واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: خیراله همتی-کارشناس ارشد مدیریت شهری : هنرهای شهری در میان تمام عناصری که در راستای زیبایی منظر و سیمای شهری کاربرد دارد چشمگیرتر و حتی در برخورد با شهروندان موثرتر است. هنر محیطی در تهران درآثار پایدار و المان های موقت دارای وضعیت بهتری نسبت به دیگر شهرهای کشورمان می باشد. مجسمه های شهری در چند ساله اخیر گاهی اوقات نشان دهنده خلاقیت تام هنرمند و انتخاب درست مدیران هستند. اثر جالب محمد وجدانی در بلوار میرداماد (مجسمه ورزشکار پرش کننده) و نیز دیگر مجسمه های خلاقانه شهر از نمونه های بارز این آثار است. این المانها به عنوان بخش پایدار هنر محیطی، به مرور به حیات خود ادامه می دهند و رشد می کنند. نگاه حرفه ای به هنر محیطی، چندان که در شهرهای بزرگ جهان همچون برلین دیده می شود به عنوان نمادی در زیبایی شهر مطرح می شود و جا افتاده است. یادمان های کشته های جنگ در میدانی در استانبول، پراک و ورشو توسط هنرمندان معتبر سفارش گرفته و خلق شده اند. نمونه ای از این جایگاه است. مجسمه ها از نظر فرم و فضا و نیز مخاطب، مورد بحث واقع می شود. پارامترهای بنیادین مدیای مجسمه در دو قالب فرم و فضا مطرح می شود. (ماده، هندسه و ساخت) در حوزه فرم (محیط، معماری و مخاطب) در حوزه فضای اثر برای تحلیل و آنالیز موضوع، خصوصیات هر یک قابل بررسی است. حوزه فضاحوزه ی ورود فرم به مقوله دیزاین است به رابط و دیالکتیک اثر با محیط، معماری و مخاطب در هنرهای بصری حوزه ای گسترش یابنده و درعین حال فراگیرنده است. آنچه که بسیار حائز اهمیت این نگاشته است موقعیت مخاطب است که به مجموعه عواملی اطلاق می شود که به رابطه ی حضوری و فیزیکی مخاطب به اثر اشاره دارد. روابطی چون زوایای دید با خط افق، ورود و خروج، پیاده و سواره، ایستاده و نشسته و ... که قابلیت نمایش در فضای عمومی را دارا می باشد. فضاهای شهری که عموما از آثار هنری محروم هستند، معمولا هیچ گونه جذابیتی ندارند و به همین خاطر است که کسانیکه در آن مکان زندگی میکنند، معمولا شادابی کافی را ندارند. این مساله را می توان در بخش هایی از شهر نیز مشاهده کرد. بنابراین نصب یک مجسمه که معمولا هزینه های چندانی هم برای مردمان شهری ندارد، سبب خواهد شد تا اثرات بسیار عمیقی از خود برجای بگذارد. ضمن اینکه به وسیله ی مجسمه ها می توان آگاهی های عمومی مردم را ارتقاء داد، و نیز زیبایی را بیشتر و بیشتر درچشم هایشان نمایش داد. این موضوع باعث مشارکت بیشتر شهروندی نیز می شود، در این صورت کسانیکه در اطراف آن مرکز زندگی می کنند انگیزه بیشتری پیدا می کنند تا به محیط اطراف خود رسیدگی نمایند. وجود فضاهای خالی بزرگ در شهر می تواند برای بسیاری از هنرمندان وسیله ای باشد تا بتوانند آثاری را که قادر به اجرا و نصب شدن در گالری نیستند، به نمایش بگذارند، برای مثال هنرمندان نظیر "ریچارد لانگ(Richard Long)" و "آنتونی گورم لی(Antony Gormley)" آثار هنری عظیمی را خلق کرده اند که کاملا با محیطی که این مجسمه ها نصب شده اند، تطابق دارند. همچنین مجسمه سازان فاخری مثل استاد ابوالحسن صدیق که آثار ارزشمندشان درفضای شهر به هویت ایرانیمان جلا می بخشد همین راه را مستقلا پیموده اند. وقتی که آثار هنری در شهر به گونه ای باشد که ما شهرمان را به مثابه یک گالری بزرگ بدانیم دراین صورت راه برخورد و تماس با آثار هنری را فراگیریم و درنتیجه خود مراقب آثار هنری هستیم و آن را حفظ می کنیم. در واقع تنها درصورتی ما می توانیم از آثار هنری حفاظت کنیم که در تماس مداوم با آنها باشیم؛ در اینصورت فرهنگ هنری در وجود ما تقویت شده و می توانیم به اهمیت زیبایی شناسی پی ببریم و از همین رو برای آن ارزش و اعتبار قایل می شویم چون می توانیم آن را درک نمائیم. ما اگر یک اثر هنری را به عنوان نشانه ای از شهر بشناسیم با آن خاطره پیدا می کنیم و در نتیجه می خواهیم از خاطراتمان محافظت کنیم. پیاده راههای بزرگ، پارک ها و باغ ها و همچنین فرهنگسراها و میادین شهری می توانند مکان هایی مناسب برای نصب آثار هنری شهری باشد ولی با توجه به اینکه می خواهیم هنر را در متن و درجریان زندگی شهری ببینیم بسیار زیباست که بیشتر درمعرض این آثار قرار گیریم. بیشترین تاثیر وقتی روی می دهد که چشم ما پر از این زیبایی ها شود. وقتی درک می کنیم که زندگی شهری و روزمرگی دنیای صنعتی به بسیاری از هنردوستان اجازه وقت گذاشتن برای علایقشان را نمی دهد، چرا هنر خود را به جامعه نبرد. چرا باید چشم نوازترین آثار فقط در جاهای خاص باشد. مگر نه این است که هنر آمده است برای آرامش، برای تلطیف روح و زیبا انگاری ذهنی، پس چرا تعداد زیادی از افراد جامعه به جبر زندگی کنونی باید از این پدیده آرامش بخش دور باشند. شما اگر از اهالی هنر باشید و در جمعی سخن بگوئید که کمتر آثار فاخر هنری را درک کرده باشند در آن لحظه آرزو می کنید که ای کاش دوستان من هم این حس زیبای مرا درک می کردند و می دانستند که من از چه می گویم و به کدام زیبایی فکر می کنم. مدیریت شهری با گام هایی چون نگارخانه ای به وسعت یک شهر و سالانه هنرهای شهری بهارستان، سعی در اعتلای هدف در معرض عموم قرار دادن زیبایی های فاخر دارند. امید است این هدف با حمایت و توجه اهالی شهرمان هر روز پر رنگ تر شود.
پنجشنبه ، ۲۷اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هدانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]