیروی بسیجی حضور داشتم و شهید حصاری به عنوان فرمانده گردان ما انجام وظیفه می کرد. فرد بسیار متدین و با اخلاصی بود، در کنار این صفات از ابهت خاصی برخوردار بود. علاوه بر اینها از آمادگی بدنی بالایی برخوردار بود. او از دارخوین تا جاده آبادان اهواز جلوی گردان می دوید و دیگر نیروها پشت سرش می دویدند. تمام تصمیمات گرفته شده در جبهه توسط او، در خط ولایت بود و آنچه دستور ولایت بود در همان مسیر حرکت میکرد. وی در پایان سخنانش در خصوص مأموریت شهید حصاری در عملیات بدر مطالبی را بیان کرد. *دفاع پرس
یکشنبه ، ۱فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.shahidnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]
صفحات پیشنهادی
مجیدی عالی بود اما برهانی را انتخاب کردم/ قبل از حضور در پرسپولیس چند پیشنهاد داشتم/ رحمتی شش دانگ است
برانکو ایوانکوویچ خیلی تمایل ندارد درباره گذشته و روزهایی که سرمربی تیم ملی ایران بود صحبت کند اما در گفتگویی به برخی اتفاقات تیم ملی ایران در سالهای سرمربیگری خودش اشاراتی داشته است گروه ورزش تیتریک برانکو ایوانکوویچ خیلی تمایل ندارد درباره گذشته و روزهایی که سرمربی تیم ملی۴۲۰ هزار مسافر نوروزی با قطار به مقصد رسیدند/ جابجایی مسافران امسال همانند میزان سال قبل خواهد بود
مرتضی جعفری گفت بیش از ۱۰۰ واگن با عمر بالا از شبکه حمل و نقل ریلی کشور در سال ۹۴ برای جلوگیری از افت خدمت به مسافرین از شبکه ریلی کشور خارج شد مرتضی جعفری مدیر کل برنامه ریزی و نظارت بر خدمات مسافری راه آهن در گفتگو با خبرنگار اقتصادی نسیم آنلاین خبر داد که از ابتدای طرح نرونمایی از وصیت نامه شهید «سیدفخرالدین رحیمی» در لرستان
وصیت نامه شهید فخرالدین رحیمی با حضور نماینده ولی فقیه در لرستان و امام جمعه خرم آباد مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران لرستان و جمعی از کارکنان این اداره کل رونمایی شد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه لرستان مراد روشنی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگرانتصاویر/ مراسم ترحیم همسر رئیس جمهور بدون حضور اوباما
تصاویر مراسم ترحیم همسر رئیس جمهور بدون حضور اوباما در حالی که خانواده های بیش از ده رئیس جمهور آمریکا در مراسم ترحیم همسر رئیس جمهور ریگان حضور داشتند اما اوباما در این مراسم شرکت نکرد دانلود فایل مرتبط با خبر خبرهای داغ موضع قاطع وزیر خارجه عربستانی ها را از جلسه خارج کردیادواره ۶۰ شهید عملیات بدر و خیبر در شاهرود برگزار شد
به گزارش خبرگزاری فارس از شاهرود امشب در گرامیداشت ایام فاطمیه و سالروز عملیات بدر سی و یکمین یادواره ۶۰ شهید عملیات بدر و خیبر شهرستان شاهرود با حضور اقشار مختلف مردم مسئولان و خانواده معظم شهدا و ایثارگران در مسجد غربای شاهرود برگزار شد حجت الاسلام سیدحسین موسوی راوی و مداحضور آیت الله العظمی علوی گرگانی در بیت سیدحسن خمینی/ تصاویر
حضور آیت الله العظمی علوی گرگانی در بیت سیدحسن خمینی تصاویر حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی در بیت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار گرامی امام در قم حضور یافتند ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶ ۱۹رونمایی از وصیتنامه شهید «سیدفخرالدین رحیمی» در لرستان
پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳ ۴۳ وصیتنامه شهید فخرالدین رحیمی با حضور نماینده ولیفقیه در لرستان و امامجمعه خرمآباد مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران لرستان و جمعی از کارکنان این اداره کل رونمایی شد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه لرستان مراد روشنی مدیرکپل بزرگ جلابی و پروژه های راهسازی هرمزگان با حضور وزیر راه و شهرسازی به بهره برداری رسید
پل بزرگ جلابی و پروژه های راهسازی هرمزگان با حضور وزیر راه و شهرسازی به بهره برداری رسید استانها > هرمزگان - همزمان با آغاز سفرهای نوروزی و در مراسمی با حضور عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی هرمزگان پل بزرگ جلابی و پروژه های راهسازی هرمزگان به بهره برداری رسید به گزانایب قهرمان فصل قبل به نیمهنهایی نرسید
لیگ برتر بسکتبال نایب قهرمان فصل قبل به نیمهنهایی نرسید تیم بسکتبال دانشگاه آزاد با قبول شکست برابر شهرداری اراک از رسیدن به مرحله نیمهنهایی لیگ بازماند نایب قهرمان فصل قبل حالا باید برای پنجمی در لیگ تلاش کند به گزارش ایلنا در آخرین رقابت از ماراتن دو تیم بسکتبال دانشآیین تحویل سال نو با حضور سیدحسن خمینی درحرم امام راحل برگزار می شود
آیین تحویل سال نو با حضور سیدحسن خمینی درحرم امام راحل برگزار می شود معاون فرهنگی آستان مقدس حضرت امام خمینی ره گفت آیین ویژه تحویل سال 1395 روز یکشنبه اول فروردین با حضور سیدحسن خمینی در حرم مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی برگزار می شود آفتاب به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جمار-
گوناگون
پربازدیدترینها