واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مرض بازيكن سالاري به جان فوتبال
گاه يك اشتباه به سنت تبديل ميشود. سنتي سفت و سخت كه بسياري پاي آن ميايستند، بيآنكه توجهي به عواقب كمرشكن آن داشته باشند.
نویسنده : دنيا حيدري
گاه يك اشتباه به سنت تبديل ميشود. سنتي سفت و سخت كه بسياري پاي آن ميايستند، بيآنكه توجهي به عواقب كمرشكن آن داشته باشند. سنتهاي اشتباه فوتبال كم نيست. سنتهايي كه كمر فوتبال را ميشكند، اما مبارزه با آن نيز كمرشكن است و تاوان سختي دارد؛ تاواني كه مبارزان بسياري را از ميدان به در كرده است.
با اضافه شدن نام حرفهاي به فوتبال ايران و به ظاهر خداحافظي با دنياي آماتوري به نظر ميرسيد دوران برخي از اين سنتهاي اشتباه نظير بازيكن سالاري نيز تمام شده است و به تاريخ خواهد پيوست، اما اين اتفاق هرگز به صورت قطعي رخ نداد و ريشه بازيكن سالاري در فوتبال ايران خشكيده نشد. شايد چون سكوها هميشه به دنبال يك نام برتر در هر تيمي بودند. براي اسطورهسازي و همين توجه خاص اجازه نميداد اين مرض فوتبال درمان شود.
توجه خاص تماشاگران، مديران و مسئولان يك تيم خواسته و ناخواسته در طول اين سالها سنت ديرينه و اشتباه بازيكن سالاري را با قوت حفظ كرده و مانع از خشكاندن ريشه آن شده است. سنت اشتباهي كه بارها تيمها را به همين دليل ساده و واضح، به ورطه ناكامي گاه حتي سقوط كشانده. بيآنكه عاملان اصلي اين ناكاميها بدانند و بپذيرند سرچشمه تمام اتفاقاتي كه دچار آن شدهاند از چيست و كجاست؟
در ظاهر، بازيكن سالاري چيزي جز توجه خاص هواداران يك تيم و برخي مسئولان باشگاه به يك بازيكن خاص و البته پرسابقه و باتجربه نيست، اما واقعيت امر چيزي فراتر از يك توجه ويژه است وقتي به وضوح يك بازيكن ميتواند در تصميمگيريهاي خرد و كلان يك تيم و باشگاه تأثير مستقيم داشته باشد و حتي روند حركتي آن را به طور كامل در دست گيرد. مسئلهاي كه امسال يكي از تيمهاي موفق چند دهه اخير فوتبال را چنان زمين زد كه نه تنها نتواند همچون سالهاي قبل در ميان مدعيان قهرماني جاي گيرد كه هر روز شاهد سقوط و فرورفتن به ورطه ناكامي باشد. در واقع مشكل از جايي است كه مسئولان يك باشگاه و تماشاگران آن نميتوانند مرز بين توجه خاص و احترام را با سرسپردگي و دادن زمام امور به دست يك بازيكن تمييز دهند در نتيجه احساسات جاي تفكرات و نگاه عقلاني را ميگيرد و صلاح و مصلحت يك باشگاه و تيم، فداي محبت به يك بازيكن ميشود و چنان بهايي به او ميدهند كه ميتواند بهراحتي مسير حركتي يك باشگاه را تغيير دهد، نيمكت را دگرگون و حتي نفرات را جايگزين.
مبارزه با بازيكن سالاري در فوتبال ايران سابقهاي طولاني دارد؛ اما هرگز اين مبارزان آنگونه كه بايد موفق نبودهاند. چراكه مبارزان كمتر موفق به همگامكردن سكوها با خود شدهاند. سكوهايي كه همواره در پي اسطورهسازي هستند و اين نگاه احساساتي مانع از آن ميشود كه اجازه دهند تفكرات منطقي و عقلاني چون مبارزه با معضل بازيكن سالاري به جايي رسيده و از دامان فوتبال زدوده شود. اتفاق ناخرسندي كه چون دوستي خاله خرس ميماند و امسال نيز مانند هميشه قرباني خاص خود را داشت. قربانياي كه البته اين بار يكي از تيمهاي موفق ليگ بود كه طي يك دهه اخير توانسته بود با تلاش فراوان خود را به قطبي مطمئن در فوتبال تبديل كند؛ اما ويروس بازيكن سالاري امسال اين تيم را نشانه رفت و توانست يكي از موفقترين تيمهاي يك دهه اخير فوتبال باشگاهي ايران را زمينگير كند و اين داستان همچنان ادامه دارد. چراكه عاملان اصلي اين اتفاق ناگوار هرگز حاضر به پذيرفتن اشتباه خود نيستند و همچنان به راهي ادامه ميدهند كه در پيش گرفتهاند. بيآنكه بدانند اين اصرار بيجا چه ضربه مهلكي ميتواند به پيكره فوتبال بزند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]