واضح آرشیو وب فارسی:برساد: چهارشنبه سوری را می توان پیشوازانهء جشن نوروز دانست که قبل از رسیدن آن برگزار می شود و برپایی آن نشانهء پذیرش و پیشواز از سال نو بوده و به پایان آمدن سال کهنه را خبر می دهد. برپایی این جشن در چند صد سال اخیر در گوشه و کنار این مرز و بوم اهورایی به همراه آداب و رسومی ویژه که هر کدام نشان از باوری کهن دارد، آن را در خور تامل و توجه ساخته است، از این آداب و رسوم می توان به فالگوش نشینی، کوزه شکنی، قاشق زنی، شال اندازی و بخت گشایی اشاره کرد. از آنسوی زرتشتیان، به ویژه در یزد و روستاهای اطراف آن از دیرباز در آخرین ساعات سال کهنه و پیش از دمیدن آفتاب در سحرگاه روز اورمزد و فروردین ماه(گاهشماری بدون کبیسه) به آتش افروزی بر بام خانه آن هم معمولاً در بلندترین جای آن می پردازند که به دیدگاه پژوهشگران این عرصه، نشانگر پیشواز از فروهر نیاکان دارد و این آتش افروزی می تواند با برپایی آتش در شب چهارشنبه آخر سال، در پیوند باشد هر چند تغییراتی در باور و شیوهء برگزاری آن رخ داده است.... بر اساس پندار عامیانه، این آتش افروزی شب چهارشنبه برای سپردن درد و غم و نامبارکی های سال کهنه به آتش و آغاز سالی نو بدون درد و غم با درخواست سرخی و سلامتی و بی آلایشی از آتش انجام می شده و این خود از همان شعر دکر شده که برخی ها هنگام پریدن از آتش بر زبان می آورند، نیز هویداست.... برآیند دیدگاه ها اینکه، گروهی چهارشنبه سوری را به همراه نوروز، سنتی بین النهرینی یا بومی آسیای غربی و یا بومی خود ایران پیش از کوچ آریاییان می دانند و چنانکه گفته شد جشن چهارشنبه سوری را آیین پیشواز از گرما بر می شمارند و گروهی دیگر این جشن باستانی را به همراه نوروز ، جشنی ایرانی دانسته و دلایلی بر برگزاری آن در بعد از اسلام از جمله در کتاب «تاریخ بخارا» تالیف ابوبکر بن جعفر نرشخی( متوفی قرن چهارم هجری) آورده اند که امیر منصور بن نوح سامانی در سال 350 هجری قمری جشن سوری(چهارشنبه سوری)را بنا بر عادت قدیم به جای آورده است و گفتیم که زرتشتیان هم از دیرباز در پایان گهنبار چهرهء همسپتمدم و سحرگاه روز بعد از آن( اورمزد و فروردین ماه) به جهت پیشواز از سال نو و در پیوند با فروهر درگذشتگان، بر بام خانه های خود آتش می افروزند که این خود از باوری آیینی و اسطوره ای سرچشمه می گیرد. شایان یادآوری است که در اوستا(فروردین یشت بند 49) آمده که فروهرهای نیکِ توانای افزایندهء پاکان، به هنگام همسپتمدم ده شب پیاپی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان، در روی زمین به سر می برند. با انجام آتش افروزی پشت بام و سپس آغاز سال نو، این ده روز به پایان می رسد و یک آیینی در شریف آباد اردکان یزد وجود دارد که پس از نماز و نیایش و آتش افروزی، به محض برآمدن آفتاب، بانوی خانه ظرفی از آب و اویشن که پیشتر آماده کرده را با ملاقه سراسر پشت بام تا مرز بام همسایگان می ریزد و در باور این مردمان، خداحافظی با فروهران است....و تنها یک نشانه است برای پرداختن به نوروز و جشن و شادی زندگان که باز هم با یاد آنان درآمیخته است و چنانکه می دانیم ماه فروردین ماه فروهران و نوزدهم فروردین، بزرگداشت همگانی آنان است و ناگفته نماند که با آغاز سال نو در بامداد و پیش از نیمروز، همه مردم، برای پرسه به خانهء نودرگذشتگان می روند اینها همه باشندگی و حضور پررنگ فروهران را می رساند. دکتر ژاله اموزگار معتقد است که گاه نوروز، گاه فرود آمدن ایزدان به زمین است از جمله ایزدان مهمی که در این زمان فرود می آید ایزد اساطیری رپیهوین(رپیتوین، رپیتون) است که گاه مقدس نیمروز بوده و نیمروز، خود زمانی است که همهء رخدادهای مهم اساطیری در آن گاه رخ می دهد، از جمله نیایش اورمزد و آغاز کردن آفرینش، رستاخیز و همپرسگی اوشیدر و اوشیدرماه و سوشیانس، همه در این گاه صورت می گیرد. همچنین رپیتون خود یکی از پنج گاه شبانه روزی نیایش در دین زرتشتی است، او ایزد تابستان بزرگ است... استاد پورداوود معتقد است: آتش افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز، از آیین های دیرین است و شک نیست که افتادن این آتش افروزی به آخرین چهارشنبهء سال، پس از اسلام رسم شده، چون ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند... و روانشاد دکتر بهار معتقد است آتش افروزی و گذاشتن چزاغ در کنار غذا بر پشت بام، به واسطهء جشن آمدن فروهرهاست تنها به این طریق، همه فروشی ها(فروهرها) می آیند نه یک تنه بلکه همه با هم و برای کمک می آیند، از سیل بهاری جلوگیری می کنند و اگر دشمنی بخواهد به بازماندگان صدمه رساند، او را دفع می کنند. ... دکتر کتایون مزداپور نیز آتش افروزی بر بام ها در سحرگاه اورمزد و فروردین ماه را برگرفته از امور مقدس دانسته و ریشهء این مراسم را که در بین زرتشتیان و ایرانیان برگزار می شود، را در پیوند با یکدیگر می داند و کلاً جوهرء اصلی نوروز و جشن نوروز را مانند روانشاد دکتر بهار، جشن ستایش و بزرگداشت«شهادت» می داند و سمنوی نوروز و حلوای سن زرتشتیان را از لحاظ واژگانی از یک ریشه دانسته و آنرا نوعی حلوا برای شهید می داند برای ایزد گیاه شهیدشونده«سیاوش» که در اعتدال بهاری به دنیا باز می گردد... با وجود برگزاری آیینی آتش افروزی بر بامها چه در بین زرتشتیان روستانشین(در سحرگاه روز اورمزد و فروردین ماه گاه شماری بدون کبیسه) و چه در بین دیگر ایرانیان سرفراز در شب سال نو، دربارهء چهارشنبه سوری می توان به این برآیند رسید که بن مایهء این جشن، یادآور پذیرایی و راهنمایی فروهر درگذشتگان است و با جابجایی، این آتش افروزی به شب چهارشنبه رسیده است ولی آتش افروزی های بی سامان کنونی، پریدن از روی آن و سردادن اشعاری با درونمایه ای ناسزاوار، به همراه مردم آزاری و آتش بازی های ویرانگر، نمی تواند ربطی به فرهنگ ایرانی داشته باشد و در حقیقت خوارداشت یکی از چهار آخشیج پاک هستی آفرین در دیدگاه ایرانی است و نمی توان جشنی این چنین را در مقولهء باور و فرهنگ ایرانی گنجاند. چکیدهء نوشتار «چهارشنبه سوری» از بخش «جشن های جداگانه(متفرقه)»، صفحات 143 تا 149 از کتاب« آیین(اسطوره، باور، فرهنگ مردم)»، پژوهش و نگارش «مهرداد قدردان».
سه شنبه ، ۲۵اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برساد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]