تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  ghhhhhh
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806396195




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سفر علی اف به ایران، فصل جدید دوستی


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: انعکاس اخبار و روید اد ها د ر رسانه های ایران ، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه ایران به قلم محسن پاک آیین سفیر ایران در باکو که نویسنده در آن نوشته است: «امروز الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان به دعوت حسن روحانی، همتای ایرانی خود به تهران می آید. در این سفر در کنار رایزنی های دوجانبه، امضای اسناد همکاری های متفاوت نیز در دستور کار قرار دارد. در سال های اخیر اراده رؤسای جمهوری دو کشور بر توسعه روابط در تمام عرصه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی، تجاری و حتی علمی و آموزشی استوار شده است. از سوی دیگر همکاری ایران و جمهوری آذربایجان در عرصه منطقه ای بخصوص تلاش برای استقرار صلح و مبارزه با تروریسم هم وارد مرحله نوینی شده است. امروز جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده اند که باید در کنار یکدیگر با تهدیدات و مشکلات منطقه ای مقابله کنند و در واقع پنجره جدیدی از رابطه را در پسابرجام پیش روی ایران و جمهوری آذربایجان مفتوح نمایند. آذربایجان در سیمای ایران چهره یک دوست را می بیند که هیچ گاه از این کشور دوست و همسایه لطمه ای ندیده و ایران نیز آذربایجان را همچون یک همسایه مسلمان که دوست دائمی اوست، می پندارد. در مجموع نگاه آذربایجان به روابط و همکاری با ایران سازنده است و مواضع و در واقع گفته های مسئولان آذربایجان هم نشان می دهد که به دنبال رابطه ای درازمدت با ایران هستند. در شرایط پسابرجام، شرایط ایران در منطقه و سطح بین المللی تغییرات مثبتی داشته و رویکرد آذربایجان در مسائل سیاست خارجی نیز نسبت به چهار سال پیش تغییرات شگرفی داشته است. با وجود این، در عرصه اقتصادی حجم مبادله های دو کشور باید افزایش یابد تا با یک رابطه راهبردی هماهنگ گردد. به عبارتی در کنار روابط خوب سیاسی، باید در حوزه اقتصادی دو کشور نیز تحولات بنیادی ایجاد شود. باید قوانین همکاری در حوزه بانکی، بیمه و مقررات گمرکی نقش تسهیل کننده داشته باشد، کاهش عوارض گمرکی و ترانزیتی و حتی لغو آنها می تواند گردش مالی دوطرف را افزایش داده و راه های تجارت برای بازرگانان را هموار سازد. شرایط جدید پس از توافق هسته ای یک فرصت استثنایی برای بخش های خصوصی دو کشور ایجاد کرده است. در دو سال اخیر روابط بین استانی میان دو کشور تقویت شده و ده ها هیأت تجاری و اقتصادی از استان های همجوار ایران با استان های جمهوری آذربایجان دیدار و رایزنی داشته اند. در حوزه انرژی، انتقال یا سوآپ گاز آذربایجان از طریق جمهوری اسلامی ایران به نخجوان ادامه دارد و براساس این قراداد ۲۵ ساله، روزانه حدود یک میلیون مترمکعب گاز طبیعی آذربایجان از مسیر ایران به جمهوری نخجوان تحویل داده می شود. دومین طرح انرژی بزرگ جمهوری آذربایجان مربوط به توسعه بزرگ ترین میدان گازی شاه دنیز با حضور جمهوری اسلامی ایران است. شرکت ملی نفت ایران در کنسرسیوم توسعه این میدان گازی واقع در ۷۵ کیلومتری جنوب شرق باکو در دریای خزر ۱۰ درصد سهم را به خود اختصاص داده است. در دو سال اخیر بین شرکت دولتی نفت آذربایجان (سوکار) و شرکت ملی نفت ایران برای گسترش همکاری در حوزه های مختلف از جمله در امور اکتشاف و توسعه میادین نفت و گاز در دریای خزر مذاکرات خوبی انجام شده است که اگر به نتیجه برسد، به نفع هر دو کشور خواهد بود. روابط ایران و جمهوری آذربایجان در بخش انرژی برق نیز می تواند بیش از پیش فعال باشد. در حال حاضر مبادله برق میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان از طریق چند خط انتقال برق انجام می گیرد و مجموع مبادله سالانه انرژی برق دو کشور نزدیک به ۷۰۰ میلیون کیلووات ساعت می باشد. دو کشور همسایه درخصوص همکاری در حوزه انرژی تجدیدپذیر و جایگزین ابراز علاقه کرده و در این ارتباط یک تفاهمنامه بین شرکت خدمات مهندسی مپنای ایران و مسئولان ذیربط جمهوری آذربایجان درباره احداث مزرعه بادی در این کشور امضا شده است. باکو و تهران قصد دارند پروژه احداث خطوط راه آهن قزوین- رشت- آستارا را در چارچوب راهروی شمال- جنوب اجرا کنند که تأمین کننده راه ورودی اروپا، روسیه، مناطق آسیای مرکزی و قفقاز به خلیج فارس و هند است. اجرای این پروژه، افزایش ثمربخش روابط تجاری دولت های حاشیه دریای خزر با بنادر دریای سیاه را به همراه خواهد داشت. دو طرف درخصوص تشکیل کار گروه درخصوص طرح» شمال- جنوب» نیز به توافق رسیده اند. از طریق این مسیر، حمل و نقل ۲ میلیون تن کالا پیش بینی می شود که سالانه چه برای باکو و چه مسکو، درآمدی بالغ بر ۵۰ میلیون دلار به همراه خواهد داشت. افزون بر آن، کالاهایی که از ایران به روسیه صادر می شوند، در آینده می توانند از طریق خط راه آهن باکو- تفلیس- قارص به غرب صادر شوند. در زمینه فرهنگی و دینی با توجه به پیوندهای بسیار ریشه دار و مستحکم دو کشور مسلمان و شیعه و وجود نقاط اشتراک های فراوان همچون جشن های دینی و تمدنی همچون اعیاد فطر و قربان و غدیر و عید نوروز، شعر، موسیقی، ادبیات، تاریخ، سینما بر همبستگی دوجانبه افزوده و می توان برای استفاده از این ظرفیت ها برنامه ریزی کرد. امروز سفر آقای الهام علی اف به ایران نشان دهنده آغاز فصل جدیدی در روابط دو کشور است. دو کشور همسایه منافع سیاسی و اقتصادی مشترک بی شماری در دست دارند که می توانند برای پیشرفت مردم خود استفاده کنند و اکنون بهترین زمان برای آغاز دور جدیدی از روابط است.» از همین انتخابات نقش ارزشمند هنرمندان را ببینیم از همین انتخابات نقش ارزشمند هنرمندان را ببینیم، عنوان یادداشتی است در روزنامه اعتماد به قلم محمدمهدی حیدریان مدیر سینمایی و معاون فرهنگی وزیر کار، رفاه و تعاون که در آن نوشته است: «از رخشان بنی اعتماد تا رضا کیانیان در میان هنرمندان نسل قدیم تا ترانه علیدوستی و هنرمندان نسل جدید، همه به شکل خودجوش و دوست داشتنی، اعلام کرده اند که در انتخابات شرکت می کنند؛ حرکتی که نشان از فعالیت زنده و پویای هنرمندان ایرانی در جامعه مدنی دارد و تیزبینی و هوشیاری اجتماعی هنرمندان. این رفتار و فعالیت تنها مختص این روزها و انتخابات هم نیست. هنرمندان ایرانی به دفعات نشان داده اند که چشم بینا و گوش شنوای جامعه هستند. بارها و بارها و در موقعیت های مختلف، زودتر از مردم از اتفاق ها مطلع شدند، تصمیم درست برای واکنشی درست و به موقع گرفتند و در نهایت با واکنش هایی سرضرب و به موقع، اتفاق های مختلف اجتماعی را هدایت کردند؛ از فعالیت در خیریه های مختلف گرفته تا واکنش به اخبار ناخوشایندی که گاهی نیاز به همت جمعی برای رفع مشکلات دارد. هنرمندان ایرانی، همیشه در جامعه حاضر بودند و نقش مهم الگوی مرجع بودن را به درستی ایفا کردند. نقشی که تعریف می کند؛ مردم هر جامعه به اعتماد و شناخت گروه های مرجع خود در اتفاق های اجتماعی حاضر می شوند و به راهنمایی و اعتماد به گروه مرجع، جامعه مدنی را به سمت توسعه، پیشرفت و موفقیت می برند. هنرمندان ایرانی، تحت هیچ شرایطی این نقش مهم و تاثیرگذار را فراموش نکرده اند؛ آنها گوش هایی بزرگ تر از مردم و چشم هایی بیناتر دارند و از این توانایی در جهت کمک به جامعه استفاده می کنند. نه آسیب های مدیریت فرهنگی در سال های گذشته و نه سختی شرایط کاری آنها، باعث نشده تا این نقش را فراموش کنند و از مسئولیت خطیر خود چشم بپوشانند. هنرمندان ایرانی بزرگوارانه سختی های کاری خود را تحمل می کنند و پشت مردم می ایستند. رفتار و منشی درست و والا که باید ارزش آن را بدانیم و قدردانی کنیم. شرایط این روزها و فعالیت درست هنرمندان، نباید فراموش شود. مدیران فرهنگی باید بدانند که یکی از سرمایه های اصلی این جامعه، هنرمندان ایرانی هستند که به درستی نقش خود را می شناسند. این سرمایه ارزشمند، نباید سرخورده شود یا ناامید. باید فرصت و امکاناتی در اختیارش قرار بگیرد تا توانایی بیشتری برای فعالیت های اجتماعی داشت باشد و نقشی پررنگ تر و اثرگذارتر بازی کند. هنرمندان در دو سال اخیر در کنار دولت ایستادند تا پروژه مهم و تاریخی« برجام» به نتیجه برسد. با موفقیت برجام و گذر از فصل انتخابات، هنرمندان نباید فراموش شوند. دولت و مدیران فرهنگی با گذشت این روزها، باید نگاهی دقیق تر و متعهدانه تر به هنرمندان ایرانی و شرایط آنها بیندازند و مشکلات مختلف را از سرراه آنها بردارند. حالا وقتش رسیده که به پاس این همه ایستادگی، درک و همراهی هنرمندان، به آنها توجه کنیم. امنیت شغلی آنها را برقرار کنیم و موانع مختلف کاری را از سرراه آنها برداریم. چنین هنرمندانی با چنین نگاه مسئولیت پذیر و متعهد و همراه، سرمایه های اصلی ما هستند و نباید در مواقع لزوم از آنها یاد کنیم و در مواقع دیگر آنها را از یاد ببریم. باید از همین حالا برای فعالیت های بهتر و موثرتر هنرمندان ایرانی برنامه ریزی کنیم و با نگاهی قدردان و دلسوز نسبت به آنها و جامعه، گام برداریم.» اثرات خارجی انتخابات اثرات خارجی انتخابات، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه شهروند که متن آن به شرح زیر است: «وقتی که روزهای اوج انتخابات است، توجه همه ما به گروه ها و اشخاص و فعالیت های تبلیغاتی است. طبیعی است که مردم هم درباره لیست ها، افراد، نگرش ها و برنامه های آنان بحث کنند، ولی در این میان ممکن است از یک نکته بسیار مهم انتخابات نیز غفلت شود. اثرات مثبت انتخابات بر سیاست خارجی یک کشور و روابط با سایر دولت ها و کشورهای دیگر در مواردی اهمیتی کمتر از اصل اینکه کدام گروه برنده شود، ندارد. درواقع شرکت کنندگان بدون آنکه توجه مستقیمی به این نکته داشته باشند، طبعا در پی رأی آوردن افراد مورد نظر خود به پای صندوق رأی می روند، ولی درواقع همه آنان فارغ از اینکه لیست یا افرادشان برنده شود یا بازنده، درحال تقویت حکومت و پایه های قدرت آن هستند و به بهبود جایگاه کشور خودشان و اعتبار جهانی آن کمک می کنند. به این می گویند یک بازی برد ـ برد که برنده و بازنده هر دو برنده هستند و برنده اصلی کشور است. چرا؟ یکی از مولفه های مهم قدرت در جهان امروز، وجود دموکراسی است. درواقع اینکه یک ملت توانسته باشند به طریق مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی کنند و گردش قدرت و اداره دولت را نیز در میان خود بر اساس یک قاعده مسالمت آمیز شکل دهند، موجب اعتبار و تقویت جایگاه آن مردم نزد جهانیان خواهد بود. در چنین شرایطی دیگران به این نتیجه می رسند که دوام چنین حکومتی مبتنی بر توافق و رضایت شهروندانش بوده و از پایداری لازم برخوردار است و برای عبور از مشکلات و بحران ها راه حل شناخته شده ای دارد و آن ارجاع به نظر و خواست مردم است؛ شیوه ای موثر و مسالمت آمیز که در انتخابات تجلی پیدا می کند. اهمیت این اتفاق در چیست و تجربه گذشته ما در این زمینه چه چیزی را نشان می دهد؟ انتخابات سال ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ مصداق های خوبی برای تغییر نگرش جهان نسبت به روند تحولات در ایران بود. آنان که گمان می کردند انتخابات در ایران پدیده ای صوری و فاقد اعتبار است، وقتی که با واقعیت انتخابات مواجه شدند، به اصالت آن نیز اذعان کردند و نگاه و در نتیجه سیاست خود را در برابر مردم ایران تغییر دادند، زیرا به این نتیجه رسیدند که با جامعه ای قدرتمند مواجه هستند، زیرا اتکای به انتخابات و پذیرش آن مصداقی از قدرتمندی هر حکومت است. فقط جوامع و دولت ها و مردمی که اعتماد به نفس دارند، از این شیوه برای گردش قدرت میان خود سود می جویند. اگر بسیاری از دموکراسی های جهان مورد غبطه هستند فقط به دلیل وضع خوب اقتصادی آنان نیست، زیرا جوامعی هم داریم که وضع اقتصادی خوبی ندارند، ولی با دارا بودن دموکراسی نسبی در میان سایر ملل محترم هستند. نمونه اش هند است که از زوایای گوناگون مشکلات بی شماری دارد، ولی در هر حال همین که انتخابات در آنجا نهادینه شده است، به معنای روشن بودن افق پیش روی آن جامعه و اعتبار جهانی آن است. اگر هندوستان فاقد همین حد از دموکراسی بود، با عوارض و تبعات بسیار سنگینی مواجه می شد. گو اینکه چین را می توان معجزه ۴ دهه اخیر نامید که با پیشرفت اقتصادی خود جهان را دچار تعجب کرده، ولی برخی از تحلیلگران به دلیل فقدان حداقلی از دموکراسی در چین گمان می کنند که وضعیت چین در آینده از ثبات و پایداری لازم برخوردار نیست، در حالی که چنین برداشتی را برای هند ندارند و گمان می کنند که هند با وجود مشکلات و نابرابری ها و فقر زیاد، به دلیل وجود دموکراسی (با همه نقایص آن که بعضا قاتلان نیز انتخاب می شوند) قادر است اختلافات خود را از طریق مسالمت آمیز حل کند و آینده به نسبت باثباتی داشته باشد. وجود دموکراسی در یک کشور نه تنها به بهبود نگرش ملل دیگر به آن کشور کمک می کند، بلکه سبب کاهش ریسک و خطر اقتصادی می شود. کاهش ریسک نقش بسیار موثری در جذب سرمایه خارجی و مبادلات اقتصادی با جهان خارج دارد. یکی از مهم ترین شاخص هایی که موسسات بین المللی در سنجش ریسک کشوری در نظر می گیرند، این است که در چند سال آینده یک کشور تا چه حد دچار بحران سیاسی و منازعات داخلی خواهد شد. اگر این احتمال بالا باشد، ریسک آن کشور بیشتر می شود و رغبت سرمایه گذاری برای حضور، به ویژه با سودهای عادی کم می شود. برای مثال وقتی ریسک در کشوری مثل سوییس نزدیک به صفر باشد، هر فردی حاضر است سرمایه خود را با مثلا سود ۱۰ درصد به آنجا ببرد، ولی همان سرمایه گذار حاضر نیست با سود ۵۰ درصد هم در عراق سرمایه گذاری کند، چون ریسک عراق بالاست. همان سرمایه گذار در ایران ممکن است با سود ۲۵ درصد رغبت سرمایه گذاری پیدا کند، ولی اگر انتخابات خوب انجام شود به ۲۰ و ۱۵ درصد هم رضایت می دهند که هم به نفع مردم ایران است و هم به افزایش سرمایه گذاری خارجی منجر خواهد شد. برگزاری انتخابات خوب نه تنها سرمایه خارجی را جذب می کند، بلکه مانع از خروج سرمایه مادی و انسانی از کشور نیز می شود. بنابراین مسأله مهم تر از اینکه به چه کسی رأی دهیم، این است که اصل مشارکت ما در انتخابات نیز موفقیت مهمی برای کشور محسوب می شود.» تقابل رأی می دهم با پوستر و بنر! تقابل رأی می دهم با پوستر و بنر! عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار است به قلم رضا دهکی که متن آن به شرح زیر است: «ایام تبلیغات انتخابات، روزهای اوج گیری شور فضای انتخاباتی است. در این روزها کاندیداها و گروه های سیاسی تلاش می کنند هر یک به شیوه ها و روش هایی، به معرفی خود بپردازند و آرای بیشتری را به سبد خود واریز کنند. ستادهای انتخاباتی پر رفت وآمدند و هر روز اخباری از سخنرانی ها، مناظره ها و برنامه های انتخاباتی منتشر می شود. آن چه که از فضای عمومی در پایتخت به نظر می رسد، رغبت بیشتر اصولگرایان به شیوه های سنتی تبلیغاتی است. نصب پوستر، پخش تراکت و برپاکردن استندهای تبلیغی عمده روش های اصولگرایان را تشکیل می دهند. هر چند این جریان تک و توک همایش ها و نشست های خبری را نیز برگزار کرده و کاندیداهای این جریان گاه در مناظره با رقبای اصلاح طلب شرکت می کنند. در مقابل اصلاح طلبان هر چند در شیوه های سنتی تبلیغاتی حضوری نسبی دارند، اما از شیوه های مدرن تر غافل نمانده و در واقع اصل تبلیغاتی خود را بر این مبنا قرار داده اند. اصلاح طلبان با تکیه بر ظرفیتی که فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در اختیارشان قرار داده است، تبلیغات در این فضا را به عنوان محور اصلی برنامه های تبلیغی خود برگزیده اند. این روزها هر حرکت، حرف، سخن و برنامه کاندیداهای اصلاح طلب و لیست ائتلاف اصلاح طلبان و حامیان دولت – موسوم به« گام دوم» یا« لیست امید» – در شبکه های اجتماعی و به ویژه تلگرام مورد پوشش خبری و اطلاع رسانی قرار می گیرد. اصلاح طلبان از خاصیت کمپین سازی نیز بهره برده اند و کمپین #رای_می دهم به عنوان یکی از کمپین های موفق در فضای مجازی فعال است. موفقیت این کمپین با همراهی بسیاری از چهره های شاخص اجتماعی و هنری از جمله بازیگران سینما و تلویزیون همراه شده که تاثیر این کمپین را دو چندان می کند. هرچند اصولگرایان نیز با تاخیر کمپینی در فضای مجازی برای رای آوری لیست کامل خود تشکیل داده اند، اما این کمپین نتوانسته است خود را در این فضا جا بیاندازد. واقعیت این جاست که به طور کلی اصولگرایان در فضای مجازی از رقبای اصلاح طلب خود عقب تر هستند. با این همه از جنبه دیگری نیز می توان به میزان تلاش تبلیغاتی اصولگرایان و اصلاح طلبان نگاه کرد. غیبت اصلاح طلبان در مجالس اخیر نشان می دهد که علی رغم عدم حضور کاندیداهای شاخص اصلاح طلب در انتخابات مجالس پیشین، اصولگرایان با رقابت درونی، رای خود را داشته اند. در واقع حتی با مشارکت های حداقلی مردمی نیز، کاندیداهای اصولگرا با آرای ۱۰۰ و ۲۰۰ هزار نفری در حوزه انتخابیه ای مانند تهران با بیش از ۱۱ میلیون نفر جمعیت به بهارستان راه یافته اند. در واقع حامیان این جریان در طیفی هستند که اغلب رای می دهند. آمارهای انتخابات پیشین نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین حضور کاندیداهای اصلاح طلب و مشارکت عمومی وجود دارد. در واقع هر گاه کاندیداهای شاخص اصلاح طلب در عرصه انتخابات حضور دارند، رغبت عمومی به مشارکت در انتخابات بیشتر شده است و در ادامه همین افزایش مشارکت مردمی، اصلاح طلبان در انتخابات موفق عمل کرده اند. در واقع حضور اصلاح طلبان نه تنها بخشی از آرای کسانی که همواره رای می دهند را به خود جذب می کند، که آرای خاموش را هم به نفع خود به میدان می کشد. به همین دلیل است که شاید اصولگرایان چندان تمایلی به افزایش مشارکت عمومی از خود نشان ندهند و تنها می خواهند به رای دهندگان همیشگی خود، حضور خویش را اعلام کنند. در سوی مقابل، هر چند بسیاری از چهره های شاخص اصلاح طلب در گردونه رقابت های انتخاباتی حضور ندارند، اما این بار نسبت به دوره های اخیر انتخابات مجلس، وضعیت اصلاح طلبان به گونه ای بوده است که بتوانند در بسیاری از حوزه های انتخابیه و به ویژه تهران لیست کاملی ارائه دهند. شاید برخی از چهره های حاضر در لیست ائتلافی اصلاح طلبان و حامیان دولت، چهره های شاخصی به نظر نرسند، اما هم افزایی آنان در مجلس و در صورتی که همگی به بهارستان برسند، می تواند یک اکثریت خوب و یا حداقل یک اقلیت قوی و تاثیرگذار را در مجلس ایجاد کند. در نتیجه از یک سو اصلاح طلبان ضمن دعوت عمومی از مردم و حامیانشان به مشارکت در انتخابات، تاکید ویژه ای بر رای دادن به تمام لیست ائتلاف» گام دوم» دارند. به هر ترتیب هر دو طرف تنها سه روز دیگر برای اجرای برنامه های تبلیغاتی خود فرصت دارند و باید دید در روز جمعه کدام جریان آرای بیشتری را از مردم خواهد داشت. باید این نکته را فراموش نکرد که در چنین شرایطی، رای ندادن نیز خود به گونه ای رای دادن به حساب می آید؛ گونه ای از رای دادن که حتی اگر با دلایلی مثل عدم پذیرش نظام جمهوری اسلامی باشد، در واقع به سود اصولگرایان و جریان های تندرو خواهد بود.» از کجا آورده اند؟ از کجا آورده اند؟ عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که متن آن در پی آمده است: «انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری این روزها در مرحله اوج تبلیغات قرار دارد. با اینکه امروزه حرف اول را« فضای مجازی» می زند و انصافاً حضور انبوهی از کنشگران در فضای مجازی به انتخابات این دوره رنگ و بوی خاصی داده و فضای زنده و پویایی را در برابر مردم قرار داده که نقطه نظرات مثبت و منفی را ملاحظه کنند و با دید بازتری تصمیم بگیرند و انتخاب کنند، ولی تبلیغات کاغذی و پارچه ای، باز هم جای خود را دارد. این احتمال وجود داشت که هرچه بر شدت ودامنه تبلیغات در فضای مجازی افزوده گردد، از میزان تبلیغات کاغذی و پارچه ای کاسته شود، ولی در میدان عمل شاهدیم که این دوره نه تنها از حجم تبلیغات کاغذی و پارچه ای کاسته نشده بلکه بیش از دوره های گذشته در این زمینه هزینه می شود. با مروری بر تجربه های گذشته، این احتمال وجود دارد که تا روز پایان مهلت تبلیغات، بر حجم این تبلیغات کاغذی و پارچه ای، باز هم افزوده شود درحالی که همین الآن هم ما با« انفجار تبلیغاتی» در این مقوله مواجهیم. آنچه در این میان تاسف انگیز است، اینکه هر روزه بر حجم و دامنه این قبیل تبلیغات حتی در روستاها، جاده ها و در هر مسیر عبوری به شدت افزوده می شود و به نظر می رسد نقطهپایانی برای آن وجود ندارد. در این میان، مردم عادی و صاحبنظران متحیرند که اینهمه تکرار و افراط در تبلیغات چرا؟ ناگفته پیداست که هیچکس با تبلیغات بجا، به اندازه و به دور از افراط و تفریط مخالف نیست. این حق طبیعی داوطلبان نمایندگی مجلس و خبرگان رهبری است که ویژگی ها، توانمندیها، سوابق موثر و مراتب کارآیی خود را به مردم ابلاغ و اطلاع رسانی کنند و آنها را به دقت نظر، تعمق در سوابق و قابلیت ها دعوت نمایند تا با دید بازتر و با تکیه بر اطلاعات جامع تر و کامل تر تصمیم گیری کنند، اما سوال اینست که چاپ بنرهای چندین متر مربعی که فقط اسم و عکس یک شخص بر روی آن منعکس گردیده، تا چه حد می تواند بر آگاهی و تصمیم گیری اشخاص موثر باشد و اطلاعات مردم را غنی تر سازد؟ این روزها اگر سفری به گوشه و کنار کشور داشته باشید، شاهد تبلیغات پرخرج و چاپ و تکثیر بنرهای چندین متر مربعی هستید که با هزینه های گزافی تکثیر شده اند و به فاصله کوتاهی در طول مسیر جاده های کشور به طول صدها کیلومتر نصب شده اند، فقط اسامی و چهره افرادی به وفور تکرار شده که چهره های شناخته شده ای هستند و شاید نیازی به تبلیغات در هر سطح و اندازه ای هم نداشته باشند، ولی شاهدیم که القائات نفسانی و شهوت مقام چه می کند و بعضی ها را چگونه به دنبال خود می کشاند. به راستی اینهمه هزینه و تکرار و افراط در تبلیغات چه توجیهی دارد؟ با درک میزان هزینه چاپ و تکثیر و نصب این بنرها، سوال اصلی اینست که این هزینه های سرسام آور و نجومی از کجا تامین می شود و عناصر پشت این تبلیغات پرحجم، این پول ها را از کجا آورده اند؟ با محاسبه ای سرانگشتی در مورد حقوق و درآمد یک نماینده مجلس یا عضو مجلس خبرگان رهبری کاملاً محال است که حتی یکصدم این ارقام و هزینه ها از طریق حقوق و درآمد ناشی از نمایندگی قابل جبران باشد. طبعاً سوال مهمتر اینست که انگیزه، منبع و منشا بازگشت این هزینه ها چیست وچه می تواند باشد؟ اگر این ارقام نجومی از حساب شخصی افراد و داوطلبان نمایندگی است که باید آنرا از مصادیق افراط و اسراف دانست و باید به این نتیجه رسید که افرادی با این ثروت و مکنت در زمره اشرافند و جای آنها در مجلس شورا و خبرگان نیست و اگر کسانی در تامین این هزینه ها پیشقدم می شوند قطعاً اهداف نامطلوب و نادرستی را در سر می پرورانند و سعی دارند از هم اکنون با پیشدستی در تا مین هزینه ها، نمایندگان مجلس را و احیاناً اعضای خبرگان را« وامدار» خود کنند. تجربه نشان داده که این قبیل افراد و گروه ها، قطعاً طمع ورزی های خاص خود را دارند و مشخصاً انتظار دارند در لحظات تصمیم گیری، کارهای مهمی به نفع آنها و در جهت تامین منافع خاص آنها صورت پذیرد که بطور عادی و معمول، قابل دستیابی و اطمینان بخش برای طیف خاص آنها نیست. از همین دیدگاه می توان ریشه بسیاری از مفاسد را در انتظارات غیرشرعی و غیرقانونی چنین جماعتی جستجو کرد. طبعاً این پدیده از مصادیق» پولهای کثیف» است و ریشه یابی موضوع می تواند به سر نخ بسیاری از مسائل مکشوف و غیرمکشوف در فضای عمومی کشور نیز منجر شود. این از وظایف قانونی نهادهای ناظر و مسئول است که با ردیابی این مسائل از اعماق موضوع نیز» رمزگشائی» کنند و به اطلاع عموم برسانند که اصل ماجرا چه بوده و چیست؟ ولی تا آن زمان لازم است آحاد ملت با هوشمندی و درایت خاص خود به شناسایی عناصر سالم، جریانات سیاسی صالح و مشخصاً به دنبال شناخت کسانی باشند که کمتر برای تبلیغات هزینه کرده اند و برای ابلاغ پیام خود، به حداقل لازم اکتفا نموده اند. تشخیص حقایق و درک ریزه کاری ها در این مقوله چندان کار پیچیده و مشکلی نیست و قطعاً از این طریق می تواند به سلامت فضای عمومی در انتخابات هم کمک شایانی کرد و عناصری را به مجلس فرستاد که وامدار کسی نباشند. وضعیت نامطلوب تبلیغات، خود می تواند انگیزه ای برای حضور یکپارچه مردم در پای صندوق های رای باشد تا با رای دادن به کسانی که با تبلیغات سالم و کم هزینه وارد عرصه شده اند جلوی رای آوردن افراد وابسته به پول های کثیف را بگیرند.» دیپلماسی ایرانی در اوج دیپلماسی ایرانی در اوج، عنوان سرمقاله روزنامه شرق است به قلم علاالدین وحید غروی مدرس دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه که نویسنده در آن نوشته است: ««نظام بین الملل در بدترین وضعیت خود در دوران پسا جنگ سرد قرار دارد. آنهایی که با تلاشی مذبوحانه در پی آن هستند تا صلح و آرامش را حفظ یا برقرار کنند، به خاطر عواملی چون بحران بی پایان کنونی و وجود غارتگران بی پروا و بهره وران ناشی از این بحران، اکثرا دچار انفعال شده اند و بی یارویاورند». ولفگانگ ایشینگر، دیپلمات آلمانی و رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ- ۲۰۱۶ جایگاه جمهوری اسلامی ایران در دوران مذاکرات تاریخی و تاریخ ساز برجام و پیروزی دیپلماسی ایرانی دور میز مذاکراتی که در دیگر سوی آن نمایندگان همه قدرت های بزرگ اقتصادی، سیاسی و نظامی جهان قرار داشتند، توانست چهره جدید و بدیعی از دیپلماسی ایرانی را به رخ جهانیان بکشد. سخنان رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ که در پیش درآمد این نوشتار آمد، وضعیت کنونی مهم ترین و راهبردی ترین منطقه جهان، یعنی خاورمیانه را به روشنی ترسیم می کند. دولتمردان آمریکا زمانی که در جنگ ویتنام شکست را لمس کردند و برای حفظ هژمونی جهانی و پرستیژ خود ناچار شدند به مذاکرات صلح پاریس در سال ۱۹۷۳ تن در دهند تا بتوانند از کاهش قدرت بلامنازع خود در صحنه جهانی و در اوج جنگ سرد بکاهند، هرگز گمان نمی کردند در دوران پسا جنگ سرد و اضمحلال بلوک شرق و در اوج قدرت تسلیحاتی و سیاسی خود، ناچار شوند، با دعوت از سایر قدرت های جهانی متحد و نیز معارض خود، با ایران بر سر میز مذاکره بنشینند. شایسته است که برای روشن شدن ابعاد این رویداد تاریخی، در یک مطالعه تطبیقی، مذاکرات صلح ویتنام از یک سو و برجام از سوی دیگر، بررسی اجمالی شود. مذاکرات صلح ویتنام زمانی به ثمر نشست که قدرت های رقیب آمریکا (چین و اتحاد شوروی) که هسته هم شده بودند، از رهبران انقلابی ویتنام آشکارا حمایت سیاسی و حتی تسلیحاتی می کردند و کار به جایی کشیده بود که حتی مارشال دوگل، مشهور ترین و به عبارتی مقتدر ترین رهبر اروپایی متحد آمریکا نیز در سخنانی جنجالی آمریکا را به خاطر ادامه جنگ ویتنام مورد انتقاد تند خود قرار داده بود. بدون شک، ادامه جنگ هیمنه آمریکا را به چالش می کشید و زمانی که پایتخت های جهان و حتی شهرهای بزرگ آمریکا هرروزه شاهد تظاهرات بزرگ ضدجنگ بودند، نیکسون، مردان سرسخت خود در حوزه سیاسی و نظامی را با راهبری دیپلماتی چون هنری کیسینجر به صحنه مذاکرات فرستاد و نهایتا پس از پنج سال مذاکره نفس گیر و عقب نشینی آمریکا از باتلاق ویتنام، نیکسون توانست به وعده انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند و جامعه ملتهب آمریکا را به آرامش برساند. مذاکرات ایران با قدرت های جهانی به رهبری آمریکا زمانی کلید خورد که نه تنها هیچ قدرت جهانی از ایران حمایت نمی کرد بلکه در نشست های مکرر شورای امنیت، چین و روسیه نیز به آمریکا پیوستند و قطع نامه های تحریم همه جانبه و بی سابقه، پشت سر هم بر علیه ایران به تصویب می رسید. کشورهای عرب منطقه نیز شمشیر را از رو بستند و سعی کردند تا ایران را در انزوای کامل قرار دهند. علاوه بر ارتجاع عرب به رهبری آل سعود، رژیم صهیونیستی در حال متقاعدکردن متحد استراتژیک خود یعنی آمریکا بود تا حمله گسترده نظامی را به زعم خود، بر علیه تأسیسات تولید جنگ افزار هسته ای ایران صورت دهد. کنگره آمریکا در همسویی با اسرائیل و نیز لابی بسیار قدرتمند صهیونیستی درون آن کشور یعنی ایپک، از اوباما می خواست به جای میز مذاکره، در صحنه نبرد نظامی با ایران از طریق اسلحه سخن بگوید. مخالفان مذاکره با ایران با یادآوری تحقیر آمریکا در جریان تسخیر سفارت آن کشور در تهران و نیز نقش پررنگ ایران در حمایت از سوریه در مقابل تروریست های تکفیری موردحمایت آل سعود و رژیم صهیونیستی و دولت ترکیه و حمایت پنهان دولت های غربی و مشخصا آمریکا، تلاش گسترده ای کردند تا مذاکرات شکل نگیرد و گزینه معروف حمله نظامی روی میز باشد. حکومت واپس گرای سعودی نیز پس از استیصال و فرورفتن در باتلاق یمن، آمریکا و فرانسه را به شدت زیر فشار قرار داده بود و با امضای قراردادهای تسلیحاتی بزرگ با دولت سوسیالیست فرانسه، توانسته بود آن کشور را وادارد در یک مقطع زمانی، مذاکرات را به شکست کشاند. حضور مقتدرانه ایران در عراق و عصبانیت سعودی ها از گسترش عمق استراتژیک ایران تا مرزهای آن کشور با یمن، انگیزه ای بسیار قوی بود تا آل سعود آنچه در توان دارند به کار گیرند تا ایران را از حرکت باز دارند. دستاورد های بزرگ دیپلماسی ایرانی تا آنجا پیش رفت که کنفرانس پرآوازه امنیتی مونیخ در اکتبر ۲۰۱۵ در تهران تشکیل و به دنبال آن از ایران دعوت شد تا در کنفرانس صلح سوریه شرکت و با ایفای نقش تعیین کننده خود، مذاکرات را به حصول نتیجه نزدیک کند. در آخرین نشست کنفرانس مونیخ، وزرای خارجه و بازیگران بین المللی برای ملاقات با دکتر ظریف، وزیر خارجه ایران، صف کشیده بودند تا از فرصت مراوده با کشورمان برای ارتقای روابط دوجانبه استفاده کنند. در پایان، ذکر این نکته ظریف تاریخی خالی از لطف نیست. ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۳ ناچار به امضای معاهده صلح پاریس شد ولی این معاهده به تأیید کنگره آمریکا نرسید، اما موقعیت به غایت استراتژیک ایران، اوباما و حامیانش را بر آن داشت تا کنگره ضدایرانی را برای تأیید برجام به زانو در آورند.» قیمت نفت در گرو بازی همکارانه قیمت نفت در گرو بازی همکارانه، عنوان یادداشتی است در روزنامه آرمان امروز به قلم علی قنبری تحلیلگر اقتصادی و استاد دانشگاه که در آن نوشته است: «لازمه هرگونه توافق در نشست اخیر نفتی چهار جانبه ایران، دمیدن روح واقعی کارتل و تبانی مطلق در مذاکرات بین طرفین است، در غیر این صورت جنگ افزایش سهم تولید، افزایش آن و عرضه در نتیجه کاهش قیمت و روند رو به پایین آن ادامه می یابد. از دیگر لازمه های این توافق این است که افزایش بهای نفت باید به قیمت کاهش واقعی تولید باشد، اما حصول این موضوع امری دور از انتظار به نظر می رسد. به هرحال همین نشست و توافق احتمالی آن شوک مثبتی را به قیمت نفت وارد کرده است. ولی به نظر نمی رسد این روند صعودی دوام داشته و انتظار اصلاح قیمت و بازگشت به روند رو به پایین آن می رود. در شرایط کنونی جنگ سهم تولید در بین کشورهای اوپک با توجه به کاهش قیمت نفت و در نتیجه وابستگی شدید کشورهای نفتی به درآمدهای حاصل از فروش نفت بیش از هر زمان دیگری بالا گرفته و زمینه های خروج از توافقات اوپک را در کشورهای عضو ایجاد کرده است. ایران نیازمند بازگشت به جایگاه واقعی خود در زمینه تولید و فروش نفت است، اما با آسیب دیدن برخی میادین نفتی و در نتیجه تحریم های اقتصادی بخشی از بازار خود را از دست داده بود. با توافقات پسابرجام انتظار بازگشت سریع ایران به جایگاه جهانی خود در عرضه نفت وجود دارد. این موضوع بسیاری از کشورها را نگران کرده است. کاهش قیمت نفت از یک طرف و از طرف دیگر کاهش سهم آنها به واسطه بازگشت ایران به سهم بازار خود زمینه های تعارضات شدیدی را ایجاد کرده است. تداوم روند کاهشی قیمت نفت پدیده ای است که در کنار کاهش درآمدهای ارزی، لزوم بازنگری در ساختارهای اقتصاد کشور را ایجاد کرده است. کاهش اخیر قیمت نفت به معنی خنثی شدن بخشی از آثار حذف تحریم ها و بازگشت دلارهای ارزی بلوکه شده است. قیمت نفت که در اردیبهشت به اوج خود یعنی ۶۴ دلار رسیده بود دوباره به سراشیبی نزول افتاده است. از سال ۲۰۰۴ تاکنون روند قیمت نفت فراز و نشیب های زیادی داشته است که نتیجه حوادث سیاسی منطقه و سیاست گذاری های اوپک بوده است. به هر حال بودجه کشور به عنوان یک اقتصاد نفتی، وابستگی بالایی به قیمت نفت دارد و این فراز و نشیب ها به طور مستقیم و غیر مستقیم درآمد ناخالص ملی ایران را تحت تاثیر قرار می دهند. از همین منظر برای افزایش ثبات اقتصادی کشور باید مترصد اصلاح روند قیمت و بازگشت آن به نقطه بهینه باشیم، در غیر این صورت نمی توان انتظارات پسابرجام را برآورد کرد و ممکن است خروج از رکود به زمان بیشتری نیاز داشته باشد. دولت یازدهم با وجود کاهش نزدیک به ۵۰ درصدی قیمت نفت نسبت به دولت های قبل خود، به انتشار بی رویه پول، افزایش پایه پولی و رشد نقدینگی اقدام نکرده است و رشد این شاخص ها به استناد گزارش بانک مرکزی روند نزولی دارند. در شرایط کنونی ایران نیازمند افزایش قدرت در نشست نفتی چهار جانبه است، در غیر این صورت نوسانات درآمدی ناشی از شوک های تاریخی قیمت نفت اقتصاد را آسیب پذیرتر می کند. این موضوع در گرو بازی همکارانه اعضا اوپک است.» خاورمیانه، یک بستر و دو رویا خاورمیانه، یک بستر و دو رویا، عنوان یادداشتی است در روزنامه قانون به قلم متین مسلم کارشناس روابط بین الملل که در آن نوشته است: «وزیر خارجه ایالات متحده از توافق بر سر یک آتش بس در سوریه سخن گفته است. امیدوارانه!، اما زمانی که موضوع به ترکیه و عربستان ارتباط پیدا می کند، این می تواند به ناامیدی ختم شود. پرزیدنت اولاند همچون سایر متحدان اروپایی تصریح کرده نگران آغاز درگیری میان ترکیه و روسیه است.اما متقابلاهیچکس حاضر به پذیرش سهم خود در ایجاد وضعیت کنونی نیست. شرم آورانه، در رده های پایین تر ولی موثر اجتماعی، آنارشیست های حرفه ای مانند زیگانف در روسیه،ماری لوپن در فرانسه،فراک پتری در آلمان،نایجل فاراج در بریتانیا و ده ها سیاستمدار خرده پای دیگراروپایی، با آلوده کردن فضا و ترویج راستگرایی و چپ گرایی افراطی، ضمن تشدید بحران های هویتی که در اروپا سابقه خوبی ندارد، زمینه اجتماعی برای ورود به یک جنگ به تعبیر آنها مقدس را فراهم می کنند.سرکیس نعوم در آخرین شماره روزنامه لبنانی النهار العربی می نویسد: نگرانی از انجام جنگی فراگیر و بین المللی یا حداقل بازگشت به دوران جنگ سرد افزایش یافته است.تاسف آور،قرار است در انتظار چه وضعیتی باشیم؟ حتی شرایط و بحران هایی عمیق تردر دوران جنگ سرد، از بحران برلین و پراگ و ورشو در اروپا گرفته تا خاورمیانه و اعراب و اسرائیل یا جنگ ویتنام، نتوانستند این گونه که سوریه جامعه جهانی و قدرت های بین المللی را رودروی یکدیگر قرار داده،به مقابله باهم بکشاند.اکنون و در پی گسترش بحران خاورمیانه،روسیه با گسترش اقدامات نظامی خود در سوریه و قبل تر در اوکراین و شرق اروپا، بااستراتژی بهترین دفاع حمله به موقع است، عملا اختیارمیدان عمل در شرق اروپا و مدیترانه شرقی را در دست گرفته و به بازی سیاسی حیرت آور و عجیبی که از مدت ها پیش با الحاق کریمه به خاک خود و اعزام نیرو به سوریه آغاز کرده بود ادامه می دهد. به گفته یک تحلیلگر نظامی مقیم بروکسل مسکو طرف های مقابل را آشکارا در موقعیت دفاعی رو به عقب نشینی قرار داده است. یک دیپلمات عرب مقیم مسکو که کشورش در ائتلاف سعودی علیه پرزیدنت اسد نقش فعالی دارد اما ترجیح می دهد خود را معرفی نکند، می گوید ما پیش بینی این وضع را نکرده بودیم الان هم گزینه مشخصی برای مقابله موثر روی میز وجود ندارد.مگر توافق سیاسی با روسیه یا مجهز کردن گروه های معارض سوری به سلاح های پیشرفته اماهر دو گزینه نهایتا به نفع روسیه تمام خواهد شد. او در پاسخ به سوال احتمال رویارویی نظامی ترکیه و روسیه و اینکه ظاهرا ریاض از تیرگی روابط آنها راضی به نظر می رسد،می گوید شاید!اما رودرویی نظامی را بعید می دانم.برخی مسئولان رده پایین وزارت خارجه روسیه به طور غیر رسمی گفته اند، بروکسل و مشخصا فرانسه و ایالات متحده به مقامات ترک یادآور شده اند بر اساس منشور ناتو تا زمانی که ترکیه مورد هجوم قرار نگرفته، نباید روی کمک های آنها حساب باز کنند. موضعی که موجب خشم آشکار آنکارا علیه پاریس و واشنگتن شد. فکر می کنم ناتو و ایالات متحده به این نتیجه رسیده اند به بهای دفاع و تامین امنیت اروپا که به شدت متزلزل شده، بیش از این جلو نروند و با تحت فشار گذاشتن ترکیه و عربستان از آنها بخواهند در فرآیند سیاسی فعال شوند البته امیدوارم! ابراز امیدواری این تحلیلگر عرب البته با نا امیدی هایی همراه است. اگر آن گونه که وزیر خارجه عربستان گفته کشورش موشک های ضد هوایی در اختیار معارضان سوری قراردهد، به گفته یک مقام روس یک اتفاق شبیه حادثه ۲۴ نوامبر سال گذشته وسرنگونی هواپیمای نظامی روسیه به دست ترک ها، معلوم نیست با نتایج سیاسی و قابل کنترل مشابهی همراه باشد. در این صورت اولا، ترکیه و عربستان هردو ممکن است تاوان مشترکی پرداخت کنند. ثانیا،در چنین وضعیت بغرنجی آیا واقعا ناتو و ایالات متحده قادر به اقدام عملی وموثری علیه روسیه خواهند بود؟ بعید است. دست کم نه آن طور که ترکیه و عربستان انتظار دارند.ثالثا، بهتر است واقعیت دست خالی متحدان غربی(حداقل فعلا) در دو حوزه شرق اروپا و شرق مدیترانه را بپذیریم. تجربه حمله به شبه جزیره کریمه والحاق آن به روسیه که یک هماورد طلبی آشکار علیه اروپا بود، منجر به کدام اقدام موثر علیه مسکو شد که اینک ائتلا ف ضد پرزیدنت اسد و متحدان اروپایی می خواهد با آن سوریه را از منقار مسکو برباید؟سخنان آقای اولاند در باره رویارویی ترکیه و روسیه، همان طور که خود او هم اشاره کرد، ممکن است الزاما به یک جنگ تمام عیار منتهی نشود،نمی دانم،فعلا که امیدواری هایی مشاهده می شود اما دونکته در این میان وجود دارد اول،لازم نیست برای تداوم ناامنی، حتما جنگی رسمی به وقوع بپیوندد. دوم،تا آنجا که به مسکو،واشنگتن و قدرت های اروپایی مربوط می شود،امکان یک مصالحه در سطوح بالا بالقوه وجود دارد.امادر نقطه مقابل بروز یک بی احتیاطی و محاسبه غلط از جانب ترکیه وبا تحرک سعودی ها که تبحر خاصی در آن دارند، چه بسا همه معادلات متزلزل کنونی را به یکباره نابود کند.اگر نگرانی وجود دارد،که دارد بهتر است آن رامتوجه ترکیه و عربستان کرد.مسکو و واشنگتن دهه هاست با فرهنگ لغت دیپلماسی رویارویی میان خود آشنا هستند و زبان یکدیگر را می فهمند.» آغاز یک پایان آغاز یک پایان، عنوان یادداشتی است در روزنامه وقایع اتفاقیه به قلم محمدمهدی مظاهری دیپلمات سابق و استاد دانشگاه که متن آن در پی آمده است: «سال گذشته وقتی اولین اخبار درباره بهبود روابط ایالات متحده و کوبا منتشر شد، واکنش اکثر تحلیلگران ابراز تردید و شگفتی بود. با سرعت گرفتن این روند و بازگشایی سفارت آمریکا در کوبا، کار به جایی رسیده که در حال حاضر هر روز ده ها پرواز بین دو کشور انجام می شود و اوباما و همسرش درحال بستن چمدان ها برای سفر به این جزیره اسرارآمیزند. در این سفر که در فروردین پیش رو انجام خواهد شد، رئیس جمهوری آمریکا با رائول کاسترو، رئیس جمهوری کوبا دیدار و گفتگو خواهد کرد. روندی که باعث این گرمای غیر قابل باور در روابط دو کشور- دارای چندین دهه سابقه تخاصم سیاسی و حتی نظامی- شده است، اکثر تحلیلگران این رویکرد را به افول بی سابقه تفکر چپ در جهان و تحکیم لیبرال ـ دموکراسی در چهار گوشه دنیا نسبت می دهند. موج پرشمار تحلیلگران متأثر از فوکویاما، کشورهایی مانندکوبا را آخرین سنگرهای نمادین مخالفت با ایدئولوژی نظام بین المللی حاکم می دانند که البته یک به یک تسلیم خواهند شد تا آخرین و برترین ایدئولوژی بر تمام جهان سیطره پیدا کند. اما به تازگی یکی از مقامات بلندپایه آمریکایی وقتی درباره علت مبنایی شروع مذاکرات با کوبایی ها از او سؤال شد، پاسخ داد:« به این نتیجه رسیدیم که محدودیت های اعمال شده به هدف خود یعنی تغییر نظام سیاسی کوبا نمی رسد.» در سپهر خوش خیالی لیبرال- دموکراتیک حاکم که برافراشته شدن پرچم ایالات متحده در خاک کوبا را با انگشت نشان می دهد و ذوق می کند، این سخن را چگونه باید ارزیابی کرد؟ آیا واقعا آمریکا در حال تجربه یک تغییر رویه آشکار در قبال دشمنان خود است؟ آیا کنار آمدن با رقیب ایدئولوژیک سرسختی مانند کوبا را باید نشانه پیروزی تفکر آمریکایی بر دنیا دانست یا نشانه ای از افول هژمونی دموکرات ها و به رسمیت شناختن شیوه های زیست و تفکر جایگزین در سطح نظام بین الملل؟ در مدت چند ماهی که از توافق هسته ای ایران می گذرد، رئیس جمهوری، بارها در مقابل این شبهه خبرنگاران خارجی که شدت یافتن تحریم ها و سخت شدن زندگی در ایران بود که رسیدن دو طرف به توافق را ممکن ساخت، پاسخ داده است که کاملا عکس، آشکار شدن اینکه تحریم ها نتیجه دلخواه غرب را در تسلیم اراده ایرانیان نخواهد داشت، باعث آماده شدن زمینه برای توافق هسته ای شده است. بهبود روابط آمریکا با دو خصم دیرین یعنی ایران و کوبا را شاید از این منظر بهتر بتوان تحلیل کرد. نگاهی گذرا به عناوین کتاب های منتشر شده در سال های اخیر در حوزه سیاست خارجی آمریکا، به خوبی نشان می دهد که بین متخصصان روابط بین الملل در جهان، اجماعی درباره آغاز پایان آمریکا به وجود آمده است. از مهمترین احتجاجات موافقان این ادعا، کاهش معنادار دخالت نظامی ایالات متحده در بحران ها و درگیری های منطقه ای است که تاریخ روابط بین الملل به خوبی نشان می دهد این وضعیت وجه مشخص ورود یک هژمون به فاز افول است. هزینه های دو جنگ نافرجام آمریکایی در عراق و افغانستان، عملا تصور هرگونه دخالت نظامی گسترده در خاورمیانه را محو می کند. در حیاط خلوت آمریکا هم که مدت هاست، دولت های مخالف یکی پس از دیگری روی کار می آیند و وزارت خارجه آمریکا، فقط زحمت صدور بیانه های شدید اللحن را به خود می دهد. به جز این البته عوامل دیگری نیز در این نرمش و تغییر رویکرد ایالات متحده دخیلند. جهانی شدن و ورود به عصر ارتباطات و اطلاعات در کنار کاهش تسلط آمریکا بر نظام های پولی، مالی، ارزی و تجاری جهانی، عملا امکان حصر تمام عیار یک کشور را از میان برده است. اوباما به هاوانا خواهد رفت، روابط دو کشور بهبود پیدا خواهد کرد و رسانه های بین المللی این شرایط را به عنوان آخرین پیروزی دیپلماسی هژمونیک آمریکایی به رخ دنیا خواهند کشید.» خروج آمریکا از بحران با بحران آفرینی خروج آمریکا از بحران با بحران آفرینی، عنوان یادداشتی است در روزنامه جوان به قلم احمد کاظم زاده که نویسنده در آن نوشته است: «در آخرین گزارش مؤسسه تحقیقات بین المللی صلح استکهلم چند نکته قابل تأمل وجود دارد که در عین حال از روندهای جاری جهان و تا حدودی از پشت پرده تحولات جهان و به خصوص حوزه خاورمیانه پرده برمی دارد. نخست اینکه در این گزارش تصریح شده که آمریکا با افزایش فروش های تسلیحاتی خود در جهان کماکان موقعیت خود را به عنوان اولین فروشنده تسلیحات در جهان حفظ کرده است که این نشان می دهد با وجود پایان جنگ سرد، فروش تسلیحات همچنان جایگاه ویژه خود را در نظام سیاسی و اقتصادی این کشور حفظ کرده است و این برخلاف مواضع اعلامی دولت اوباماست. در واقع در دوره اوباما سیاست و اهداف نظامی گرانه آمریکا کنار گذاشته نشد بلکه روش های اجرایی آن تغییر کرد و رنگ و لعاب تازه به خود گرفت. همچنین به نظر می رسد خروج آمریکا از بحران اقتصادی و ورود به مرحله رشد تا حدودی مدیون فروش های تسلیحاتی بوده است. به همین ترتیب می توان گفت بخش عمده ای از چالش های اقتصادی عربستان نیز ناشی از خریدهای تسلیحاتی و اتخاذ سیاست نظامی گرانه این کشور بوده است. دوم اینکه طبق گزارش جدید مؤسسه صلح استکهلم، عربستان به بزرگ ترین خریدار تسلیحاتی در جهان تبدیل شده و ۴۰ درصد آن نیز از آمریکا تأمین شده است. این بدین مفهوم است که آمریکا در چارچوب اجرای راهبرد جدید خود در منطقه بخش عمده ای از هزینه های نظامی خود را بر دوش عربستان گذاشته و این کشور را از راهبرد تدافعی به تهاجمی سوق داده است. تجلی این تغییر راهبرد را می توان در دخالت های نظامی عربستان در کشورهای منطقه از بحرین و سوریه گرفته تا یمن مشاهده کرد که بدون چراغ سبز آمریکا غی

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن