واضح آرشیو وب فارسی:قانون: از مهم ترین نقوش باستانی خنیاگری (موسیقی) در جهان، باید از آنچه در «چوغامیش» خوزستان برجای مانده، یاد کرد. این نقوش۳۴۰۰ ساله، سیمایی از بزم رامشگران را نشان می دهند. در این بزم باستانی، دسته ای نوازنده دیده می شوند که هر کدام به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران نشان می دهد که آنها نخستین ارکستر جهان هستند. در این گروه می بینیم که نوازنده ای «چنگ» و دیگری «شیپور» و آن دیگری«تنبک» می نوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که «آواز» می خواند. اینها رو گفتم که بدانید موسیقی و آواز از 3400 سال پیش درکشور ما رواج داشته است البته چند سال بعد، غرب به سردستگی آمریکا این هنر را از ما ربود و ما را مجبور کرد به خنیاگری بگوییم «موسیقی». بنده از همین تریبون به غرب اعلام می کنم که این هنر متعلق به ما بوده و شما فقط آن را کاپی کرده اید و ما کاپی نمی خواهیم. خب برویم سراغ اصل مطلب. ما به عنوان مهد موسیقی و آواز در جهان پیوسته صاحب پدیده های بی بدیلی در این صنعت بوده ایم مثلا ما همین الان خواننده ای داریم که پس از یک سال و نیم که از فوتش گذشته هنوز آهنگ های جدیدش روانه بازار می شود و حتی دیده شده برخی هواداران منتظر برگزاری کنسرت آن عزیز هستند. از طرفی دیگر بعضی خنیاگران و آوازه خوانان ما پیوسته چراغ راه بشریت بوده اند و با اشعاری تکان دهنده مانند «بیا با هم بریم سفر دبی دبی» و «این شبی که میگم شب نیست امشب مثل دیشب نیست» و امثال آن سعی در هدایت انسان به سوی آینده ای بهتر داشته اند. همین چند وقت پیش یکی از پدیده های نوظهور چیزی فرمودند که باعث شد عشاق پس از شنیدن این اثر، یک صدا بگویند : «تو با ما چه کردی؟» و ضمن آشنایی با شیوه های جدید عاشقی مسیرهای جدیدی را پیش روی خود احساس کنند. همچنین در قطعه «پریوش چه بد کرد غلط کرد شوهر کرد همه را دربه در کرد»، هنرمندِ متعهد سعی دارد درباره عواقب جبران ناپذیر انتخاب غلط به عشاق هشدار دهد. در بعضی آثار شاهد این بوده ایم که خنیاگر سعی می کند پا را فراتر از مرزها گذاشته و سایر مردم جهان را از هنر خود سیراب کند مانند این اثر که هنرمند گوشه چشمی به مخاطب انگلیسی زبان دارد. «من عاشقتم یه کم غیرعادی/ تو easy نیستی، تو عشق خیلی hardی» و در پاره ای اشعار مانند «شیرینی سرکه از زغاله/ مغز سر گربه پرتقاله» شاهد این بوده ایم که خنیاگر سعی در بیان واقعیت های علمی ناشناخته دارد. گاهی هنرمند با زبانی تند به مخاطب هشدار می دهد. مثلا درقطعه ارزشمند «پارسال بهار دسته جمعی ...» خنیاگر پس از مقدمه چینی به این شاه بیت می رسد: «پسر چقدر نادونی....» و خیلی هنرمندانه و متعهدانه سعی در تقبیح امر ناپسند «چشم چرانی» دارد. در یک جمع بندی می توان گفت پدیده های عرصه خنیاگری، پیوسته در حال تلاش جهت اعتلای علم و فرهنگ و هنر و سجایای اخلاقی بوده اند، از همان رامشگران و خنیاگران اولیه بگیر تا این اواخر هنرمندی به نام «سـریـال» که من ایشان را ندیده ام اما بچه های محله همگی جنس صدایش را دوست دارند و در تمام رای گیری ها، ایشان را به عنوان سرلیست قرار می دهند.
پنجشنبه ، ۱۳اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قانون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]