واضح آرشیو وب فارسی:صدرانیوز: شکایت ٣ دوست که با ترفندی خاص در تله سیاه پسری جوان گرفتار شده اند، پیش روی قضات دادگاه کیفری قرار گرفت. پسر جوان که متهم است، این سه دوست را مورد آزار و اذیت قرار داده، صبح دیروز در دادگاه جنایی منکر اتهاماتش شد. راز این پرونده با شکایت یک زن جوان فاش شد. چند وقت پیش بود که این زن جوان سراسیمه به پلیس مراجعه کرد و در شکایتی به ماموران گفت: «چند روز پیش دونفر از دوستان صمیمی ام به نام های سمیرا و رویا درحالی که به شدت ناراحت بودند، پیش من آمدند و خواستند که به آنها کمک کنم. سمیرا گفت چند وقت پیش با پسری آشنا شده که این پسر به شدت برای او مزاحمت ایجاد کرده تا جایی که سمیرا مجبور به جدایی از شوهرش شده است. با اینحال آن پسر دست از مزاحمت هایش برنداشته و همچنان در تلگرام به سمیرا پیغام می داده تا این که درنهایت سمیرا به اصرار آن پسر سر قرار می رود ولی مورد آزار و اذیت او قرار می گیرد. سمیرا می گفت بعد از این قرار سیاه پسر جوان با تهدید به انتشار فیلم و عکس هایش مرتب از او اخاذی می کند تا جایی که رویا هم که دوست مشترکمان است، با این پسر قرار ملاقات می گذارد تا شاید بتواند این فیلم ها را از او بگیرد اما موفق نمی شود.» این دختر ادامه داد: «وقتی این حرف ها را از زبان دوستانم شنیدم، دلم برای سمیرا سوخت و سعی کردم من هم کمکش کنم. برای همین این بار من تصمیم گرفتم با پسر جوان قرار ملاقاتی بگذارم تا شاید من بتوانم او را راضی کنم، دست از سر دوستم بردارد. من شماره آن پسر را از سمیرا گرفتم و با او تماس گرفتم. بعد از آن با هم قرار ملاقات گذاشتیم تا دراین باره صحبت کنیم اما وقتی سر قرار رفتم، درخیابان ناگهان این پسر به من حمله کرد و با تهدید مرا هم مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد از آن درخیابان رهایم کرد که من تصمیم گرفتم شکایت کنم و راز تبهکاری های این پسر را فاش کنم.» با اعلام این شکایت، موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش دراین باره آغاز شد. کارآگاهان پلیس در نخستین گام از تجسس های خود به سراغ زن جوانی که نخستین بار مورد آزار و اذیت ازسوی پسر جوان قرار گرفته بود، رفتند و تحقیقات خود را از او آغاز کردند. این زن زمانی که متوجه شد دوستش شکایت کرده و ماجرا لو رفته است، به ماموران پلیس گفت: «اواخر سال ٩٣ بود که یک روز به سوپرمارکتی در محله مان رفتم. آن جا بود که متهم را برای نخستین بار دیدم. او خیلی مودبانه از من درخواست کرد تا موبایلم را دراختیارش قرار دهم که تماس بگیرد. او گفت شارژ موبایلش تمام شده و حتما باید به کسی زنگ بزند. من هم قبول کردم تلفن همراهم را به او دادم. او هم تماس گرفت و پس از تشکر زیاد، از مغازه رفت. آن زمان من نامزد داشتم که ناگهان همان شب متوجه یک پیام در تلگرام شدم. پس از بازکردن آن پیام متوجه شدم که همان پسر در مغازه با گوشی من شماره خودش را گرفته و حالا دارد برایم مزاحمت ایجاد می کند. همان لحظه به او گفتم من نامزد دارم و دیگر به من پیام نده، اما این پسر دست بردار نبود و هر روز به من پیام می داد و مزاحمم می شد. به او اهمیتی ندادم تا این که جشن عروسی ام برگزار شد اما باز هم پسر جوان دست بردار نبود تا این که او از طریقی توانست به اطلاعات گوشی من دسترسی پیدا کند. بعد از آن بود که زندگی من نابود شد. پسر جوان مرتب تهدیدم می کرد که این عکس ها و اطلاعات را به شوهرم نشان می دهد. او آن قدر به مزاحمت هایش ادامه داد تا این که زندگی مشترک من و شوهرم از هم پاشید و ما جدا شدیم.» او ادامه داد: «پس از طلاق باز هم با مزاحمت های این پسر روبه رو بودم. او ادعا می کرد، عاشقم شده و می خواهد با من ازدواج کند. تا این که یک روز پس از اصرارهای زیادش سر قرار با او رفتم. می خواستم ببینم بالاخره حرف حسابش چیست و چرا دست از سرم برنمی دارد. آن روز سر قرار با امید رفتم ولی او مرا به پارک سرخه حصار کشاند و در آن جا مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. پس از آن با تهیه فیلم این بار بیشتر از قبل شروع به اخاذی کرد. آن قدر ناراحت و افسرده شده بودم که می ترسیدم شکایت کنم تا آبرویم برود. برای همین ماجرا را به رویا دوستم گفتم. او هم گفت با امید قرار بگذارم تا با هم برویم، شاید بتوانیم فیلم ها را از او بگیریم. آن روز رویا با پسر دوساله اش سر قرار آمد اما امید این بار هردویمان را به سمت ویلاشان در قم برد و در آن جا با تهدید این که پسر رویا را از پنجره به بیرون پرت می کند، هردویمان را مورد آزار و اذیت قرار داد. امید ما را کتک زد و بعد از هم رهایمان کرد تا این که با رویا پیش یکی دیگر از دوستانمان رفتیم و متوجه شدیم امید او را هم مورد آزار قرار داده است. من و رویا از ترس آبرویمان شکایت نکردیم ولی نرگس شکایت کرد و ماجرا لو رفت.» با این اظهارات، رویا هم صحبت های دوستش را تأیید کرد و درنهایت پسر ٣٥ساله در دام ماموران گرفتار شد. پرونده او که به اتهام های آدم ربایی، ضرب و جرح و تجاوز در دادسرای جنایی تهران درحال رسیدگی و پیگیری است، صبح دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران نیز بررسی شد. قاضی اصغرزاده صبح دیروز جلسه تحقیق از متهم را برگزار کرد. این پسر که دانشجوی ارشد رشته عمران است، در مقابل قضات دادگاه منکر اتهامات خود شد و گفت: «من با این سه نفر ارتباط دوستانه داشتم و اصلا آزار و اذیت و آدم ربایی و ضرب و جرحی در کار نبود. نمی دانم چرا آنها از من شکایت کرده اند. من اتهاماتم را قبول ندارم.» با این اظهارات تحقیقات در این رابطه ادامه یافت. منبع:شهروند
دوشنبه ، ۳اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صدرانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]