تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805632678




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات پادگان ابوذر به روایت یادگاران روزهای نبرد


واضح آرشیو وب فارسی:مطاف24: این روزها، یادآور بمباران پادگان ابوذر در سرپل ذهاب به عنوان دوکوهه غرب کشور است. آ«چه می خوانید، خاطره هایی درباره این پادگان است.به گزارش "مطاف24"، این روزها، یادآور بمباران پادگان ابوذر در سرپل ذهاب به عنوان دوکوهه غرب کشور است. آ«چه می خوانید، خاطره هایی درباره این پادگان است. سردار شاهویسی یکی از رزمنگانی که در طول جنگ در نقطه نقطه جبهه غری کشور جنگیده است، در روایتگری از مناطق جنگی غرب از سال ۶۳ و بمباران پادگان با بمبهای خوشه ای رژیم بعث اینچنین می گوید: «شدت حملات خیلی زیاد بود. بیشترین تلفات را هم دشمن در همان حمله به ما تحمیل کرد.» او به آن موقع برمی گردد. وقتی که مجروحان از شدت موج انفجار گوشت بدنشان از استخوان ها جدا شده بود: «تنها رگ بود و استخوان. با این حال هنوز زنده بودند و زجر می کشیدند.» هنوز هم چند ساختمان زخم خورده را به یادگار نگه داشته اند تا ما فراموش نکنیم پادگان ابوذر و رزمنده هایش در آن روزها چه کشیده اند؟ داخل پادگان که بشوی هنوز هم بوی غربت می آید. قدیمی ها و بچه های جنگ بی قراری می کنند. حاج مجید شفیع زاده که آن روزها در لباس بسیجی برای وطن می جنگید هم حالا راوی دیگری از حماسه ابوذر است. شفیع زاده با بغضی در گلو یاد ارتفاعات سومار می افتد، یاد آن شبی که بچه ها در میدان مین گیر کرده بودند و آن شب در ابوذر «بیدار باش» زده بودند تا برای باز کردن میدان مین داوطلب ببرند. از روزها و شب های پادگان ابوذر می گوید، از ساختمان های پنج طبقه ای که پر بود از رزمنده از دعای کمیل و زیارت عاشورا، از شب ها و نماز شب خوان ها. از آنهایی که برای عملیات می رفتند عملیاتی که برگشتی نداشت.... شفیع زاده می گوید: یادش به خیر روزهایی که از عملیات بر می گشتیم، یکی لباس هایش را می شست یکی وسایلش را مرتب می کرد...» در همین حین موتورسواری بود که نامه های رزمنده ها را می آورد و اگر نامه ای داشتند برایشان می برد. صدای موتورش که می آمد همه می دویدند بیرون. یکی یکی اسامی را می خواند، آنهایی که نامشان نبود و نام ه ای نداشتند می گفتند برای ما نامه نداری؟ موتورسوار می رفت و بچه ها هم می رفتند داخل اتاق ها. شب بیدارباش بود، باید می رفتیم عملیات، بچه ها سریع لباس هایشان را جمع و جور می کردند و لباس های خیس و شسته شده شان را در ساک می گذاشتند و می رفتند برای عملیات. یک هفته بعد از آن، جمع چند نفری بیشتر به پادگان برنمی گشتند. خیلی ها از همانجا پرواز کرده بودند. ولی وقتی این بار موتورسوار با نامه ها می آمد بلند صدا میز : «علی حاتمی، رضا سعیدی، حسین عباسی، نیستند؟ نامه دارید ها!» کسی نبود که نامه هایشان را تحویل بگیرد. همه شان خدایی شده بودند. موتورسوار که با نامه های برگشتی از پادگان خارج می شد، مثل اینکه غربت پادگان ابوذر بیشتر جلوه می کرد. دیگر صدای خواندن دعای کمیل و زیارت عاشورای بچه ها به گوش نمی آمد. نماز شب خوان ها تعدادشان کم شده بود. خاطرات شفیع زاده چشمان همه را تر می کند. سرهنگ علی احمد فیض اللهی فرمانده سپاه قصر شیرین و سرپل ذهاب می گوید: «تو را به خدا بگویید، اینجا هم دو کوهه بوده، اینجا خیلی بیشتر از دو کوهه شهید داده است. همه کاروان های راهیان نور به جنوب می روند انگار نه انگار که غرب هم شهید داشته است.» *کانال تلگرامی چند جمله جنگ @war59_67


چهارشنبه ، ۱۹اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مطاف24]
[مشاهده در: www.motaf24.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن