تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805312751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختر جوان: آبروی خواهرم را بردم


واضح آرشیو وب فارسی:نخست نیوز: هیچ گاه فکر نمی کردم سهل انگاری و اشتباه من در مجلس عروسی، موجب بروز مشکلات حادی در زندگی خواهرم شود و اکنون با این آبروریزی که در شبکه های اجتماعی تلفن همراه به راه افتاده است، نمی دانم چگونه به چشمان خواهرم نگاه کنم، در حالی که خودم یکی از قربانیان این ماجرای تلخ هستم . . . به گزارش نخست نیوز و به نقل از خراسان، دختر ١٧ساله در حالی که صمیمی ترین دوست خود را عامل این حادثه تلخ می دانست، به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: دوستی من و سکینه به سال های دور بر می گردد، به طوری که ما از دوران کودکی با یکدیگر همبازی بودیم و با هم بزرگ شدیم. آن ها همسایه دیوار به دیوار ما بودند و خانواده های ما رفاقت دیرینه ای با هم داشتند. من و سکینه هم به خاطر همین رفت و آمدهای خانوادگی، خیلی به یکدیگر وابسته شدیم. حتی در دوران تحصیل نیز همکلاس بودیم و این امر صمیمیت بین ما را بیشتر کرد. تا این که سال گذشته عموی «سکینه» خواهر بزرگ ترم را برای پسرش خواستگاری کرد. «خلیل» جوانی مودب و اهل کار بود و بر حفظ حجاب تأکید زیادی داشت. او همواره یادآور می شد که خواهرم باید حجاب خود را در هر شرایطی رعایت کند. با این شرایط، خواهرم به او پاسخ مثبت داد و مراسم عقدکنان برگزار شد. هنوز چند ماه از این ماجرا نگذشته بود که پدر سکینه نیز مرا برای پسرش خواستگاری کرد. وضع مالی پدرم چندان مناسب نبود و خانواده ام نمی توانستند همزمان برای هر دو دخترشان جهیزیه تهیه کنند. از سوی دیگر هم، من هنوز در دبیرستان مشغول تحصیل بودم و قصد داشتم وارد دانشگاه شوم. به همین دلیل پدرم خیلی با احترام به آن ها پاسخ منفی داد و من همواره دعا می کردم تا این موضوع به دوستی من و سکینه خللی وارد نکند. در همین روزها بود که مقدمات جشن ازدواج خواهرم فراهم شد تا آن ها زندگی مشترکشان را آغاز کنند. آن شب خانواده سکینه در مراسم عروسی حضور نداشتند چرا که پسرشان با موتورسیکلت تصادف کرده و در بیمارستان بستری بود. من هم از این که سکینه کنارم نبود ناراحت بودم و به همین خاطر مدام از صحنه های مختلف مراسم عکس می گرفتم تا خاطرات شب عروسی خواهرم را برای او تعریف کنم. دو روز بعد وقتی سکینه به منزل ما آمد، همه تصاویر آن شب را به او نشان دادم و صحنه هایی را که از خودم کنار عروس گرفته بودم، با آب و تاب و لذت خاصی بازگو می کردم. آن روز سکینه چند تا از عکس های خصوصی من و عروس را به گوشی خودش بلوتوث کرد تا آن ها را یادگاری نزد خودش نگه دارد. هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که خواهرم با صورتی کبود به خانه پدرم پناه آورد و گفت همسرم تصاویر خصوصی مرا در شبکه های اجتماعی تلفن همراه مشاهده کرده و به شدت عصبانی بود، من هم که اطلاعی از این ماجرا نداشتم موضوع را انکار کردم اما او در حالی که مرا کتک می زد تصاویر را نشانم داد که در چند گروه اجتماعی دست به دست می چرخید. . . آن جا بود که من به سکینه مشکوک شدم و از او در این باره سوال کردم. سکینه هم عنوان کرد برادرم به انتقام پاسخ منفی که پس از خواستگاری از تو شنیده بود، این تصاویر را منتشر کرده است...


سه شنبه ، ۴اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نخست نیوز]
[مشاهده در: www.nakhostnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن