واضح آرشیو وب فارسی:کرنا: روزهای آخر سال، همه را به نحوی به خرید لوازم ضروری و حتی غیرضروری زیادی ترغیب می کند. گرانی های عادی و گرانی شب عید هم جلودار عزم ما برای خرید شب عید نمی شود. شلوغ شدن خیابان ها و مراکز خرید در این روزها نشان از تمایل زیاد یا نیاز به خرید در مردم دارد. گذشته از روزهای پایانی سال که معمولا افراد زیادی را به خرید وامی دارد، کسانی هستند که در تمام طول سال میل شدید به خرید و به ویژه خریدهای غیرضروری دارند و البته در روزهای آخر سال این میل در آن ها تشدید می شود. این میل شدید و افراطی به خرید کردن از کجا می آید؟ آیا این که گفته می شود خانم ها بیش از آقایان خرید کردن را دوست دارند، از نظر روان شناختی تایید می شود؟ برای درمان تمایل افراطی به خرید که می تواند برای فرد، خانواده و اجتماع مشکل ایجاد کند چه باید کرد؟ چگونه خریدمان را مدیریت کنیم تا بهینه و مفید باشد؟ در گفت وگو با «مژده زمانی» کارشناس ارشد روان شناسی به بررسی این مسایل پرداخته ایم. تمایل افراطی به خرید کردن ریشه در چه نیازها و عوامل روان شناختی می تواند داشته باشد؟ فرد می تواند با خرید کردن، هیجانات درونی خود را مهار کرده، اعتماد به نفس خود را تقویت کند و به آرامش درونی برسد. معمولا وقتی فرد در زندگی عاطفی خود دچار تنش و ناامیدی شده باشد، بیش از زمان عادی میل به خرید کردن دارد و با وجود این که خودش می داند هیچ احتیاجی به جنسی که می خواهد بخرد، ندارد، باز هم اقدام به خرید می کند. برخی از افرادی که به خرید کردن و حتی تماشای مغازه ها و مراکز خرید اعتیاد دارند، دچار نوعی افسردگی شدید و ناراحتی روانی هستند که آن را در پشت خریدهای افراطی خود مخفی می کنند. گاهی افراد برای برطرف کردن دل گرفتگی و رهایی از آشفتگی های روحی اقدام به خرید می کنند و از این طریق حال روحی خود را کمی بهبود می بخشند. کسانی که اعتماد به نفس شان کم است، از این که می بینند فروشنده به آن ها احترام می گذارد و برای شان اهمیت قائل می شود، احساس مهم بودن می کنند و از این طریق نیاز روحی شان به توجه و احترام را برآورده می کنند. اما درواقع همه ی این افراد می خواهند از طریق خرید کردن، توازن روحی خود را حفظ کرده و فضای خالی درونی خود را پر کنند. آیا این که تصور می شود تمایل افراطی به خرید یا همان اعتیاد به خرید که به آن اشاره کردید، در خانم ها بیش از آقایان وجود دارد، صحیح است؟ معمولا اشتیاق به خرید کردن در زنان بیش از مردان دیده می شود. از نظر عوامل شخصیتی می توان گفت که زنان علاقه ی بیش تری به جزئیات، ابزار دکوری و توجه به زیبایی ها دارند. عوامل دیگر مثل تنوع طلبی در پوشش نیز در زنان از لحاظ جنسیتی بیش از مردان است. اما باید گفت برخلاف تصور عامه، بیماری خرید کردن افراطی مختص خانم ها نیست و میزان مردانی که به این بیماری دچارند نیز قابل توجه است. اما نکته ی مهم این است که خانم ها باید توجه داشته باشند که چون نقش مادر خانواده را دارند، به نوعی الگوی مصرف و خرید فرزندان خود محسوب می شوند و رفتار اعضای خانواده تحت تاثیر رفتار آن هاست، پس با کنترل و تعادل در خریدهای خود می توانند رفتار مرتبط با خرید خانواده ی خود را مدیریت کنند. چگونه می توانیم بفهمیم آیا اعتیاد به خرید داریم یا تمایل مان به خرید در حد نرمال است؟ با در نظر گرفتن برخی معیارها و پاسخ به چند سوال از خودمان می توانیم تشخیص دهیم که آیا تمایل مان به خرید عادی است یا افراطی؛ این که ببینیم خریدهای ما چند وقت یک بار است؟ مقدار خریدهای مان چقدر است؟ آیا میزان خرید ما با درآمد و موقعیت خانواده هم خوانی دارد؟ و مهم ترین سوال این که در چه موقعیت هایی خارج از برنامه ی معمول خریدمان، احساس نیاز به خرید می کنیم؟ ببینیم در این موقعیت ها احساس درونی غالب بر ما چیست؟ ترس، اضطراب و افسردگی می تواند موجب ایجاد تمایل کاذب خرید در ما شوند. خرید کردن چه جنبه های مثبتی می تواند داشته باشد؟ خرید کردن یکی از ابزارهای اجتناب ناپذیر و مهم در برقراری روابط اجتماعی است و پیروی از الگوهای صحیح در خرید کردن موجب افزایش سلامت روان در فرد می شود. خرید دسته جمعی اعضای خانواده می تواند یکی از اثرات مثبت خرید باشد. وقتی که اعضای خانواده با هم به خرید می روند، بیش تر به نظر و سلیقه ی یکدیگر پی برده و هم دلی میان آن ها بیش تر می شود. از طرف دیگر توجه به نظر دیگران، احتمال اشتباه ما در تصمیم گیری و انتخاب مان هنگام خرید را کاهش می دهد. آیا خرید زیاد می تواند منجر به بیماری شود؟ انسان برای تامین مایحتاج و نیازهای زیستی و طبیعی خود خرید می کند؛ اما اگر در خرید افراط کند، در حالی که نیازی به آن ندارد یا بیش از حد به دنبال تنوع باشد، دچار اختلال خرید افراطی رخ می شود که علل و ریشه های مختلفی می تواند داشته باشد. علاوه بر این، افراط در خرید می تواند عامل ایجاد وسواس به خرید شود. اعتیاد به خرید با وسواس خرید تفاوت دارد. اعتیاد به خرید مانند هر نوع اعتیاد دیگر، عادت بیش از حد است. اما این حالت که چیزی را بخریم و بعد از خرید آن پشیمان شویم، وسواس خرید است. افکار وسواسی فکر شما را درگیر می کند که مدام بخرید و پس از خرید به دلایل گوناگون پشیمان می شوید. اختلال وسواس معمولا افکار راجعه دارد؛ یعنی افکاری که مرتب تکرار می شود. فرد خودش از این روند ناراحت است، اما باز هم آن را انجام می دهد و آن قدر خرید می کند تا به آرامش برسد؛ اما بعد دوباره از کار خود پشیمان می شود. اختلال خرید می تواند تا آن جا پیش برود که فرد را ورشکسته کند؛ مانند قمار که مدام با ذهن فرد بازی می کند. در این حالت فعالیت یک سری انتقال دهنده های زیستی در یک نقطه از مغز انسان آن قدر زیاد می شود که فرد بی اختیار به خرید افراطی رو می آورد. کسانی که تمایل افراطی به خرید دارند، چگونه می توانند از شدت آن کم کرده و مشکل خود را درمان کنند؟ خرید افراطی برای مقابله با یک منبع آسیب رسان و استرس زای درونی شکل می گیرد که باید ریشه یابی شود. برای ریشه یابی روانی این مساله نیز فرد باید به مشاور و روان شناس مراجعه کند. اگر اختلالات روانی درمان نشده باقی بمانند و اضطراب ناشی از آن بیش تر شود، تبدیل به وسواس می شوند و وسواس در مورد خرید به زندگی اقتصادی فرد و خانواده آسیب می زند. برای پیش گیری از تبدیل شدن تمایل افراد به خرید به نوعی اعتیاد، ترویج الگوی ساده زیستی در جامعه ضروری است. انسان ساده زیست به خاطر مردم چیزی را نمی خرد یا برای این که یک کالای غیرضروری را بخرد، پول قرض نمی کند. الگوی ساده زیستی را باید از کودکی آموزش داد. متاسفانه ما الگوهایی کلیشه ای در این زمینه داریم؛ برای مثال وقتی می گوییم ساده زیستی، تصور می شود حتما باید تمایلات مان را سرکوب کنیم. در صورتی که این گونه نیست؛ ساده زیستی یک الگو دارد که باید آموزش داده شود. اینجا موضوع باور مطرح است؛ تا باور درونی نباشد، پذیرش انجام نمی شود. یعنی باید الگوهای ارزشی را طوری جا بیندازیم که افراد بدانند فقط خرید مهم نیست و باید از آن چه می خرند، به صورت بهینه استفاده کنند. برای تحقق این امر باید به تبلیغاتی که برای کالاهای مختلف در رسانه ها انجام می شود، توجه جدی شود. تبلیغات فقط هیجان خرید را در فرد ایجاد نکند و در کنار آن بارِ ارزشی کالا نیز بیان شود؛ یعنی این که چطور و در چه سن و شرایطی می شود از آن کالا استفاده ی بهینه کرد. از این طریق بر عقلانیت مخاطب در تبلیغات توجه می شود، نه هیجانات صرف. اما برای این که بتوانیم از خریدهای غیرضروری جلوگیری کنیم، بهتر است پیش از رفتن به خرید، لیست خریدمان را براساس اولویت بندی نیازها و توان مالی که داریم، تهیه کنیم تا هنگام خرید تمرکزمان بیش تر بر موارد ضروری باشد که به آن نیاز واقعی داریم. راه کار دیگر این است که در زمان خرید احساس خود را بررسی کنیم؛ در مواقعی که افسرده، خشمگین، نگران و تنها هستیم، بهتر است خرید نکنیم و به جای آن به دنبال ریشه یابی مشکل اصلی و رفع آن باشیم.
چهارشنبه ، ۱۹اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]