تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 29 مرداد 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1811637941




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سهم اصلاح طلبان در عقب ماندگی کهگیلویه بزرگ


واضح آرشیو وب فارسی:عصردنا: دلسوزان دوجریان ونه منفعت طلبان معامله گر ، باید به هوش باشند ، آنجه دارد اتفاق می افتد ، نجات دهنده کهگیلویه نیست و قطعا اوضاع را بدتراز این که هست خواهد کرد .عصردنا - صادق دلسوز : حکایت اصلاح طلبان حکایت عجیبی است. اصلاح طلبان کهگیلویه بعد از انقلاب همواره در انتخابات مجلس یک طرف رقابت بوده اند و همیشه هم با آراء بس بیشتر بازنده میدان . حتی در دوره ای هم که حاج بهرام تاج گردون به عنوان نماینده ، در جریان چپ آن روز ، به مجلس راه یافت ، به اعتبار آراء گچساران بود و نه کهگیلویه . بنابراین در هیچ دوره ای از ادوار گذشته اصلاح طلبان کهگیلویه نتوانستند اکثریت آراء این حوزه را به دست آورند ؛ زیرا در دوره هایی که کاندیداهای اصلی آنها در رقابت شرکت داشتند ، به خاطر اختلاف سلیقه و رقابت درون تشکیلاتی بازنده بودند. همچنانکه در دوره هایی که کاندیداهای اصلی انها رد صلاحیت شده اند هم به خاطر نداشتن برنامۀ راهبردی، نتیجۀ انتخابات از قبل روشن بوده و دوئل اصلاحات و اصولگرا را باختند . جالب این است که متأسفانه همیشه حق به جانب ، علت عقب افتادگی و عدم توسعه و در واقع ویرانی شهرستانهای چهارگانۀ کهگیلویه را ، به گردن اصول گرایان چون نماینده به مجلس راه یافته است ، انداخته اند . و در این راستا در میان مردم خود را محق و بی تقصیر جلوه داده و در ویرانی کهگیلویه، خود را تبرئه می کنند . اما حقیقت این است که اصلاح طلبان با این شیوه عملکرد نه تنها به خود ستم کردند ، بلکه به جریان اصول گرا که رقیب همیشگی آنها بوده و همیشه هم پیروز میدان بوده است ، ستم نموده و بالطبع حوزۀ کهگیلویه بزرگ هم از آن متضرر گردیده ، و مورد ستم واقع شده است .  اما ایرادات وارده بر اصلاح طلبان : 1- رقابت درون تشکیلاتی ، در ادوار پنجم، ششم و هفتم به واسطۀ اختلاف سلیقه . در حالیکه با تدبیر و گذشت و مدارا کردن می شد به وحدت رسید و شاید پیروز میدان شد . 2- نداشتن برنامه و راهبرد مشخص، در دو دور گذشته که رد صلاحیت ها پیش آمد ( فارغ از بحق یا نابحق بودن قضیه که آن داستان دیگری است ) اصلاح طلبان را به شکست کشانید و رقیب را پیروز میدان کرد . در خصوص مورد اول به نظر می رسد در همۀ رقابتها هم خود اصلاح طلبان می دانستند بازنده اند، و هم رقبای آنها دغدغه ای برای پیروزی نداشتند . چون وقتی نیرویی در دو جبهه هم از درون و هم از بیرون رقابت کنند ، قطعاً نیروی او تحلیل می رود و شکست می خورد . و در مقابل نیروی رقیب که در جبهۀ بیرونی به مقابله آمده ، معلوم است که از نظر عقبه ، انسجام داخلی ، کثرت نیرو و داشتن انگیزه برای پیروزی مبارزه می کند، و فقط کافی است مواظب حریف بوده و به او ضربه وارد کند تا او را از میدان به در نماید اما اینکه چرا اصلاح طلبان متوجه این امر نشده و تا سه دوره ادامه داده اند، جای تعجب است ! و اما در خصوص مورد دوم : گرچه اصلاح طلبان رد صلاحیت رأس دو تشکیلات را بهانه شکست خود می دانند و پیوسته گفته اند اگر رد صلاحیت پیش نمی آمد ، پیروزی اصلاحات حتمی بود . اما واقعیت این است که چنین اتفاقی نمی افتاد. چرا که اولاً : به فرض عدم وقوع ( پدیدۀ رد صلاحیت ها ) به خاطر اختلاف درون تشکیلاتی و عدم انسجام نیروها ، باز هم همان اتفاق دوره های پیش تکرار می شد . چرا که آرایش رقابت ، با گذشته هیچ فرقی نکرده و استراتژی جدیدی در میان نبود که پیروزی را به ارمغان بیاورد . زیرا همچنان نیروهای اصلاحات باید در دو جبهه درون تشکیلاتی و برون تشکیلاتی رقابت می کردند . ثانیاً در عین اینکه فضای حاکم بر انتخابات و جو عمومی ، این پیام را به وضوح می داد و هر کسی که اندکی شم سیاسی می داشت و یا اوضاع سیاسی کشور را رصد می کرد، چنین بویی را استشمام می نمود . ولی به نظر می رسد اصلاح طلبان از این قضیه یا غافل بودند یا خود را با به عفلت زدند ، و برای مواجهه با این پدیده هیچ راه کار مشخص و راهبرد جدیدی پیش بینی نکرده و خود و هواداران خود را به امان خدا رها نمودند . پس معلوم بود که همین بی برنامگی، زمینۀ پیروزی رقبای آنها را بسیار تسهیل نموده به گونه ای که رقیب بدون تردید و دغدغۀ رقابت ، خود را از قبل پیروز میدان احساس می کرد. اما در این دوره (اسفند 94) با استراتژی ناپخته و غیرکارآمد ، کثرت نامزدهای انتخاباتی ، وارد رقابت شدند که با توجه به همان اختلافات کهنۀ درون تشکیلاتی و عدم توجه به نتیجۀ آن، بی حاصل بودن آن قطعی و زیان آن بیش از نفعش می باشد . چون اولاً اصلاح طلبان اتوبوسی ثبت نام کردند و سیستم نظارتی ، گزینشی حذف کرد . ثانیاً چون راهبرد مشخصی برای ثبت نام کنندگان نداشتند از یک طرف به توهم و توقع بی جا در میان داوطلبین منجر گردید و از طرف دیگر سبب اخلال و پراکندگی در تصمیم گیری و نرسیدن به اجماع و وحدت نظر نهایی روی نامزد واحد. ثالثاً : ایجاد جو بی اعتمادی به همدیگر و انهدام تفکر تشکیلاتی و گرایش به سوی قومیتها و زنده شدن دوبارۀ حربۀ ناکارآمد و مضر قوم گرایی که خود کشنده ترین سم یک تشکیلاتی فکری و معیاری است . رابعاً : چهره سازی کاذب و تضعیف رهبری تشکیلاتی ، که خود بخود سبب انشقاقات بیشتر در این تشکیلات معیوب گردید و ممکن است در آینده قابل کنترل نبوده و شعبات دیگری ایجاد شود . نتیجۀ این نوع عملکرد در این دوره از انتخابات و دوره های پیشین نه تنها به این تشکیلات ضربات جبران ناپذیری وارد کرده، بلکه به جناح مقابل ضربات سنگینی را از نظر عدم کارآمدی ، فقدان روزآمدی ، و نبودن ورزیدگی فکری و تشکیلاتی وارد کرده است . و به تبع آن جامعه را دچار خسران و واقع شدن در بن بست توسعه نیافتگی و مرگ تدریجی قرار داده است.  اما زیانهای وارده به اصولگرایان اصولگرایان به خاطر حاشیۀ امنی که از طرف جناح مقابل ایجاد شده بود و خود را همیشه پیروز میدان می دانستند . اولاً : دچار خودشیفتگی گردیده و هیچ برنامه و استراتژی مشخص تشکیلاتی و برنامه ای ، برای توسعۀ حوزۀ انتخابیه خود نداشته و دچار روزمرگی گردیدند . ثانیاً : چون خطری از ناحیۀ رقیب احساس نمی کردند ، وضعیت موجود را بهترین وضعیت ، و بی برنامگی خود را مهمترین برنامه و راهبرد ، تلقی نموده و هیچ وقت به فکر یک برنامۀ جامع علمی و عملی برای ادارۀ تشکیلات و توسعه حوزۀ انتخابیه نبودند . ثالثاً : به خاطر جواب گرفتن از شرایط موجود ، تنها هدف و آرمان خود را پیروزی در انتخابات دانسته و هر نوع ایدۀ اصلاحی و نوگرایی و انتقادی درون تشکیلاتی جهت روزآمد کردن این جریان را سوء نیت تلقی و به جرم مخالفت با تشکیلات ، به شدت منزوی یا طرد می کردند . رابعاً : هر وقت نیروهای خوش فکر و نواندیش این جریان با تحمل سختیها و دادن هزینه های فراوان به فکر دگرگونی و پوست اندازی جریان اصولگرایی افتادند و امید می رفت تحولی ایجاد شود، بلافاصله در بزنگاه ، هواداران سرگردان جریان اصلاح طلب از سرناچاری وارد شده و خلاء موجود را پر کرده و جریان نوظهور اصولگرا را ناکام و بخش ناکارامد و تمامیت خواه را تثبیت کرده اند . به عنوان نمونه در دو دور گذشته جریان اصلاح طلب ، بخاطر نداشتن برنامۀ راهبردی برای مدیریت جریان خود و رها کردنشان ، آب به آسیاب رقیب ریخته و چرخ آن را به حرکت انداختند و آن را پیروز میدان کردند . در این دوره نیز ، این نیروهای سرگردان اصلاح طلب هستند که پشت ستادهای برخی اصولگرایان صف کشیده اند و التماس می کنند که بتوانند نوبت دعوت بگیرند وخوشحال از اینکه پناهگاهی پیدا کرده اند که در پناه آن از این تحیّر خارج شده و به اصطلاح همیشگی ، رایج و نهادینه شدۀ این جریان همیشه بازنده ، میان بد و بدتر ، بد را انتخاب می کنند. حال سؤال اصلی و اساسی اینجا است ، که اگر عامل عقب افتادگی منطقه ، نمایندۀ اصولگراها است که او را جریان صلاح طلب ناکارآمد می داند . چه کسی سبب پیروزی او می شود ؟ در روزهای آخر و نزدیک به برگزاری انتخابات ، هواداران کدام جریان سیاسی هستند که به خاطر سرگردانی به ستادهای همین ناکارآمدان ، هجوم آورده و موج ایجاد کرده و او را تا بهارستان همراهی می کنند؟ اگر نمایندۀ اصولگرایان به یمن بی شائبۀ جریان همیشه بازندۀ اصلاح طلب، در اذهان توده مردم ، قهرمان و اسطوره گردیده و به خاطر تفنن هم که شده ، هر ازچند گاهی تغییر حوزۀ انتخابیه داده و به حوزه های مجاور سرکی می کشد . آیا سیل آوارگان پناه جوی اصلاح طلب در کهگیلویه ، نا کارآمد تراز آن را به مجلس در دو دورۀ متوالی نفرستادند .؟ آیا در حال حاضر که باز هم به همان سرنوشت محتوم ، دچار گردیده اند ، همان نمایندۀ ناکارآمد(به تعبیر اصلاح طلبان ) که به فرمایش خودش زیرفشار دعوتهای بی حد و حصر توده ای، اَعَم از اصولگرا و اصلاح طلب شرمنده شده و تا جائی که بالاجبار ! تقاضای مصرانۀ ولی نعمت و یاور همیشگی خویش، میر احمد تقوی را با احترامی زاید الوصف و مثال زدنی، که در کشکول هیچ مکتب اخلاقی ، نظیری برای آن پیدا نمی شود، بوسیده و با تواضع تمام ، به خاطر نجات مردم محروم و بی پناه و سرگردان کهگیلویه و رضای خدا ، کنار گذاشته و خود را فدای مردم کرده ، تا پا به میدان بگذارد ! آیا این هواداران اصلاح طلبان نیستد که با التماس و التجاء برای اخذ نوبت دعوت از ایشان ، صف کشیده و روزها و هفته ها در نوبت می مانند ، تا همان نمایندۀ به تعبیر خودشان ناکارآمد را ، برای ششمین بار تا بهارستان همراهی کنند ؟ آیا این ضعف رهبری و نداشتن راهبرد مشخص، در جریان اصلاح طلب نیست ، که باز هم به تعبیر اصلاح طلبان ، جریان ناکارآمد اصولگرای کهگیلویه را بعد از 37 بهار انقلاب ، و 8 دوره پیروزی در انتخابات ، شکست ناپذیر کرده و به اصطلاح عامیانه زنبور داران ، بهره در کرده و زنبور مادر چنان فربه گردیده، که همزمان دو قلو زائیده ، ودر حال حاضر علاوه بر تشکیلات پیر مادر، که ظاهراَ بعد از درد شدید زایمان به هوش آمده ، ومدعی است ، با تأمل در ناکارآمدی گذشته خود وبررسی نقاط قوت وظعف تشکیلاتی ومدیریتی ، باحذف همه کاستیهای گذشته و جبران مافات ، بعد از سالها فله ای عمل کردن ، به فکر پوست اندازی و طرحی نو ونگرشی جدید ،در انتخابات ورود پیداکرده وهمچنین دو فرزند سرکش آن،مغرورانه وبی اعتنا به مام پیر خود، با همان استراتژی ناکارآمدی وچاشنی مالکیت مطلق ، هر کدام نعره زنان ، در این میدان هم آوردی که وجود ندارد ، می طلبند .وبا ناچیز انگاشتن مام خویش ، چون حریفی ندارند ، به ناچار خود مشق بازی کرده و با هم به رقابت ایستاده اند؟ آیا این شعار نا زیبا واز روی احساس مستی رقیب را که بعد از هر انتخابات سر می دهند ، «از بس که بردیم ، مُردیم » بارها نشنیده اید؟ آیا بزرگان و خردمندان جریان اصلاح طلب که به اعتقاد بنده کم هم نیستند و افراد فاضل و عالم و خوش فکر فراوانی را در این جریان می شناسم و برای آنها احترام زیاد قائلم ، همه به بن بست رسیده اند ؟ وهیچ راه فراری از این وضعیت بر ایشان باقی نمانده است ؟ آیا تعداد شانزده نفری از این جریان که همگی دارای مدارک کارشناسی ارشد یا دکتری در رشته ها و گرایشات مختلف می باشند ، و با مشورت یا هدایت خود بزرگان ، ثبت نام کرده و تأیید صلاحیت شده اند ، حتی یکی از آنها شایستگی این را ندارد که به عنوان کاندیدای این جریان معرفی شده و بزرگان اصلاحات او را یاری نمایند تا حداقل برای نجات مردم از خمودی و یکنواختی خارج کرده وبرای یک بار هم که شده ، با وادار کردن آنها به تأمل در اوصاف وبرنامه های نامزد ها و حداقل شنیدن سخنان رقبای واقعی، حتی به صورت نمایشی هم که باشد ، در بین دو جریان ظاهراَ مقابل ، یکی را انتخاب نمایند؟ آیا روا نیست، حداقل برای احترام به هواداران خود و حفظ موجودیت تشکیلاتی هم که شده، یک مرجع وملجئی هر چند کم امید، برای آنها ایجاد کنند ، تا آوارۀ این ستاد و آن ستاد نشوند ؟ از محضر همۀ هواداران اصلاحات معذرت می خواهم، نوشتن این مطلب توهین به ساحث مبارک آنها تلقی نگردد ، چرا که حقیقتاً باید پایداری و وفاداری شما را در این همه سال وشکستهای متوالی ، تحسین کرده و به خاطر این اعتماد به نفس و مقاومت به معرفتتان تبریک گفت. راستی اگر تحولات سیاسی در سطح ریاست جمهوری نبود که توسط اصلاح طلبان و اعتدالیون در سطح کشور اتفاق می افتد ، و شماها آن را در کهگیلویه بلافاصله تصاحب نموده و به نفع خود مصادره می کنید ، در حالیکه سهم رقبای منطقه ای شما در این تحول(رای دادن به ریاست جمهور اعتدالی )، کمتر از شما نیست. اما شما از سایه سر ریاست جمهورمحترم ، آنهم با بروز دادن همان اختلافات کهنه درونی ، و راه انداختن جنگ حیدری ونعمتی، با تقسیم غنائم آن، نوعی خطبه اقناعی برای هواداران خود می خوانید ، چه جوابی برای هواداران خود داشته اید؟ راستی ، این وضع تا کی باید ادامه پیدا کند ؟ حالا منصفانه قضاوت کنید، سهم کدام گروه در ویرانی کهگیلویه بیشتر است ؟ اصولگرایان یا اصلاح طلبان ؟ بنده به عنوان یک دست فروش دوره گرد ، از یک طرف ویرانی شهر و دیارم را دیده و در حاشیه آن آوارگی و مهاجرت از سر ناچاری هم ولایتی هایم را در کنار طعنه زدنها و تحقیرهایی که شایسته این جمعیت نیست را ، به وضوح مشاهده می کنم ، و از طرف دیگر وقایع تکراری نامطلوب هر دورۀ انتخابات کهگیلویه را با انحرافات مشهود ، ویران کننده ، با تبیین غلط جایگاه نمایندگی و مجلس، در اذهان مردم را مرور کرده ومی بینم که متأسفانه ، مصیبت گرایش به قومیت گرایی و قبیله محوری در این دوره بر مصائب و معضلات آن اضافه گردیده است ، و همچنین درپیش رو ، جریان اصولگرایی را نظاره می کنم ، که به واسطه مطالب پیش گفته و عوامل داخلی دیگر، بیان آنها مشمئزکننده است و ذکر آنها هم در حال حاضر مفید فایده نیست ، مرا بر آن داشت تا موضوعی که سالها قلب مرا به درد آورده وروحم را آزرده است ، مختصراَ به رشته تحریر در آورم . این حقیقتی انکار ناپذیر است که اگر رقبای انتخاباتی قوی، صاحب ایده نو ، عالم وبا برنامه جامع ، وارد عرصه شوند ، شاهد نشاط اجتماعی ، رقابت جدی ، ورزیدگی فکری ، انتخاب اصلح ،کارآمدی مجلس ، وتوسعه وتعالی همه جانبه جامعه خواهیم بود . لذا بطور قطع، دیگر شاهد چنین بلبشوی جمعه بازاری و تعصبات کور قومیتی وحتی جناحی در عرصه انتخابات نخواهیم بود .ماکه دوره گردی بیش نیستیم، اما بر خردمندان ودانشمندان صاحب نظران اصلاح طلب واصولگرا پوشیده نیست ، که این کرسی جای هر کسی نیست ! ، بلکه مردان خاص خودش را می طلبد! ، این چنین نیست که هر کو ورقی خواند معانی دانست ، یا هر که سر به تراشد قلندری داند . دلسوزان دوجریان ونه منفعت طلبان معامله گر ، باید به هوش باشند ، آنجه دارد اتفاق می افتد ، نجات دهنده کهگیلویه نیست و قطعا اوضاع را بدتراز این که هست خواهد کرد . بدنه جریان اصلاح طلبی برای بیدار کردن اصلاح طلبان کهگیلویه که یا خوابند یا خود را به خواب زده اند ، تلاش کنند ، تا شاید هم تلنگری باشد جهت برون رفت از این وضعیت نا خوشایند موجود . وهمچنین شاید روزی برسد که دیوارهای خیالی ایجاد شدۀ اصولگرایی و اصلاح طلبی که تنها الفاظ آنها باقی مانده و از نظر محتوایی ، قومیت گرایی ومنفعت طلبی مرزهای آنها را در نوردیده ، فرو بریزد و خردمندان و دلسوزان کهگیلویه ، هم دل و هم صدا برای احیاء هویت حقیقی آن و ترمیم ویرانیهای ناشی از غفلت اسلاف را ، بازسازی و در شأن مردم شریف این دیار ، با هم همراه شده و همچون اول انقلاب فقط به کهگیلویه و آرمانهای متعالی بیندیشند نه چیز دیگر . والعاقبة للمتقین


سه شنبه ، ۲۷بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصردنا]
[مشاهده در: www.asredena.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن