واضح آرشیو وب فارسی:زریان: *این یادداشت به قلم «سعدی رادمنش» نوشته شده و در اختیار زریان قرارگرفته است و محتوای آن صرفا بیانگر دیدگاه های نویسنده یادداشت است.پایگاه خبری- تحلیلی زریان؛ساعت 11 صبح 16/03/1988 اولین بمب ناپالم محله سرا شهرحلبچه را در هم کوبید وتا ساعت15/17 بمب های وحشتناک گرد سفید افیونشان را برشهر پاشیدند . عمرخاورتنها پسرهشت ماهه اش را درآغوش گرفته وفرصت گریز نیافت وبرای همیشه درهمان کوچه وخاطره ها ماند وهمراه با صدای شیون وفریاد ازوحشت ، ابهام وسردرگمی فاجعه تصویری هولناک داشت . کسانی که به یکباره حتی بیست نفر ازنزدیکترین کسانشان را درمقابل دیدگانشان ازدست داده بودند بدون اینکه بتوانند کاری برایشان انجام دهد گریخته بودند وبعضی حتی توان گریختن را هم نداشتند وبرای همیشه همان جا ماندند . اغراق نیست اگربگوییم درعصر حاضر هیچ ملتی به اندازه مردم کرد گرفتار ظلم ، جنایت ، کشتار دسته جمعی ، ذوب وتحلیل نژادی و... نشده است . تنهادر سالهای 1915-1925-1930 سه موج گسترده کوچ جمعی اجباری ازسوی ترکیه علیه کردها تدارک دیده شد درعراق نیز از1936 تا بهار1991 بزرگترین طرح های سرزمین سوخته درمناطق کرد نشین اجرا شد. در سال 1967مردم حلبچه وروستاهای رانده شده اطراف که قربانی سیاست تخلیه نوار 20 کیلومتری مرزی شده بودند علیه سیاست های ضد انسانی رژیم به مبارزه برخاستند. چند سال بعد در بمباران شیمیایی حلبچه اوچ وحشتگیری رژیم بعثی تجلی یافت ویکی از بزرگترین کشتارهای دسته جمعی تاریخ بوسیله ارتش بعثی عراق صورت گرفت ، ارتشی که وظیفه اش حمایت ودفاع از جمعیت غیر نظامی است آشکارا از پشتیبان ومدافع به انتقام گیرنده تبدیل شده بود . جنگ که ابزاری جهت دستیابی به برتری وتسلط سیاسی واقتصادی است به یک آزمایش دو جانبه برای برتری نظامی وتحمل روانی تبدیل شده که مستلزم رنجی بی حد وحصر برای بشر است ، رنجی که شامل ناهنجاری های اجتماعی وروانی نیز می گردد . جنگ نفرت انگیزترین پدیده ای است که بشر خلق کرده است وقوع حداقل 150 جنگ درحدود 55 سال به حدود 40 میلیون تلفات انسانی کافی است که این نفرت را ایجاد کند . ولی نفرت انگیزترین از آن این است که باید درست زمانی جنگ را واقعیت انکار ناپذیر بشری تلقی کنیم که با توشه ای سنگین و پربارازپیشرفت های بشری درآستانه ورودبه تمدنی قرار گرفته ایم که تصور می رود نویدهای بسیاری براب انسان داشته باشد. نوید تکوین جامعه ای که در آن بشر با اتکا به دانایی می تواند انسانی تر زندگی کند و آرمان گسترده و صلح و رفاه وعدالت وخردورزی را تحقق بخشد. آیا اوج تکامل اجتماعی بشر این است که آخرین محصولات دانایی اش را به کار گیرد تا به شیوه ای دقیق تر وسریعتر ومطمئن تر دست به کشتار زند ؟ اکنون با فریادهایی ارسر خشم و درد نمی توان جلوی جنگ های آینده را گرفت ، آنچه بودنش احساس می شود ابزار صرف احساسات نیست بلکه درک روشنی از روابط متقابل میان جنگ و جامعه است. با این اعتقاد این بصیرت جدید شالوده ای را فراهم می آورد که براساس آن جامعه بین الملل می تواند دست به اقدام بزند . ضد جنگ فقط نطق وادعا و راهپیمایی و اعتصاب نیست بلکه شامل بکار گیری استراتژیک قدرت نظامی اقتصادی واطلاعاتی است برای کاهش خشونت . در آن صورت می توان صلح واقعی در جهان رسید و عدالت گستری و مساوات را صورت عملی بخشید . آنچه تاکنون روی داده جنگ های کلاسیکی است که باز با خدعه ی قدرت های سلطه گر به کشورهای ضعیف تر تحمیل شده است . هرچند که غیر انسانی و به دور از همه ی قراردادها و پروتکل ها بوده ولی یک محمل عرفی ودیپلماتیک برای آن ساخته اند . اما امروز؟ امروز در استراتژیک ترین منطقه جهان ، خاورمیانه وبالاتر ازآن درجغرافیای قدیم موسوم به بین النهرین غیرانسانی ترین کشتارها آغاز شده است بدون اینکه مخاصمه یک هویت واقعی در عرف دیپلماتیک داشته باشد . همچنین پدیده شومی به نام داعش ، و در شرق خاورمیانه آتش افروزی طالبان این ها چه هویتی دارند؟ ازکجا تغذیه می شوند؟ مأموریتشان چیست؟ بی تردید می توان گفت به نام دین ودفاع از دین درفکر مخدوش نمودن چهره اسلامند که دین غالب در منطقه است، یک سوال بی پاسخ مانده که دموکراسی غرب ، آمریکا ، روسیه همه با پدیده داعش مخالفند که در جنگ های الکترونیکی وبسیار پیچیده امروز پیشرفته ترین دانش وابزار را در اختیار دارد. از کجا پشتیبانی می شود وقتی که همه جهان مخالف است. انچه بر سر اکرادایزدی وسایر قومیت ها آمده است کم از جنایت هایی نیست که نظام سلطه ی جهان در ویتنام و فلسطین و آفریقا به بار آورد . در یک کلام ، جهان متمدن که شعار آزادی بشر را تأمین حقوق فردی و عمومی جوامع سرداده است سربزنگاه همه را با یک مقوله معامله می کند . بشکه های نفت، دسترسی آسان به انرژی مورد نیاز به قیمت پایین ، فروش سلاح هایشان، اگر غیر از این بود باید رهبران نظام سلطه چشمشان را بر روی جسد آیلان وآیلان هایی بستند. اگر غیر از این بود باید فکری برای آوارگان کرد و سوری که در مرزهای بالکان به اسارت می گرفتند. پس باید نتیجه گرفت که جنگ های امروز بسیار غیر انسانی تراز جنگ های کلاسیک گذشته است .
دوشنبه ، ۲۴اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: زریان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]