واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هنگامیكه قدس به ميدان مبارزه نيروهای حقطلب ايرانی و شامی با نيروهای يهودی تبديل میشود، سياستمداران عرب طرفدار غرب...
لیونی و امیر قطر -قطر 2008 «مهدي حمدالفتلاوي» در كتاب «سقوط اسرائيل» که با ماجرای سقوط اسراییل از جمله «رابطه قم و بيت المقدس» میپردازد، میگوید: «مردم قم در جريان ايفاي نقش الهي خود و عمل به تكليف ديني و مسئوليت جهادي خويش براي آزادسازي فلسطين و قدس شريف از چنگال يهود موضع سياسي خائنانه سران عرب را در قضيه فلسطين افشا نموده و طرفداري آنها را از يهود و نصارا برملا ميسازند. قدس شريف نيز نقش زيادي در افشاي اين موضع گيري خائنانه حاكمان عرب دارد؛ زيرا هنگاميكه قدس به ميدان مبارزه خونين نيروهاي حقطلب ايراني و شامي از يك طرف و نيروهاي يهودي فاسد از طرف ديگر تبديل ميشود، سياستمداران عرب طرفدار غرب به حمايت از يهود برميخيزند و بر موضع خائنانه خود در برابر امت اسلام و قدس شريف پافشاري ميكنند. در اين جا آن حادثه ذلتباري كه رسول خدا(ص) براي مسلمانان عرب بيان داشته است اتفاق ميافتد كه فرمود: براي بازگشت شما به دين، به سختي با شما ميجنگند همانگونه كه شما در آغاز، براي پذيرش دين با آنها جنگيديد.»به جرأت میتوان گفت آنچه که در جنگ 22روزه اتفاق افتاد، نیز چیزی جز این نبود. همگان دیدند که چگونه منافقان امت با سکوت و خیانت خود، رژیم صهیونیستی را در ریختن خون مردم غزه پشتیبانی نمودند.حضرت آیت الله خامنهای در دومین پیام خود پیرامون غزه فرمودند: «خيانتكاران عرب هم بدانند كه سرنوشت آنان بهتر از يهوديان جنگ احزاب نخواهد بود كه خداوند فرمود: " و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتاب من صیاصیهم…" ملتها با مردم و مجاهدان غزهاند. هر دولتی كه بر خلاف اين عمل كند فاصلهی خود و ملّتش را عميقتر ميكند و سرنوشت چنين دولتهايی معلوم است».سرنوشت چنین دولتهایی مانند سرنوشت حکومت ساسانیان است؛ همچنانکه که نبی مکرّم اسلام نیز در حدیت مذکور میفرمایند: «براي بازگشت شما به دين، به سختي با شما ميجنگند؛ همانگونه كه شما در آغاز، براي پذيرش دين با آنها جنگيديد».به همین مناسبت و در راستای افشای بیش از پیش چهره منافقان امت، مقالهای راهبردی و راهکاری با عنوان «خائنان عرب و يهود» تقدیم میگردد:يكي از نكات قابل توجه در بررسي تاريخ اسلام و حتي مسيحيت، حضور قوم يهود در كنار مراكز اصلي ديني و همسايگي ايشان با جوامع ديني ديگر بوده است. يهوديان چندين دهه قبل از ظهور پيامبر اعظم-صلی الله علیه و آله و سلم-، بر اساس ظواهر و شواهد تاريخي و با بهانهي ياريرساني به حضرت رسول در اطراف شهر مدينه كه قرار بود در آينده مقر حكومتي مسلمين شود، مستقر شدند. با مردم مدينه داد و ستد ميكردند و حتي به اقدامات فرهنگي و آموزشي دست زدند. آنها نشانههايي از ظاهر و ويژگيهاي پيامبر اكرم داشتند كه همواره در جستجوي ايشان بودند. جالب اينكه به استناد گزارههاي قطعي قراني، آنها با نشانههايي كه از پيامبر خاتم داشتند، او را حتي از فرزندان خود بهتر ميشناختند. با بعثت نبی مکرم اسلام-صلی الله علیه و آله و سلم- و اعلام رسمي و آشكار دعوت، پيشبيني يهود و مسيحيان به واقعيت پيوست و پس از طي دوران پرمشقت مكه، پيامبر با جلال و جبروت وارد شهر مدينه شد. در اين برههي مهم تاريخي، يهوديان اطراف مدينه دو گروه شدند. برخي به حقانيت رسول خاتم، آشكارا اعتراف نموده و به دين مبين اسلام وارد شدند. اما گروه دوم از در انكار درآمده و با علم به حقانيت پيامبر، به مقابلهي آشكار و نهان با پيامبر پرداختند. آنان از هر دري براي مقابله با اسلام و پيامبر وارد شدند كه برخي از آنها عبارتند از: 1- تبليغات عمومي در نفي رسالت و حقانيت پيامبر عليرغم راهبرد اوليه. 2- ترديد و شبههافكني درخصوص آموزههاي اسلام در دل افراد جوياي حقيقت. 3- تكفّل تربيت فرزندان اهل مدينه و كاشتن بذر بغض پيامبر در دل نوجوانان مستعد مدينه. 4- هتك حرمت نواميس مسلمان در محلههاي يهودينشين مدينه. 5- جاسوسي و خبرچيني براي مشركان مكه. 6- سازماندهي مسلمانان ضعيفالايمان ذيل پرچم منافقان مدينه. 7- حمايت فكري و مادي از جريان نفاق درون جامعه اسلامي. 8- شكستن پيمان صلح در موارد متعدد و هنگام محاصره مسلمين توسط كفار و مشركين. 9- مقابله مستقيم با اسلام پس از نااميدي از مقابله غيرمستقيم. نكته قابل توجه درخصوص رفتارشناسي يهوديان اطراف مدينه در صدر اسلام اينكه، ايشان به دليل درك حقانيت اسلام و عظمت پيامبر در دلهاي خود از يك طرف؛ و دلبستگي شديد به متاع دنيا از طرف ديگر، حتيالمقدور از مقابلهي مستقيم خودداري ميكردند. از همين روي، ايشان با تقويت دو جريان عمده مشركان مكه و منفاقان مدينه تلاش ميكردند شجرهي نوپاي اسلامي را قطع كنند. اوج خيانت يهود در غزوه احزابطوايف يهودي بني قينقاع در سال دوم، بني نضير در سال چهارم و بني قريظه در سال پنجم هجري پيمانشكني خود را به اوج رسانده و با پيامبر وارد جنگ شدند. بنيقريظه ضمن تحريك مشركان جزيرهالعرب براي از بين بردن اسلام و همكاري تنگاتنگ با مشركان مكه براي تشكيل سپاهي متشكل از اقوام عرب، خيانتهاي گستردهاي را در جنگ احزاب نمود. در همين جنگ احزاب(خندق) مسلمانان مدينه مدت بيش از ششماه محاصره اقتصادي شدند و در اوج سختيِ حفر خندق و كمبود امكانات ناشي از محاصره، پيامبر نويد فتح يمن، شام و دنياي شرق وغرب را به مسلمين دادند و در همين زمان منافقان مدينه ايشان را به سبب پيشگويي در خصوص فتوحات عظيم آينده استهزا كردند. جنگ به سبب مقاومت و صبر مسلمانان و اقدام تاريخي و منحصر بفرد علي -عليه السلام- در مبارزه با عمروبن عبدود به نفع مسلمين تمام شد. پس از پايان غزوه احزاب و عقبنشينى خفتبار قريش و ساير قبائل عرب از مدينه، طبق روايات اسلامى پيامبر به منزل بازگشت و لباس جنگ از تن در آورد و به شستشوى خويشتن مشغول شد. در اين هنگام جبرئيل به فرمان خدا بر او وارد شد، و گفت: چرا سلاح بر زمين گذاردى؟ فرشتگان آماده پيكارند؛ هم اكنون بايد به سوى"بنى قريظه" حركت كنى و كار آنها يكسره شود. پيامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- پيش از خواندن نماز عصر به سوى بنىقريظه حركت كرد؛ مسلمانان به سرعت آماده جنگ شدند و تازه آفتاب غروب كرده بود كه قلعههاى محكم بنىقريظه را در حلقه محاصره خود درآوردند. اين محاصره بيست و پنج روز به طول انجاميد؛ نهايتا اينكه همگى تسليم شدند؛ گروهى به قتل رسيدند و پيروزى بزرگ ديگرى بر پيروزى مسلمانان افزوده شده و سرزمين مدينه از لوث وجود اين اقوام خائن و دشمنان سرسخت و لجوج پاك گرديد. در همين واقعه بود كه این آيات سوره احزاب نازل شد: «و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتاب من صیاصیهم وقذف فی قلوبهم الرعب فریقا تقتلون وتاسرون فریقا * و اورثکم ارضهم و دیارهم و اموالهم و ارضا لم تطووها وکان الله علی کل شیء قدیرا». (احزاب/27-26) خيانت جريان نفاق سرگذشت منافقان نيز قابل توجه است. واژه «منافق» و جريان نفاق -به تعبير شهيد مطهري- اولين بار در اسلام و در ادبيات قراني آمده است و در اديان گذشته مسبوق به سابقه نبوده است. جريان نفاق به دليل پيچيدهشدن جوامع و تلاش جريان الحاد در مخفيماندن و حركتهاي زير زميني، به تدريج شكل گرفت. به نحوي كه با ورود پيامبر به مدينه ، اين جريان عليرغم ميل باطني، در ظاهر خود را مسلمان معرفي نموده و در جريانات اجتماعي در كنار بقيه مسلمانان خودنمايي نمود. البته هرگاه با جريانات مخالف اسلام مواجه ميشد، خود را همراه جريان كفر و مسخرهكننده مسلمانان معرفي نمود: «و اذا لقوا الذين امنوا قالوا امنا و اذا خلوا الي شياطينهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزءون» (بقره/14) منافقان به سبب برخورداري از ظاهري اسلامي، براحتي قابل شناخت نبوده و شناسايي آنها نيازمند بصيرت عميق و راهنماييهاي پيامبر بود. راهكار پيامبر براي معرفي ايشان بسيار قابل توجه بود. پيامبر براي افزايش بينش مسلمانان و همچنين فرصت دادن به منافقان براي اصلاح رفتار ناشايست، حتيالمقدور از معرفي مستقيم و با نام ايشان، خودداري فرموده و عمدتا به ذكر ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي ايشان ميپرداختند تا مسلمانان از جهالت خارج شده و خود بصيرتي درونزا پيدا كنند. نهايتا اينكه جريان نفاق اگرچه در زمان پيامبر و خصوصا بعد از غزوه تبوك به ضعف گراييد، اما هيچگاه از بين نرفت و هر روز پيچيدهتر عمل نمود. اتحاد شوم جريان نفاق و يهود جريان نفاق به سركردگي عبدالله بن اُبي از ابتداي ورود پيامبر به مدينه با پذيرش ظاهري اسلام تلاش نمود در فرصتي مناسب به پيامبر ضربه وارد كند. در اين مسير اقدام به همكاري نهاني با مشركان مكه و همچنين سران يهود مستقر در اطراف مدينه نمود. اما از آنجا كه سنت الهي بر تقويت جريان حق ميباشد، با گذشت زمان، گستردگي و عمق اسلام افزايش يافت. در سال نهم هجري به پيامبر اطلاع داده شد كه در منطقه تبوك، سپاه روم دست به تحركات نظامي زده است. از همين روي، پيامبر سپاه عظيمي از مسلمانان تشكيل داده و به سمت منطقه تبوك رهسپار شدند. در اين غزوه پيامبر، عليابنابي طالب را به عنوان جانشين خود در مدينه قرار داده و از مسلمين خواست تا وصيتنامههاي خود را بنويسند؛ چون وقايع پيشرو غيرقابل پيشبيني مينمود. اين رفتار پيامبر باعث شد كه از همان ابتداي حركت، عناصر سست ايمان و منافقان دست به اقدامات تبليغي تخريبي بزنند؛ تا جاييكه در يكي از منازل سفر، عبدالله ابن ابي و همراهانش به همراه يهوديان همراه سپاه اسلام به بهانه عظمت و قدرت سپاه روم و سختي و گرمي و دوري راه از همراهي سپاه اسلام محروم شدند و به مدينه بازگشتند. عدهاي نيز در سپاه اسلام باقي ماندند؛ اما به شيطنت و شايعه پراكني ادامه دادند؛ «وديعه بن ثابت»، «جلاس بن سويد» و... از اين گروه بودند. نهايتا اينكه در راه بازگشت از غزوه تبوك، قصد ترور پيامبر را داشتند كه در اين كار هم موفق نشدند؛ اما ننگ ابدي بر دامان ايشان نشست و برخي از آنها به سزاي عمل خود رسيدند. واقعيت اين است كه بر خلاف نظر برخي از انديشمندان مسلمان، جريان نفاق هيچگاه ريشه كن نشد؛ چه در زمان پيامبر و چه پس از رحلت ايشان و نكته مهم اينكه اين جريان به همراه يهوديان، تركيب خطرناكي را درست كردند كه همواره كيان اسلامي را تهديد ميكنند. پيدايش مذاهب انحرافي طي دويست سال اخير و حمايتهاي شديد لژهاي ماسوني، اختلافافكني بين جريانهاي فعال اسلامي، نفوذ در دستگاههاي حاكمه در كشورهاي اسلامي و بوجود آوردن غدهي سرطاني رژيم صهيونيستي ثمره خيانت يهود از بيرون و جريان نفاق از درون جوامع اسلامي بوده است. اين اتحاد شوم كه به تعبير رهبر معظم انقلاب، «همدستي كُفار حربي با منافقان امّت» است، براي محو فلسطين عزيز و مقاوم در جريانات اخير غزه به نحو كاملا مشهودي خودنمايي نمود.هرچند اين بار هم جريان يهود و نفاق در ارزيابيهاي خود همانند غزوه احزاب در صدر اسلام، دچار خطاي استراتژيك شدند و با تصور اينكه ظرف حداكثر چهار روز طومار مقاومت اصيل اسلامي در غزه را خواهد پيچيد، وارد فاز همكاري آشكار شده و شبكههاي پنهاني خود را آشكار نمودند. برخي حكام عرب و حتي بخشهايي از الازهر مصر سرسپردگي خود به جريان يهود را نمايش دادند و اين بار، پردهي جديدي از نفوذ جريان خطرناك يهود و نفاق در پيكره امت اسلامي را نشان دادند. بيشك رفتار خائنان منافق در دنياي عرب و سبوعيت آشكار يهود و نتايج به دست آمده پس از 22 روز مقاومت افتخار آميز مردم در غزه، معادلات منطقه و ادراكات مردم مسلمان از رهبران جوامع اسلامي را به هم ريخته است؛ از همين روي برخي اقدامات از سوي حكام خائن و منافق عرب قابل پيش بيني هستند: 1- نفي جريان مقاومت در فلسطين و متهم كردن ايشان به تندروي. 2- تلاش براي متهم كردن و تبليغ عليه حكومتهاي اسلامي و غيراسلامي حامي مقاومت. 3- نفوذ دادن برخي كشورهاي به ظاهر طرفدار مقاومت براي وارد كردن ضربه به صف كشورهاي حامي مظلوم در وقت مقتضي. 4- اتخاذ ژستي دلسوزانه براي مردم غزه و اعلام ارسال كمكهاي مالي با رقمهاي درشت، بدون اقدامي عملي و يا در مسيري خلاف خواست نياز واقعي مظلومين غزه. 5- آغاز همكاري با مجامع بينالمللي براي صدور قطعنامههاي ضعيف كه نهايتا به نفع اسرائيل بوده و به خود ايشان وجههاي آبرومندانه خواهد داد. براي روشنماندن صفوف مسلمين و متمايزبودن ايشان از جريان نفاق در امت اسلامي و جريان خطرناك يهود در جهان، كه به بهاي خون هزاران شهيد و مجروح درغزه به دست آمده است، اقدامات مهمي توصيه ميشوند: 1- بررسي سابقه تاريخ خيانت مشترك جريان نفاق و يهود در دوره معاصر. 2- لزوم تفكيك مردم حقطلب و دولتهاي خائن در امت اسلام و برنامهريزي متناسب براي هر گروه. 3- بازخواني پيامهاي مقام معظم رهبري درخصوص غزه و ارايه تحليل براي انسانهاي حقطلب سراسر عالم. 4- بازخواني پيامهاي امام خميني درباره آل سعود و شاه اردن و ريس جمهور مصر؛ سخنان ایشان درباره اسلام ناب محمدي و اسلام آمريكايي و همچنین پيام كشتار حجاج در سال 1366و... پیام سالگرد آن.5- برنامهريزي براي آگاهيبخشي به مردم در خصوص روزشمار وقايع غزه و عكسالعملهاي تاخيري و ترديدآميز برخي كشورها كه امروز خود را دلسوزترين جلوه ميدهند. منابع: محمد ابراهيم آيتي انتشارات دارالفكر 1386. تاريخ پيامبراسلام، صفحه 546-549. محمدحسين طباطبايي ترجمه تفسير الميزان، ج16، ص:437- 439. ناصرمكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، ج17، ص: 269-270. محسن قرائتي، تفسير نور، ج9، ص:351- 352. مرتضي مطهري، پانزده گفتار، مساله نفاق 1 و 2.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4757]