استخدام آدمکش براى قتل شوهر سوم

واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
استخدام آدمکش براى قتل شوهر سوم

راز جنایتکارانه زن جوانى که براى قتل همسر سومش آدمکش اجیر کرده بود، با ردیابى‌هاى علمى ـ تخصصى بازپرس و کارآگاهان جنایى کرج فاش شد.سه شنبه۲۶ آذر امسال زنى در تماس با پلیس ۱۱۰ کرج از قتل همسرش به دست افراد ناشناس خبر داد. پس از این تماس، گروهى از مأموران همراه «یوسف رضایى» - بازپرس کشیک قتل کرج - درمحل جنایت در بلوار حدادى «مهر ویلا» حضور یافتند.آنها پس از ورود به طبقه اول مجتمع مسکونى با جسد مرد میانسالى رو به رو شدند که با ضربه‌هاى کارد از پا درآمده بود. در نخستین بررسى‌ها احتمال قتل اکبر - 40 ساله - با انگیزه انتقام قوت گرفت. چرا که هیچ آثارى از ورود به زور مشاهده نمى‌شد.مهناز - همسر مقتول - در نخستین بازجویى‌ها اظهار داشت: «اکبر دیشب بیرون از خانه بود. وقتى حدود ساعت شش صبح بازگشت به دلیل خستگى خوابید. من هم ساعت هشت صبح فرزندم را به مدرسه رساندم. وقتى از مدرسه بازگشتم با جسد همسرم روبه رو شدم که غرق خون روى زمین افتاده بود. در حالى که با مشاهده این صحنه شوکه بودم سریع خودم را به تلفن رسانده و موضوع را به پلیس اطلاع دادم.»کارآگاهان پلیس تحقیقات خود را بر روى مهنازنخستین مظنون پرونده، متمرکز کردند تا این که در تجسس‌هاى خود دریافتند، اکبر شوهر سوم مهناز بوده و آنها به شدت با یکدیگر اختلاف داشته اند. از سوى دیگر بررسى تلفن همراه مقتول نیز نشان داد، آخرین روز قبل از جنایت وى چندین بار با فرد ناشناسى تماس داشته است.با کشف این سرنخ، صاحب تلفن همراه مورد نظر در خرم آباد ردیابى و دستگیر شد.«امیر» پس از انتقال به اداره آگاهى منکر هر‌گونه اطلاع از جنایت و آشنایى با مقتول و خانواده‌اش شد، اما سرانجام در بازجویى‌هاى فنى، تخصصى لب به اعتراف گشود و گفت: «چند ماه قبل در خیابان با مهناز آشنا شده و از آن روز رابطه پنهانى ما آغاز شد. او همیشه از بداخلاقى‌هاى همسرش صحبت مى‌کرد و مدتى بعد نیز نقشه قتل او را طراحى کرد. ابتدا قبول نکردم اما وسوسه‌هاى شیطانى مجبورم کرد تن به جنایت دهم. به همین خاطر موضوع را با یکى از دوستانم در میان گذاشته و او هم قبول کرد با من همکارى کند. صبح روز حادثه به کرج آمده و با کلیدى که مهناز در اختیارم قرار داده بود وارد آپارتمان شدیم. اکبر در خواب بود که با کارد به طرفش حمله کرده و او را به قتل رساندیم. سپس از محل حادثه گریختیم.» با اعتراف‌هاى امیر، کارآگاهان همدست وى و مهناز را دستگیر کردند که آنها نیز چاره‌اى جز اعتراف و بیان حقیقت ندیدند.

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]

[مشاهده در: www.rasekhoon.net]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]