تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):اگر مردم تعقل می کردند و مرگ را تصور می کردند، دنيا ويرانه مى‏شد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840441243




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ادیان در خدمت انسان


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: اشاره: آنچه در پی می آید، متن سخنرانی امام موسی صدر، در تاریخ ۱۹ فوریه ۱۹۷۵ (۳۰ بهمن ۱۳۵۳)، در قالب خطبه موعظه آغاز روزه، در کلیساى کبوشین بیروت است. در این مراسم، بزرگان مسیحیت لبنان شرکت داشتند و از امام صدر در بالاترین سطوح سیاسی و دینى فرقه های مسیحى و به مثابه نماد «گفتگو و همزیستی» تجلیل به عمل آمد. شارل حلو ـ رئیس جمهور اسبق لبنان ـ در این باره مى گوید: «نخستین بار در تاریخ مسیحیت یک روحانى غیرکاتولیک در یک کلیساى کاتولیک و براى جمعى از مؤمنان در جایگاه موعظه سخن مى راند. این اتفاق نه تنها اعجاب انگیز، بلکه موجب تأمل و تفکر عمیق و دیرپاست.» *** خدایا، تو را سپاس مى گوییم. پروردگارا، اى خداى ابراهیم و اسماعیل، ای خداى موسى و عیسى و محمد، ای خداى مستضعفان و همه آفریدگان. سپاس خدایى راست که ترسیدگان را امان می بخشد و صالحان را نجات می دهد، مستضعفان را ارجمند و مستکبران را بی ارج می سازد، خسروان را هلاک می کند و دیگران را بر جای آنان می نشاند. و سپاس خدایى را که درهم کوبنده جبّاران است، نابودکننده ستمگران، فروگیرنده گریزندگان، کیفردهنده ستم پیشگان و فریادرس فریادخواهان. خدایا، تو را شکر مى گزاریم که ما را به عنایت خود موفق داشتى و به هدایت خویش گرد آوردى و با رحمت خویش دلهای ما را یکى کردى. ما اکنون در پیشگاه تو و در خانه اى از خانه هاى تو، در وقت روزه، از برای تو، گرد آمده ایم. دلهای ما به سوى تو پر مى کشد و ذهن ما نور و هدایت را از تو برمى گیرد، با این اعتقاد که تو ما را فرا خوانده اى تا در کنار یکدیگر، در خدمت به خلق گام برداریم و بر وحدت کلمه، براى سعادت آفریدگانت، اتفاق کنیم. به درگاهت روى نهاده ایم و در محرابت نماز گزارده ایم. براى انسان گرد آمده ایم که ادیان از براى اوست، ادیان یکى بودند و هر یک ظهور دیگرى را بشارت مى داد و دیگری را تصدیق مى کرد. به این ادیان، خداوند مردم را از تاریکی ها به سوى نور بر کشید و آنان را از اختلافات پراکننده و تباه کننده بسیار نجات داد و به ایشان پیمودن راه صلح و مسالمت آموخت. ادیان یکى بودند؛ زیرا در خدمت هدفى واحد بودند: دعوت به خدا و خدمت به انسان. و این دو نمودهاى حقیقتى یگانه اند. و آنگاه که ادیان در صدد خدمت به خود برآمدند، تفاوت پیدا کردند. هر یک از آنها چندان به خود توجه کرد که نزدیک بود هدف اصلى فراموش گردد. اختلافات شدت گرفت و رنج و محنت انسان فزونى یافت. ادیان یکى بودند و یک هدف بیش نداشتند: درافتادن با خدایان زمینى و طاغوت ها و یارى مستضعفان و ستمدیدگان. این دو نیز نمودهاى حقیقتى یگانه اند. و چون غلبه ادیان و پیروزی مستضعفان به دست آمد، مظلومان دیدند که طاغوت ها چهره عوض کرده و زودتر از همه به غنائم رسیده و درصدد برآمده اند که بر آنان به نام ادیان و به سلاح دین حکومت کنند. و این گونه بود که رنج و محنت مظلومان مضاعف گشت و مصیبت ادیان و اختلاف آنها پدید آمد. هیچ اختلافی نیست مگر در منافع سوء استفاده کنندگان. ادیان یکى بودند؛ زیرا مبدأ همه آنها ـ خدا ـ یکی است؛ هدف همه آنها، انسان، یکی است؛ و میدان سرنوشت، جهان هستى، یکی است. و چون هدف را فراموش کردیم و از خدمت انسان فاصله گرفتیم، خدا هم ما را وانهاد و از ما دور شد و ما گروه گروه گشتیم و به راههای گوناگون رفتیم و میان ما اختلاف و تفرقه افتاد؛ جهان یکتا را پاره پاره ساختیم و به خدمت منافع خاص درآمدیم و معبودهاى دیگر، جز خدا برگزیدیم و انسان را تباه کردیم. اکنون به راه درست و به انسان رنجدیده بازمی گردیم تا از عذاب الهى نجات یابیم. براى خدمت به انسان مستضعف تباه شدة از هم گسیخته گرد هم می آییم، تا در همه چیز و در راه خدا یکى شویم و ادیان یکى باشند. قرآن کریم مى فرماید: «لکُلٍّ جعلنا منکُم شرعه و منهاجًا و لو شاء اللهُ لجعلکُم أُمّه واحده ولکن لیبلُوکُم فی مآ آتاکُم فاستبقوا الخیرات الى الله مرجعُکُم.» در این هنگام، در این کلیسا، در ایام روزه، در مراسم وعظ دینى و بنا به دعوت مسئولان متعهد، خود را در میانه راه در کنار شما مى بینم: هم اندرز دهنده و هم اندرزپذیر؛ هم گوینده و هم شنونده؛ با زبان خود سخن مى گویم و با قلب خود مى شنوم. تاریخ گواه ماست. به او گوش فرا مى دهیم و خود نیز به ما گوش می دهد. تاریخ گواه لبنان است: دیار تلاقی، دیار انسان، وطن ستمدیدگان و مأمن ترسندگان. در این حال و هوا و این چشم انداز والا، مى توانیم به پیامهای اصیل آسمان گوش دهیم؛ زیرا ما به سرچشمه ها نزدیک شده ایم. این حضرت مسیح است که در مهر خشم آمیز خود فریاد مى زند: «هرگز هرگز! مهر خدا و بی مهری به یکجا جمع نمى شود» و صداى او در جانها مى پیچد و ندایى دیگر از پیامبر رحمت اوج مى گیرد که: «به خدا و روز آخرت ایمان نیاورده است کسى که سیر به خواب رود و همسایه اش گرسنه باشد.» و هر دو صدا در بستر زمان در هم می تنند و پژواک آنها بر زبان پاپ جاری مى شود و به مناسبت روزه گوید: «مسیح و فقیر یکی هستند.» و در رساله معروفش به نام «پیشرفت ملل» براى کرامت انسان خشمگین مى شود و مانند مسیح در معبد مى گوید: «آن تجربه سترگى بود که آن گونه تحقیرها که در حق کرامت انسانى روا مى شد، با خشونت دفع گردد.» و باز می گوید: «به لحاظ انسانی، نظامهای ستمگر منحط ترین اند؛ زیرا از سوء استفاده از جایگاه حکومت و پایمال کردن حقوق کارگران و قراردادهای یکطرفه نشأت گرفته اند.» آیا این نداى پاک با آنچه درباره هدف در آثار مسلّم اسلامى آمده است، تفاوت دارد: «من (خدا) نزد شکسته دلانم؛ آنگاه که از مریضى عیادت می کنی یا به فقیرى یارى می رسانی یا حاجت نیازمندى را روا مى کنى، من نزد آنانم.» اما درباره وسیله، خدا هر گونه کوششى براى اقامه حق و هر گونه تلاشی برای یارى مظلوم را جهاد در راه خود و چونان نماز در محراب عبادتش دانسته است. او خود عهده دار یارى و نصرت است. با این گواهی ها به انسان برگردیم تا نیروهاى تباه کننده و جداکننده او را بشناسیم. انسان، این عطیه الهى، این مخلوقى که در صفات بر صورت خالقش آفریده شده است، این خلیفه خدا بر روى زمین، غایت هستى، مبدأ و مقصد جامعه و حرکت آفرین تاریخ است. این انسان برابر است با مجموع نیروها و توانایی هایش؛ نه از آن رو که فلسفه و فیزیک در قرن ما بر تبدیل و تحول ماده ـ هر ماده ای ـ به انرژی اتفاق نظر دارند، بلکه از آن رو که ادیان و تجارب علمی تأکید می کنند که: «لیس للانسان الا ما سعی»: براى انسان جز تلاش او چیزى نمى ماند و کارهای او باقی است و ارزش انسان به پرتو هایی است که او در زمینه ها و افقهای گوناگون می افکند. از این رو هر قدر از توانایی های انسان صیانت کنیم و آنها را توسعه دهیم، به همان اندازه او را تکریم و جاودانه کرده ایم. اگر بُعد آسمانی ایمان به انسان احساس نامتناهى و همّت نامتناهی و پس از ناامیدی امید دائم مى دهد و نگرانی او را برطرف مى کند، و میان او و همنوعانش از یک سو و دیگر موجودات از سوی دیگر هماهنگی پدید می آورد و این جلال و جمال را به او می بخشد، بُعد دیگر این ایمان از انسان صیانت می کند و محفاظت از او را واجب می شمارد و تأکید می کند که ایمان بدون التزام به خدمت انسان متصور نیست. باید همه توانایی های انسان و توانایی همه انسانها را حفظ کرد و توسعه داد. از همین روست که اصل کمال طلبى، از اولین رسالت ها تا پیام اخیر پاپ، مورد تأکید بوده است: «پیشرفت و ترقی اصیل باید کامل باشد، یعنى همه انسانها و تمامت انسان را قوام دهد.» از این روست که محض نمونه مى بینیم ادیان سرقت را حرام دانسته اند؛ زیرا سرقت غصب کردن قابلیت های انسان و دستاوردهای آنهاست. این سرقت امروز به صورت استثمار و احتکار جلوه می کند و به بهانه پیشرفت صنعتى یا تأمین آن نیازهاى ساختگى صورت می گیرد که از طریق ابزارهای تولید بر انسان تحمیل می شود تا او با احساس ولع کاذب، بیشتر مصرف کند. امروزه نیازها برخاسته از طبیعت انسانها نیست، بلکه برساخته رسانه های وابسته به ابزارهای تولید است. این گونه است که هر روز نیازی تازه بر انسان تحمیل می شود و توان و قابلیت او را مستهلک می کند. این نیازهای ساختگی مانع از آن می شود که انسان از این توانایی ها در راهی که خود می خواهد، استفاده کند. بدین گونه نیز مى بینیم نیروهاى مختلفى که بازدارنده توانایی های انسان اند و آنها را متلاشی یا پراکنده مى کنند، خود نیز تحولى عمیق یافته اند. البته اساس آنها ثابت باقى می ماند هرچند شکل ها متفاوت و تحولات بسیار باشد. برای نمونه دین با دروغ و دورویى و نیز با غرور و تکبر درافتاده است. و چون به صورت بنیادین به این خصلت ها مى نگریم، به میزان تأثیر آنها بر توانایی های فرد و گروه پی می بریم. دروغ حقایق و را و نیز توانایی هایی را مسخ می کند که برای داد و ستد میان نوع بشر مهیّاست. رشد انسان با بذل این توانایی ها و گرفتن ما به ازای آنها حاصل می شود. دروغ این توانایی ها را غیرواقعی می سازد و آنها نادرست و ناشناخته می گردند و مبادلات مسخ می شود و توانایی ها بلا استفاده می مانند. کبر و غرور انسان را متوقف مى سازد؛ زیرا شخص مغرور حس مى کند که به مرتبه خودکفایى رسیده است، چندان که از داد و ستد باز مى ایستد و در نتیجه از تکامل باز مى ماند. مردم نیز از برگرفتن از او و تکامل از طریق او خودداری می کنند و داد و ستدی صورت نمی گیرد، و این یعنى مرگ توانایی ها. خصلت های همسنخ دروغ و غرور نیز چنین است. اما آزادى فضای مناسب برای رشد توانایی ها و ظهور استعدادهای انسان در صورت فراهم بودن فرصتهاست. این آزادى همواره در معرض تجاوز قرار داشته و به بهانه هاى مختلف از انسانها سلب مى شده است و از همین روی پیکارها و مناقشات سخت در راه نیل آن صورت می گرفته است. سلب آزادى از انسان، او را تابع حجمی می کند که سلب کننده آزادی برای او قائل است و در نتیجه، حجم انسان و سپس گروه کوچک و کوچکتر مى شود. و آنگاه که انسان به این کوچک سازی تن نمی دهد و می کوشد ـ و ما نیز به اقتضای ایمان خود با او می کوشیم ـ که از طغیان این نیروى پراکَننده و تباه کننده بکاهد، در حقیقت او و ما بدون توجه به شکل و شیوه این کوچک سازی ها در طول تاریخ، از توانایى و کرامت انسان دفاع مى کنیم. سلب آزادى و درهم شکستن توانایی ها در گذر زمان جلوه ها و صور متفاوت داشته است: گاهى به صورت استبداد، گاهى به صورت استعمار، گاه به صورت نظام ارباب و رعیتى، گاه به صورت ترور اندیشه، گاه به هیأت و ادعاى قیمومیت بر مردم و اتهام آنان به نداشتن قدرت درک، گاه به صورت استعمار نو، گاه به صورت تحمیل مواضع بر افراد یا ملتها، گاه به صورت فشارهاى اقتصادى و فرهنگى و فکرى، گاه به صورت بی توجهی برای محروم کردن برخى از مردم و برخی مناطق از فرصتها، و گاه به صورت نگاه داشتن مردم در جهل و بى سوادى و حتی محروم کردن مردم از بهداشت و سلب فرصتهای تحرک و توسعه است. ثروت ـ این بت بزرگ ـ که مسیح بزرگوار آن را برای ورود به ملکوت آسمان مانعی بزرگتر از حجم شتر در گذر از سوراخ سوزن می داند، نیز مایه فتنه است. وقتی این ثروت با نادیده گرفتن دیگر نیازهای فرد و گروه می بالد، به این سبب که آثار ژرفی بر زندگی مردم می گذارد به هدف و نیرویی تباه کننده و پراکننده مبدل می شود و بزرگتر کوچکتر را می بلعد. همچنین است تمام نیازهاى انسانى که به بهای نادیده گرفتن نیازهاى دیگر انسان تقویت می شوند و ما آنها را «شهوات» می نامیم. هر نیازى در انسان انگیزه ساز و حرکت آفرین است؛ ولى اگر به قیمت مغفول ماندن دیگر نیازها شدّت یابد، فاجعه آفرین خواهد بود. بدین سبب است مسئولیت بزرگ ما در برابر قدرت و ثروت و جاه و نفوذ و دیگر امکانات بشری. در حقیقت، چون نخواستند «ایمان» که به رابطه خدا و انسان حضورى دائم می بخشد، شالودة تمدن جدید باشد، در این تمدن خلل پدید آمد. هنگامى که تاریخ تمدن را مدّ نظر قرار مى دهیم، می بینیم انسان در مقاطعی رشد یک جانبه و تک بُعدی داشته است. سیاست و مدیریت و اقتصاد و آبادانی چون بر پایه ایمان نبوده است، رشدى ناهماهنگ مى یابد و به استعمار و جنگ افروزی ها و جستجوی بازار های جدید و برقرار شدن دوره های صلح آمیخته به تجهیز و تسلیح منتهى مى شود، و زندگى انسان میان جنگهای سرد و گرم و التیام زخمها و صلح تسلیح مدار نوسان پیدا می کند. حبّ ذات یا خویشتن خواهى که مایه و پایه کمال انسان است، آنگاه که به خودپرستى مبدّل شود، مشکل آفرین مى گردد. تصادم و تبعیض نژادى و تحقیر دیگران و کشمکش شدید در هسته هاى مختلف جامعه، از خانواده گرفته تا جامعه بین الملل، همه و همه نزاعهایی هستند که علتشان یکى و چند و چونشان متفاوت است. این مناقشات که جزء بنیادین تکوین بشر تلقى شده است، حاصل تبدیل خویشتن خواهى به خویشتن پرستى است. انانیت و خودخواهى فرد در گروه نیز چنین است. گروه براى خدمت به انسان شکل گرفته است. طبع انسان مدنى و اجتماعى است. انسان موجودى است با دو بعد شخصى و اجتماعى. وقتی خودخواهی به جامعه سرایت کند، مشکل به صورتهای مختلفى بروز مى کند: از خودخواهى فردى تا خودخواهى خانوادگى، که انسان گرفتار تبعات سوء آن بوده است، تا خودخواهى که در دوره ای نظام حاکم بود و پیامدهایی هم داشت، قبیله اى تا خودخواهى فرقه اى و مذهبى، که ارزشهاى آسمانى را به مرتبه خصوصیات زمینى تنزل داد و دین و مذهب را از محتوا تهى ساخت و رفعت و رفق و مدارای آن را از بین برد و ارزشهای معنوی را وسیله سوداگرى قرار داد تا خودخواهی میهن گرایانه. میهن گرایی نیز هرچند از پاکترین احساسات به شمار می رود وقتی که نژادپرستانه شود، احساس می کند به جاى خدا، وطنش را مى پرستد و در آن صورت به خود اجازه می دهد عظمت وطنش را بر ویرانه هاى اوطان دیگران، و تمدنش را با تخریب تمدن های دیگر بنیان نهد، و سطح زندگی ملّتش را به بهاى فقیر شدن دیگر ملتها بالا برد. نازیسم که جهان را چند بار به آتش کشید، نمونه آشکار نژادپرستى است. این خودخواهی های وسعت یافته نخست، احساساتى سازنده بودند؛ اما ابعادی بزرگتر به خود گرفتند و ویرانگر شدند. خویشتن دوستی و نیکی در حق خانواده و قبیله دوستى و وطن خواهى و وابستگی قومى اگر در حدود متعارف خود باشند، گرایشهایی مثبت در زندگى انسان اند. نیازمندی ها و توانمندی های انسان اکنون به موضوع این سخنرانى بازگردیم: نیازمندی ها و توانمندی های انسان. انسان باید با جامعه خود منسجم و هماهنگ باشد. هر نیازى که به بهای نادیده انگاشتن دیگر نیازها تأمین شود، وزر و وبال خواهد بود. هر فردی که به بهاى تضعییع حقوق دیگر افراد رشد کند، نیز و وبال خواهد بود و هر گروهى که به بهاى نادیده گرفتن دیگر گروه ها رشد کند، نه تنها وبال که مصیبت نیز خواهد بود. اعتدال حاصل درک وضعیت دیگران است و باعث می شود که انسان درد دیگران را درد خود بداند. همین تفکر است که دعوت به روزه داری می کند. این اعتدال ضامن صحت رشد هماهنگ فرد و ضامن رشد هماهنگ جوامع است. لبنان سرزمین ماست؛ سرزمینى که انسان آن اولین و آخرین سرمایه کشور است و اوست که عظمت لبنان را با تلاش و مهاجرت و اندیشه و ابتکار عملش پدید آورده است. از این انسان است که باید صیانت کرد. اگر کشورهاى دیگر، پس از انسان، سرمایه هاى دیگر دارند، سرمایه ما در لبنان، پس از انسان، باز خود انسان است. از این رو، تلاش ما در لبنان، در عبادتگاه ها و دانشگاه ها و دیگر نهادها، معطوف به صیانت کشور است که از طریق صیانت از انسان در لبنان ـ همه انسانها و همه ابعاد انسان و در مناطق مختلف ـ به دست می آید. اگر بخواهیم از لبنان صیانت کنیم، اگر بخواهیم بر اساس حس ملى خود عمل کنیم و اگر بخواهیم به حس دینى خود بر مبنای اصول عرضه شده پاسخ دهیم، باید انسان لبنان را جملگی و توانایی هایش را سر به سر پاس بداریم. در لبنان، ما شاهد محرومیت هستیم. این محرومیت از سوءتدبیر نشأت گرفته است و همگان مسئولند. و همان گونه که در سخنان مبارک آمده است، سختگیرى به قدر نیاز از برای انسان و به شرط عدول نکردن از انسانیت انسان، مجاز است. حضار گرامى، مناطقى که ما و مردم لبنان در آن زندگى مى کنیم، مانند خود مردم لبنان، امانتى هستند نزد ما و مسئولان. جنوب و دیگر مناطق امانتهایی هستند که بنا به فرمان خدا و اراده وطن باید حفظ شوند. از این رو باید بی درنگ مسئولیت را پذیرفت و به تدبیر و اقدام درست و فرصت ساز مبادرت کرد. «خطای تدبیر» و «خطای اجرا» هر کدام دو خیانت در امانت به حساب می آید: خیانت ارتکاب مستقیم فساد، و خیانت تضییع فرصت دیگران و به حیف و میل کردن اموال و حقوق عمومى. تفاوت گذاشتن به هر شکل و عنوانی که طرح شود، باعث تفرقه است.لبنان کشور انسان و انسانیت است که واقعیت آن در قیاس با واقعیت دشمن آشکار مى شود. وقتی مى بینیم دشمن جامعه نژادپرستانه ای تشکیل داده است که تباهی و جداسازی در همه جلوه های مالی و فرهنگى و سیاسى و نظامى آن ممارست عمده اوست، تا جایى که گستاخانه به تحریف تاریخ و یهودى کردن شهر قدس و تخریب آثار تاریخى دست می زند. بنابراین وطنمان را نه تنها از برای خدا و انسان آن، باید حفظ کرد، که براى تمامى بشریت و براى نمایاندن سیمای برحق و چالش طلب، در برابر آن چهره دیگر. ما اکنون خود را در برابر فرصتى طلایى می بینیم، در برابر فصلى نو که لبنان امشب، با این پدیده که در تاریخ بی نظیر است، آغاز کرده است. پس اى مردان و زنان مؤمن، بیایید باید براى انسان، همه انسانها، انسانها در بیروت و جنوب و عکار و حومه بیروت و کرنتینا و حىّ السلم، با یکدیگر همدل و همنوا شویم. این انسان در متن این فرصت، و به دور از هرگونه انزوا و رتبه بندى است. پس انسان لبنان را پاس بداریم، تا پاسدار این کشور باشیم، کشوری که امانت تاریخ و امانت خداوند است.


جمعه ، ۳۰بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن