تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانش پيشواى عمل و عمل پيرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى‏شود و بدبختان از آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815682274




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فاصله‌گيري‌هاي مثبت در روابط زوج‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فاصله‌گيري‌هاي مثبت در روابط زوج‌ها
گاهي ما براي اينكه نقش‌هايمان را خوب ببينيم و بهتر به نقش‌هايمان ادامه دهيم، لازم است براي چند دقيقه، ساعت يا حتي روز، آن نقش را كنار بگذاريم.
نویسنده : ‌محمدمهدي مبيني 


از قالب آن نقش بيرون بياييم و دوباره با بينشي نو در آن نقش فروبرويم. مثل اين مي‌ماند كه ما براي دوباره پوشيدن يك پيراهن نياز داريم كه آن پيراهن را از تنمان بيرون كنيم. يعني گاهي با آن پيراهن فاصله بگيريم كه بدانيم آن چه پوشيده‌ايم صرفاً يك پوشش است، نه جان ما. پس هر پوشيدني‌اي يك روز بايد از تن بيرون بيايد تا دوباره شست‌وشو داده شود و آنقدر به تن‌مان نچسبد كه گمان كنيم با آن پيراهن يكي شده‌ايم. نقش‌هايي كه ما در زندگي مي‌پذيريم، در واقع پيراهن‌هايي است كه مي‌پوشيم. اما ما گاهي با نقش‌هايمان چنان يكي مي‌شويم كه فراموش مي‌كنيم آنچه پوشيده‌ايم و پذيرفته‌ايم صرفاً يك نقش است. اتفاقاً اگر بخواهيم آن نقش را درست ببينيم لازم است گاهي از آن فاصله بگيريم و از دور به آن نگاه كنيم تا اجزا و روابطش را درست ببينيم. مثل اين كه پدري يا مادري بخواهد صورت فرزندش را ببيند. اگر هيچ فاصله‌اي بين صورت فرزند و صورت پدر و مادر نباشد آنها قادر به ديدن هم نخواهند بود بنابراين كمي از هم فاصله مي‌گيرند تا اجزاي چهره هم را بهتر ببينند. در رابطه همسري اين موضوع را جدي بگيريم.   ‌از نقش دور مي‌شويم تا به نقش نزديك شويم دوستي دارم كه مي‌گويد گاهي در خانه‌مان وقتي نشسته‌ام مثلاً با رايانه كار مي‌كنم به همسرم نگاه مي‌كنم، مثل ديوانه‌ها ذوق مي‌كنم و بعد به خودم مي‌گويم ببين چقدر خوشبختي تو. آن زني كه با صورتي آرام و بدون تشويش به تلويزيون چشم دوخته و هر از گاهي مي‌خندد، همسر تو است. يك جوري به صورت همسرم نگاه مي‌كنم كه انگار اولين‌بار است نگاهش مي‌كنم و صورتش را مي‌بينم. دوستم مي‌گويد روزهاي اول ازدواج، همسرم از اين رفتار من مي‌ترسيد. فكر مي‌كرد چه شده است. زن‌ها اين چيزها را سريع مي‌گيرند. همسرم زود مي‌فهميد كه جور ديگري دارم نگاهش مي‌كنم. مي‌گرفت كه اين نگاه من الان با چند دقيقه پيش فرق كرده است. انگار كه از يك جاي دور، از چشمي ديگر به او نگاه مي‌كنم. ولي بعدها كه متوجه اين وجه از ديوانگي شخصيت من شد، با اين قضيه كنار آمد و حتي مي‌شود گفت حالا كلي كيف هم مي‌كند وقتي اين طور نگاهش مي‌كنم. پس ما گاهي نياز داريم كه از نقش‌مان دور شويم تا به نقش نزديك شويم. نقش را خلع كنيم تا نقش را ببينيم. چه لذتي دارد وقتي نگاه مي‌كني به همسرت و مي‌گويي «من دست اين زن را گرفته‌ام و به زندگي‌ام آورده‌ام. اين زن من است. منحصر ‌به ‌فرد و چقدر خوشحالم كه اين خانه آرامش دارد و او دارد برنامه مورد علاقه‌اش را نگاه مي‌كند. او مي‌خندد و من از خنده‌هايش مي‌خندم». دوستم مي‌گويد آنها كه كمي ديوانگي در خونشان نباشد اين چيزها را درك نمي‌كنند. يعني آن حسي كه تو وقتي به صورت زنت خيره شده‌اي و مي‌گويي اين زن من است را متوجه نمي‌شوند. ‌همكاري كه گاهي به فرديت خود جايزه مي‌دهد همه ما براي خودمان فرديتي داريم. يعني به فرض كه پدر و مادر ما از دنيا رفته باشند و عملاً نقش فرزندي از ما سلب شده باشد آيا ما باز وجود خواهيم داشت يا نه؟ فرض كنيد كه فرزندي نداشته باشيم و عملاً نقش پدر و مادري از ما سلب شده باشد، آيا ما باز وجود خواهيم داشت؟ فرض كنيد ما همسر نداشته باشيم، آيا ما باز وجود خواهيم داشت؟ حتي اگر همه اين نقش‌ها را از ما بگيرند ما همچنان وجود داريم، اين همان فرديتي است كه ما با آن سر و كار داريم كه نبايد اجازه دهيم كه اين فرديت زير بار نقش‌هاي زندگي گم شود. همكاري دارم كه متأهل است، يك فرزند دارد و تا آن جايي كه من مي‌دانم مادر خوب و شايسته‌اي است. اما در عين حال به فرديت خودش هم احترام مي‌گذارد. يك وقت‌هايي را فقط براي خودِ خودِ خودش اختصاص مي‌دهد. يادم مي‌آيد يك بار مي‌گفت هر وقت كار خوب و دلچسبي انجام بدهد به خودش جايزه مي‌دهد و خودش را به چيزي مهمان مي‌كند. مثلاً از محل كارش كه مي‌آيد بيرون، خودش را به تنهايي به خوردن يك فنجان قهوه مهمان مي‌كند. ‌شيرين كاري با «خودم! بفرماييد» يادم مي‌آيد سال‌هاي دور وقتي سر سفره غذا مي‌نشستم و كودكي پنج، شش ساله بودم، يك رسم حتمي را بايد به جا مي‌آوردم. پدر و مادر به ما ياد داده بودند سر سفره وقتي آب مي‌خوريم، حتماً ليوان آب را سمت ديگران بگيريم و تعارف كنيم. من هم تحت تأثير همين تربيت، ليوان آب را به سمت پدر و مادر و خواهرانم مي‌گرفتم. اما با اين تفاوت كه وقتي تعارف‌هايم تمام مي‌شد دست به يك شيرين‌كاري مي‌زدم و ليوان را به سمت خودم هم مي‌گرفتم، يعني ليوان را به گونه‌اي سمت خودم مي‌گرفتم كه انگار دست تعارف‌كننده، دست يك نفر ديگر است و بعد با زبان و دهان خودم كه انگار زبان و دهان ديگري است، ليوان آب را تعارف مي‌كردم به خودم و مي‌گفتم بفرماييد و بعد آب را مي‌خوردم. آن روزها نه من و نه شايد پدر و مادرم تحليلي درباره اين رفتار من نداشتيم و نمي‌دانستيم اين رفتار خودتحويل‌گيري از كجا مي‌آيد. اما بعدها ديدم آن كودك در واقع مي‌خواهد فرديت خودش را اعلام كند. با فاصله دورتري به خود و روابطش با ديگران نگاه كند و براي لحظه‌اي هم كه شده به خودش به عنوان يك ديگري نگاه كند و ببيند چطور مي‌شود آدم به خودش به عنوان شخص مخاطب نگاه كند. ‌كوك شدن در يك خلوت خودي گاهي ما نياز داريم تنها باشيم. همسران موفق معمولاً اين موضوع را درك مي‌كنند و از اينكه ببينند همسرشان گاهي به خلوت‌هايي با خود نياز دارد، احساس وحشت نمي‌كنند. اين فاصله‌گيري‌ها را نبايد به حساب فاصله‌گيري‌هاي عاطفي گذاشت. من گاهي تنها به كوه مي‌روم و آنجا فرصتي مي‌شود كه به روابطم با ديگران از جمله همسرم نگاه كنم. اين فاصله‌گيري مرا دوباره كوك مي‌كند. گاهي در همين كوه رفتن‌ها دلتنگ همسرم مي‌شوم. جاي خالي‌اش را حس مي‌كنم اما اگر قرار باشد ما صبح تا شب با‌دليل و بي‌دليل به هم بچسبيم شايد به واسطه همين چسبيدن‌ها همديگر را نبينيم.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن