واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نظريه قدرت نرم ابتدا توسط ژوزف ناي آمريكايي در دهه آخر قرن 20 مطرح شد. او در تبيين نظريه خود، قدرت نرم (soft power ) را واداشتن ديگران به آنچه شما مي خواهيد مي داند، بدون آنكه با تهديد و تطميع آنها را مجبور كنيد بلكه آنها را همدل و هم نظر خود خواهيد ساخت. وي با عقيده به اينكه «در جهان سياست اگر بتوانم كاري كنم كه تو همان چيزي را بخواهي كه من مي خواهم لازم نيست براي رسيدن به هدفم از تهديد يا تطميع استفاده كنم» مي گويد كه قدرت نرم نوعي از توانايي است كه افكار عمومي را همراه با رضايت جذب مي كند. قدرت نرم محدوده اي وسيعتر از قدرت سخت (hard power ) دارد و نقش نسبي قدرت نرم در برابر قدرت سخت افزايش خواهد يافت، كه وي آن را براي نجات ايالات متحده از اوضاع كنوني تئوريزه مي نمايد. بي ترديد انقلابهاي مخملي و استحاله از درون در كشورها بي شك از كاركردهاي قدرت نرم است كه در عصر حاضر شاهد آن هستيم. از هر دو كاركردي كه در بالا ذكر شد كشور آمريكا در مورد ايران به كار برده است. از همين جهت است كه اين كشور در راستاي طرح خاورميانه بزرگ، كه بزرگترين مانع خود را براي تحقق آن ايران اسلامي مي داند، تلاش مي كند با كمك (اپوزيسيون) مخالفين نظام اسلامي در داخل و خارج كشور (اختصاص بودجه 75 ميليون دلاري و تصويب آن توسط كنگره) سناريوي انقلابهاي مخملي را براي كشور ما نيز به منصه اجرا و ظهور در بياورد. البته نكته اي كه نبايد از نظر دور داشت آن است كه انقلاب مخملي در فضاي سياسي منطقه اي و بين المللي در عصر كنوني و در كشوري متفاوت چون ايران و با توجه به ويژگيهاي منحصربه فرد آن، هيچ توفيقي ندارد؛ زيرا با موانع اساسي مواجه است كه برخي از اين موانع عبارتند از: الف) اقتدار رهبري در نظام جمهوري اسلامي ب) مردمي بودن نظام و وجود مردم سالاري ديني ج) وجود نيروهاي مدافع نظام د) همبستگي ملي هـ) فقدان رهبري واحد در ميان اپوزيسيون ايالات متحده پس از پيروزي انقلاب اسلامي شيوه هاي براندازي نظامي بسياري را در مورد ايران به كار گرفت كه مي توان به 1- كودتا 2- شورش و جنگهاي داخلي 3- ترور 4- تجاوز نظامي اشاره كرد. اما دشمنان به سركردگي ايالات متحده از اين حربه ها طرفي نبستند. علل شكست دشمنان انقلاب در براندازي نظامي جمهوري اسلامي را مي توان در علتهايي از قبيل اسلامي بودن انقلاب، نظام ولايي و مردمي بودن حكومت جستجو كرد. با عدم توفيق در براندازي نظامي، ايالات متحده توجه خود را به شيوه هاي متفاوت ديگري سوق داد. زيرا آنها معتقدند شيوه استحاله فرهنگي در جوامع مبتني بر دموكراسي به ناچار موجب تغيير سياستهاي حكومت آنها خواهد شد و نهايتاً منجر به تغيير نوع حكومت نيز خواهد گرديد. همچنين از يك سو اين تهاجم كمتر حساسيت سردمداران حكومتها را بر مي انگيزد و از سوي ديگر اين مبارزه با پوششهاي مناسب و با روندهاي آرام انجام مي شود. لذا دشمنان نظام اسلامي در تلاش بي وقفه خود براي استحاله فرهنگي انقلاب علاوه بر اينكه سعي دارند كانون بيداري اسلامي را مهار كنند، مي خواهند از آن به عنوان يكي از مهمترين راهبردهاي خود براي مقابله و براندازي انقلاب اسلامي بكارگيري نمايند. رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت ا... العظمي خامنه اي در اهميت اين خطر مي فرمايند: «اگر امروز من و شما جلوي اين قضيه را نگيريم، ممكن است پنجاه سال ديگر، ممكن است ده سال ديگر، ممكن است پنج سال ديگر، يك وقت ديديد جامعه اسلامي ما همه كارش به آنجا رسيد، تعجب نكنيد. مگر چشمان تيزي تا اعماق را ببيند، نگهبان اميني راه را نشان بدهد... و الا اگر رها كرديم باز همان وضعيت پيش مي آيد و آن وقت همه اين خونها به هدر مي رود.» بنابراين اقدامات استكبار جهاني براي استحاله فرهنگي انقلاب اسلامي را مي توان در مسائلي از قبيل نفوذ و مقابله با دين و تلاش براي منزوي كردن ارزشهاي ديني جستجو كرد. البته ناگفته نماند كه آنها براي پيش برد اقدامات خود، از ابزارهايي سود مي جويند كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- جنگ امواج: استكبار در اين نوع جنگ ابتدا سعي مي نمايد اقشار مرفه و متمول جامعه را با خود همراه كند. زيرا معتقد است اين طبقه از جامعه با توجه به ويژگيهاي خاصي كه دارد ابتدا خود تحت تأثير كانون تهاجم فرهنگي قرار گرفته و سپس منشا اثر بر روي ساير اقشار گرديده اند. 2- كتب و مطبوعات: دشمنان اسلام قصد دارند بار ديگر از اين ابزار براي ايجاد رنسانس در داخل انقلاب استفاده كنند. اينان در ابتدا اقدام به انتشار افكار و عقايد مخالفين و معاندين متواري از كشور مي كنند و تدريجاً پس از فضاسازي، امكان حضور فيزيكي آنان را فراهم مي نمايند. در صورت موفقيت به استحاله فرهنگي نظام مقدس اسلامي از جانب دشمنان، بايد منتظر پيامدهاي ناگواري بود كه از جمله مي توان به موارد ذيل اشاره كرد: الف) ايجاد بستر براي عدول از اصول و ارزشهاي انقلاب و سازش پذيري در مقابل ابرقدرتها ب) آسيب پذيري اجتماع ج) براندازي فرهنگي. طراحان استحاله سعي دارند چنانچه موفق به براندازي فرهنگي نگردند، حداقل توان نيروهاي مومن و معتقد به اسلام و انقلاب را به اشكال زير تقليل نمايند: الف) ايجاد روحيه بي تفاوتي در نيروهاي وفادار به نظام ب) به وجود آمدن سرخوردگي و نارضايتي در بين عناصر حزب اللهي ج) سوق دادن اين افراد به اقدامات غير كنترل شده و بالاخره بعد از شكل گيري موارد مذاكره با اجراي استحاله سياسي عملاً ميداندار گردند. اقدامات استكبار جهاني در استحاله سياسي عبارتند از: 1- القاء ناكارآمدي نظام سياسي مبتني بر دين 2- مخالفت با ولايت فقيه 3- نفوذ و توسعه آن از حوزه فرهنگي به حوزه سياسي. به طوري كه دشمنان انقلاب اسلامي در راستاي استحاله سياسي سعي دارند نفوذ انجام نشده در حوزه هاي فرهنگي را تدريجاً توسعه داده و به حوزه هاي سياسي تسري مي دهند. همانطور كه واضح و مبرهن است ناكامي آمريكائيان در ايجاد انقلاب مخملي و همچنين براندازي نظامي جمهوري اسلامي ايران، آنها را متوجه اين مسئله كرد كه بر روي مقولاتي چون استحاله فرهنگي و سياسي تمركز كنند و حوزه فعاليت خود را به طور مداوم تغيير دهند. آنها در برهه اي از زمان بر استحاله فرهنگي و در مواقعي نيز بر استحاله سياسي مانور مي دهند. آنچه كه حائز اهميت است اين است كه رجال سياسي ما هوشيار باشند و اقدامات لازم و مقتضي براي خنثي سازي توطئه هاي دشمنان به ويژه امپرياليسم آمريكا را با تأسي از فرمايشات مقام معظم رهبري انجام دهند. منابع: 1- فرمايشات مقام معظم رهبري 2- نفوذ و استحاله 3- پرسش و پاسخ درباره مسائل سياسي روز 4- هفته نامه صبح صادق
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]