تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820212833
شهیده، 12 ساله: بگذار مرا بکشند ، من عاشق شهادتم
واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): شاید اگر جوان و نوجوان امروز ما، نام « سهام خیام » را بشنود؛تصور کند نام یکی از دختران کشورهای فلسطین و لبنان را شنیده است!سهام خیام اولین دختر نوجوان و شهیده دفاع مقدس است.شهیده: سهام خیام متولد: ۲۵ بهمن ماه ۱۳۴۷- هویزه شهادت: ۸ مهر ماه ۱۳۵۹- دشت آزادگان - هویزه شاید اگر جوان و نوجوان امروز ما، نام « سهام خیام » را بشنود؛تصور کند نام یکی از دختران کشورهای فلسطین و لبنان را شنیده است!سهام خیام اولین دختر نوجوان و شهیده دفاع مقدس است.او که طاقت اشغال شهرش را توسط اشغالگران بعثی نداشت،با سنگریزه های خود آن ها را مورد هدف قرار می داد...بگذار مرا بکشند!اولین روزهای پاییز ۵۹ بود. نیروهای بعثی دشمن، وارد خاک هویزه شده بودند.سهام از جنگ نمی ترسید، می گفت: نگاه کنید! دشمن وارد شهر ما شده.چرا نشسته اید؟ سکوت جایز نیست. باید جنگید. باید مبارزه کرد.به او می گفتند: تو که پسر نیستی، نمی توانی بجنگی.اما او به این حرف ها کاری نداشت؛ می گفت: مرد و زن و پیر و جوان ندارد،همه ی مردم شهر باید برخیزند و از سرزمین خود دفاع کنند.سهام با همه ی هم سن و سالانش فرق می کرد. او دوست نداشت در خانه باشد و با عروسک و اسباب بازی هایش بازی کند. گرچه به قول اطرافیانش، دختر بود و نمی توانست تفنگ به دست بگیرد، اما فریاد می زد و بر دشمن لعنت می فرستاد، دامنش را پر از سنگریزه می کرد و به سوی دشمن پرتاب می کرد. کار دیگری از دستش بر نمی آمد.او هرگز از مبارزه و کشته شدن ابایی نداشت.می گفت: بگذار مرا بکشند. بگذار شهیدم کنند. من عاشق شهادتم!/ب
جمعه ، ۱۴اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.shahidnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]
-
گوناگون
پربازدیدترینها