تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835183157
وصيت كرد كنار مزار شهيد بهشتي خاكش كنند
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وصيت كرد كنار مزار شهيد بهشتي خاكش كنند
سال گذشته بود كه پاي صحبتهاي ابوالفضل اميدبيگي پدر شهيد محمدرضا اميدبيگي نشستيم تا روايتگر بخشهايي از خاطرات و دوران زندگي پسر شهيدش باشد.
نویسنده : احمد محمدتبريزي
اما امروز وقتي كه حرفهاي پدر شهيد در گوشمان نجوا ميكند و كلماتش در سطر سطر اين گفتوگو نقش ميبندد، مدتي از درگذشت ايشان گذشته و ما با بغض و اشك، امانتدار و انتقال دهنده صحبتهايشان هستيم. چند سال پيش هم مادر شهيد به ديار باقي شتافته بود و اكنون دايره راويان زندگي شهيد اميدبيگي محدود شده است. شهيد محمدرضا اميدبيگي متولد 16/12/1341 بود و با اعلام درخواست سريع نيرو جهت شركت در عمليات الي بيت المقدس در تاريخ 11/2/61 مشتاقانه اين دعوت را لبيك گفت و با كسب موافقت والدينش به جبهه رفت. اين شهيد پس از فتح خرمشهر در تاريخ 23/4/61 در كربلاي شلمچه و طي عمليات رمضان به لقاء الله پيوست. براي مرور زندگي شهيد سفر به سالهاي دور كنيم و نخست كمي از دوران كودكي و تحصيل شهيد بگوييد؟ محمدرضا زمان تحصيل در محله خودمان به مدرسه آسمي ميرفت ولي خب زياد درس نخواند. آن زمان تا كلاس ششم بيشتر درس نخواند و بعد از آن به سركار رفت. مشغول كار دندانسازي شده بود و آنجا كار ميكرد. آنجا مشغول بود كه ديگر انقلاب شد و كارش را رها كرد و دنبال فعاليتهاي انقلابياش رفت. موقع انقلاب چند سالشان بود؟ 16 ساله بود كه انقلاب پيروز شد. قبل از انقلاب هم همهاش مسجد بود و از آنجا به سركار ميرفت. زمان انقلاب اعلاميههاي حضرت امام را پخش ميكردند. شما مخالفت نكرديد؟ هرشب گريه ميكرد كه برود جبهه ولي من امضا نميكردم بعد مامانش گفت گناه دارد بگذار برود. امضا كرديم و رفت. حاجآقا شهيد ازدواج كرده بودند؟ خير. 19-18 ساله بود كه به جبهه رفت و ديگر فرصتي براي ازدواجش پيش نيامد. شهيد بچه چندمتان بود؟ من شش فرزند دارم و محمدرضا فرزند چهارمم بود. آن زمان جوانان زود ازدواج ميكردند و بچهدار ميشدند. من وقتي بچهدار شدم 20 ساله بودم. رفتار شهيد با برادر و خواهرهايش چطور بود؟ در خانه بچهها شيطاني ميكردند و گاهي شيشهها را ميشكستند. حاجخانم خدابيامرز عصباني ميشد و به من ميگفت كه بچهها را دعوا كنم. محمدرضا با يكي از خواهرهايش به نام مريم خيلي خوب بود. خدا را شكر بچههايم همه خوب بودند ولي محمدرضا در بينشان چيز ديگري بود. محمدرضا از همان سن پايين روي مسائل شرعي خيلي معتقد بود. خيلي از نظر رعايت حجاب حساس بود و به خواهرهايش دائم توصيه ميكرد كه حجاب داشته باشند يا بهشان ميگفت نمازهايشان را بخوانند و تشويقشان ميكرد كه به مسجد بروند. اگر يكي از برادر و خواهرهايش در خواندن نماز سستي ميكردند به آنها تأكيد ميكرد كه نمازشان را بخوانند. حتي برادرهاي بزرگترش را هم نصيحت ميكرد. الان اگر از قديميهاي مسجد امام حسين بپرسيد برايتان تعريف ميكنند كه محمدرضا دائم در مسجد بود و محرمها كارهاي ديگري انجام ميداد و براي ناهار و شام گوشت خرد ميكرد. بچههايم همه خوب بودند اما محمدرضا چيز ديگري بود. مادر شهيد فوت كردهاند؟ بله، ايشان چهار سال از من كوچكتر بود. ما در تمام اين سالها با هم بوديم تا اينكه حاج خانم به رحمت خدا رفت. حاجخانم قند داشت و همين خيلي اذيتش كرد. خدا شاهد است خانمم يك ركعت از نمازش قضا نميشد. تا زماني هم كه مريض بود نمازش را ميخوند. خيلي زن خوبي بود. همه همسايههايمان هميشه از خوبياش ميگفتند. اوايل ازدواج من در نانوايي كار ميكردم. از اول صبح به نانوايي ميرفتم تا ساعت 11- 10 شب مشغول كار بودم. پس تربيت بچهها با حاجخانم بود؟ بله، من تمام روز سركار بودم و كارهاي بچهها را حاجخانم انجام ميداد. رتق و فتق شش بچه براي خانم جوان مشكل بود ولي ايشان به خوبي از عهده تمام كارهايشان برميآمد. شما و حاج خانم براي تربيت شهيد چه كارهايي انجام داديد و چقدر كمكش كرديد كه مسيرش را پيدا و انتخاب كند؟ محمد آدمي باخدا و باقرآن بود. نمازش را مرتب ميخواند و هيچگاه نمازهايش قضا نميشد. خيلي روي مسائل شرعي حساس بود. مثلاً دخترهاي يكي از بستگان بيحجاب بودند و محمدرضا پا به خانهشان نميگذاشت و ميگفت اينها بيحجابند و به من محرم نيستند. واقعاً انسان عجيبي بود. وقتي كه انقلاب شد در كلاسهاي قرآن شركت ميكرد و بيشتر زمانش را در مسجد بود. روز و شب در مسجد بود و نمازهايش را آنجا ميخواند. بعضي اوقات هم همراه ديگر دوستانش براي گشت و ايست بازرسي ميرفت و ماشينها را وارسي ميكرد. مرتب به جمكران ميرفت. اگر مسجد نميبرد خودش تنهايي ميرفت. جمعهها كه سر كار نميرفت شبها به جمكران ميرفت. يك موتور گرفته بود كه با آن به سركار ميرفت و ميآمد. يك روز به محمدرضا گفتم در راه برگشت برايم شربت بخرد. وقتي از سركار برگشت فراموش كرده بود شربت بخرد. با اينكه تازه خسته و كوفته از سركار برگشته بود دوباره سوار موتور شد تا برود شربت را بخرد. به نظرم شهدا همهشان خوب هستند كه در اين راه قرار ميگيرند. شهيد بعد از انقلاب در كجا كار ميكرد؟ عينكسازي ياد گرفته بود و در يك عينكفروشي كار ميكرد. بعضي اوقات كه عينكم ميشكست با خودش ميبرد و درستش ميكرد. در عينكسازي بود كه كارش را رها كرد و به جبهه رفت. از رفتنش به جبهه بگوييد. خاطرتان هست هنگام رفتن چه حرفهايي به شما گفت؟ محمدرضا با حاجخانم و خواهرهايش خيلي خوب بود و بيشتر حرفهايش را به آنها ميگفت. من بيشتر دنبال كار و زندگي بودم و كمتر فرصت پيش ميآمد با هم صحبت كنيم. شبي كه ميخواست اعزام شود چند روز از كارش مرخصي گرفته بود. به خانه آمد و از من ميخواست كه رضايتنامهاش را امضا كنم. خيلي اصرار ميكرد و من امضا نميكردم به جبهه برود. از بس اصرار و التماس كرد مادرش گفت گناه دارد، رضايتنامهاش را امضا كن كه به جبهه برود. من رضايتنامهاش را امضا كردم و محمدرضا هم شب وسايلش را جمع كرد، روبوسي كرد، رفت و ديگر ما او را نديديم. حاجخانم مخالفتي با رفتن شهيد به جبهه نداشت؟ ايشان هم وقتي علاقه محمدرضا را ديد و فهميد راهي كه ميخواهد در آن قدم بردارد راه درستي است دلش به رفتن پسرش راضي شد. با شهادت محمدرضا هم كنار آمد و خدا را شكر ميكرد. برادر ديگر محمدرضا هم در ارتش بود و در عمليات بيتالمقدس حضور داشت. محمدرضا به عنوان رزمنده بسيجي به جبهه رفت و شهيد شد. شهادت را خيلي دوست داشت. نامه مينوشت كه بعد از شهادت لباسهاي من را چه كار كنيد و به مادرش ميگفت راضي نيستم بعد از شهادتم گريه كني. محمدرضا در كدام عمليات به شهادت رسيد؟ بعد از آزادسازي خرمشهر در عمليات رمضان كه شهيد هم زياد داد محمدرضا به شهادت رسيد. شلمچه در آن عمليات خيلي شهيد داد. محمدرضا هم در اين عمليات تركش به سرش خورده بود. از نوع شهادتش اينطور معلوم است كه در حال كمك به مجروحان براي انتقال آنها به عقب بوده كه شهيد ميشود. خدابيامرز برادرم كه پيكرش را ديده بود ميگفت انگار در حال انتقال مجروحان و شهيدان به عقب بوده كه دشمن شروع به زدن خمپاره ميكند. همين كه خمپاره ميزنند او هم به صورت دمر دراز ميكشد كه تركش به پشت سرش ميخورد. برادرم ميگفت پشت سرش خالي شده بود و چشمهايش معلوم نبود. خدابيامرز از اينكه پيكر محمدرضا را در سردخانه ديده پشيمان شده و همينطور كه مشغول تعريف بود حالش بد شد و غش كرد. خبر شهادت را چه كسي به شما داد؟ از پايگاه بسيج به خانهمان زنگ زدند كه براي شناسايي برويم. پيكرش تو ماشين بود كه همان لحظه تا ديدمش مطمئن شدم كه محمدرضا است. گويا دومين شهيد محل هم بود؟ بله، محلمان قيامت شده بود. وقتي پيكرش را به مسجد امامحسين در خيابان گرگان آوردند قيامت شده بود. تابوتش را در كوچه و خيابانها ميگرداندند و بعد به بهشت زهرا بردند. مردم روي تابوتش گل ميانداختند و در خيابان شيريني و خرما پخش ميكردند. واقعاً تشييعش حال و هواي محل را عوض كرده و شور و حال عجيبي به همه داده بود. گريه و زاري در كوچه بلند شده بود و جلوي در خانهمان بلندگو و حجله گذاشته بودند. آن زمان خانهها يك طبقه بود. دو ديگ در حياط خانه گذاشته بوديم و براي مردم غذا ميپختيم. شهيد وصيتنامهشان را هم نوشته بودند؟ بيشترين توصيه شهيد درباره تشويق رفتن مسجد و نماز خواندن بود. من هم تا جايي كه در توانم بود سعي كردم توصيههاي شهيد را در زندگيام به كار ببندم. شهيد در بخشهايي از وصيتنامهاش نوشته بود: «از شما ميخواهم كه پس از شهادتم گريه و شيون نكنيد بلكه خوشحال باشيد زيرا كه من پيروز شدم و به آرزوى خود رسيدم اميدوارم برادران و دوستانم بعد از من با پايدارى خود مرز و بوم اين كشور اسلامى را از دست دشمنان پليد و كافر پاك گردانند. من از لحاظ مادى چيزى ندارم كه بخواهم براى آنها تكليف معين كنم ولى آنچه به عنوان سفارش به نظرم مىرسد 1-اينكه من دوست دارم در بهشت زهرا نزديك به آرامگاه شهيد مظلوم دكتر بهشتى خاك شوم و بالاى قبرم عكس آن شهيد عزيز زده شود 2- بار ديگر خواهش ميكنم كه پس از شهادتم گريه و زارى نكنيد و براى من مجلس نگيريد و 3- از طرف من از همه دوستان و آشنايان طلب بخشش كنيد و حلاليت بطلبيد از همه شما التماس دعا دارم كه سخت محتاج به دعا هستم.»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
عکس/شهید الله دادی در کنار پسرش
شهیدخبر شهیدنیوز عکسی کم تر دیده شده از شهید الله دادی در کنار فرزندخود در شبکه های اجتماعی انتشار یافت ب دفاع پرسچهارشنبه ۱۹اسفند۱۳۹۴رونمایی از وصیت نامه شهید «سیدفخرالدین رحیمی» در لرستان
وصیت نامه شهید فخرالدین رحیمی با حضور نماینده ولی فقیه در لرستان و امام جمعه خرم آباد مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران لرستان و جمعی از کارکنان این اداره کل رونمایی شد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه لرستان مراد روشنی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگرانبانوی بی حرم --- زیارت نامه حضرت فاطمه زهرا(س) متن زیارت نامۀ حضرت زهرا سلام الله علیها به همراه صوت را از ای
وارث چقدر مظلوم بودی و علی از تو هم مظلوم تر و آن گاه که پدر در بسترِ ارتحال افتاد قلبت شکست هیچ وقت تو را چنین غمگین ندیده بودم پدر که گریه هایت را دید در آغوشت کشید هر چند خود نیز می گریست راستی نگفتی پدر برایت چه گفت چه زود او را فراموش کردند و حرف هایش را چه زووصیت نامه شهید مدافع حرم احمد رضایی
شهیدخبر شهیدنیوز امروز روز آزمایش الهی است روزی است که گروهی اندک به ندای مولایشان لبیک می گویند و گروهی کثیر به بهانه های مختلف نه تنها لبیک نمی گویند بلکه در مقابل امام و مولای خود موضع می گیرند و امام را فردی عادی می دانند و من زمانی که شنیدم رهبر و امامم فرمود سوریه بایدشهید بهشتی در مسند دستگاه قضا +تصاویر
در اسفندماه 1358 امام خمینی طی حکمی شهید آیت الله سید محمد بهشتی را به ریاست دیوان عالی کشور منصوب کردند به گزارش پارس نیوز در اسفندماه 1358 امام خمینی طی حکمی شهید آیت الله دکتر سید محمد بهشتی را به ریاست دیوان عالی کشور منصوب کردند این انتصاب در آن دوره واکنش برخی نیروهایپیکر ۲ شهید گمنام در پردیس شهید بهشتی دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی آرام گرفت
پیکر دو شهید گمنام ظهر امروز با حضور صدها دانشجو استاد و برخی از مسئولین دانشگاهی و استانی در پردیس شهید بهشتی دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی آرام گرفت به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد پیکر 2 شهید گمنام ظهر امروز با حضور صدها دانشجو استاد و برخی از مسئولین دانشگاهی و استدانشجویان شهید بهشتی به تماشای «آآآآدت نمیکنیم» نشستند
دانشجویان شهید بهشتی به تماشای آآآآدت نمیکنیم نشستند روز گذشته نشست فیلم سینمایی عادت نمی کنیم پس از نمایش آن در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد به گزارش حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی روز گذشته ساعت 15 30 به تماشای فیوصیت نامه شهید مدافع حرم مسلم خیزاب
وصیت نامه پس از حمد و ثنای الهی تمامی امور زندگی حق واگذار نموده و توکلم تنها بر آستان باری تعالی بوده و تسلیم امر او بوده و بر تمامی اتفاقات زندگی ام راضی بوده و از اون تشکر می نمایم آرزوی دیرینه ام شهادت با دشمن ترین دشمنان خدا و ائمه اطهار علیهم السلام و در میدان نبرد بعکس برفی شهید مدافع حرم در کنار پسرش
شهید محمد علی الله دادی در کنار فرزندش شهید مدافع حرم تصویری کم تر دیده شده از شهید محمد علی الله دادی در کنار فرزندش در شبکه های اجتماعی انتشار یافت جاممطالب مرتبط شناسنامه جوانترین شهید مدافع حرم عکسجای خالی شهید مدافع حرم در جلسه آزمون عکستصاویر تکان دهنده از شهید مدافآئین رونمایی از مزار یادبود شهید شیخ نمر
آئین رونمایی از مزار یادبود شهید شیخ نمر آئین رونمایی از مزار یادبود شهید آیت الله شیخ نمر باقرالنمر روحانی شیعی برجسته عربستانی برگزار میشود این مراسم با سخنرانی حسین شیخالاسلام مشاور امور بین الملل رئیس مجلس شورای اسلامی و مرثیه سرایی مادحین اهل بیت ع میثم مطیعی٬ امیر عبا-
گوناگون
پربازدیدترینها