واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: مترجم: علي كسمايي سياستهاي فاجعهبار بوش
جام جم آنلاين: خيليها اعتقاد دارند اگر باراك اوباما، نامزد سياهپوست حزب دمكرات آمريكا براي راهيابي به كاخ سفيد در انتخابات رياستجمهوري نوامبر سالجاري به پيروزي دست پيدا كند چاك هاگل، سناتور جمهوريخواه منتقد سياستهاي بوش قطعا عضوي از كابينه او خواهد بود. هفتهنامه آلماني اشپيگل روز يكشنبه مصاحبهاي با هاگل انجام داد و در آن پيرامون اشتباههاي دولت بوش و نقشي كه او در بروز واگرايي در درون حزب جمهوريخواه ايفا كرده است سوالاتي را مطرح كرد.
جان مككين، دوست شما و كانديداي رياستجمهوري حزب جمهوريخواه معتقد است ارتش آمريكا مسووليتي اخلاقي براي ماندن در عراق دارد. آيا او درست ميگويد؟
ما مسووليتهايي داريم و در اين شكي نيست. به عراق حمله كرديم، اين كشور را به اشغال خود درآورديم و به خودمان وابسته كرديم اما اقدامات ما نه تنها به عراق كه به خود ما هم لطمات زيادي وارد آورد و موجبات تضعيفمان در عرصه جهاني را فراهم آورد.
تبعات اين اقدام چه بود؟
مهمترين تعهد ما در مقابل مردم خودمان است .4 هزار سرباز آمريكا يي جان خود را در عراق از دست دادند. 30 هزار تن در اين جنگ دچار مصدوميت شدند . همين امروز نامه الكترونيكياي از پدر يكي از خلبانهاي ارتش دريافت كردم كه پسرش قرار است براي پنجمين بار به عراق اعزام شود. اين قابل قبول نيست.
آيا آمريكا بايد در عراق بماند يا اين كشور را ترك كند؟
بايد از عراق خارج شويم اما بايد مسووليتهايمان را هم مدنظر داشته باشيم. تحقق اين هدف تا حدود زيادي منوط به نحوه تعامل ما با ايران است. اين مساله بر مذاكرات صلح بين اسرائيل و فلسطينيان تاثيرگذار خواهد بود. به لبنان هم بسط پيدا ميكند. روابط ما با سوريه را هم متاثر خواهد ساخت. ما نيازمند استراتژي خاورميانهاي جديدي هستيم كه از نگاه ما معادل ايجاد نوعي فضاي جديد در خاورميانه است كه همه كشورهاي اين منطقه بايد در آن حضور و مشاركت داشته باشند. هر چه بيشتر در عراق بمانيم پشت سر گذاشتن اين روند دشوارتر خواهد شد. بسياري از كشورهاي عرب به ما اعتماد ندارند.
آيا به ديپلماسي روي ميآوريد؟ اين از اولويتهاي بوش نبود.
اين اشتباهي بنيادين بود. در نهايت راه حلي سياسي جنگ عراق را به نقطه پايانياش رهنمون ميكند. اين واقعيتي است كه سرلشكر پترائوس هم به آن اذعان دارد.
مككين آشكارا تاكيد بيشتري بر گزينههاي نظامي دارد تا شما. آيا رويكردهاي شما با هم تفاوتهاي ديگري هم دارند؟
ما بايد تعامل ايران را به دست آوريم تا جايي كه به نقطهاي برسيم كه بتوانيم وارد مذاكره شويم. من گزينه ديگري نميبينم. عملكرد آمريكا در منطقه تاكنون چه ثمرهاي داشته است؟ خاورميانه به سطحي از پيچيدگي و التهاب رسيده كه تا پيش از اين سابقه نداشته است. سياستهاي ما فاجعهبار بوده و اكنون بايد همه ابزارهاي موجود كه قدرت ديپلماتيك بخشي از آن است و همچنين توان تجاري و اقتصاديمان را [براي حل مشكل خاورميانه] به كار بنديم. ما بايد روابطمان را گسترش دهيم و منافعي مشترك تعريف كنيم. فقط در اين صورت است كه تامين امنيت و ثبات [در خاورميانه] مقدور خواهد بود.
پس شما طرفدار اتكاي بيشتر امريكا بر ديپلماسي هستيد تا قدرت نظامي؟
اين باعث پيشرفت ما ميشود. ما بايد از قدرت اقتصادي و فرهنگي خود استفاده كنيم. اعتماد عامل حياتي در روابط بينالمللي است. ما عمدا اين ارزش را نابود كردهايم و حالا بايد آن را از نو بسازيم. اعتماد، مهمتر از هر چيز ديگري است. كرهشمالي دشمن ما بود اما حالا امريكا از ابزار ديپلماسي در مذاكرات ششجانبه استفاده ميكند.
اما اين به آن معني است كه شما در سياست خارجي به باراك اوباما نزديكتر هستيد تا به حزب خودتان.
درست است اما موضع من در سياست خارجي ربطي به سياستمداري كه از او حمايت ميكنم، ندارد.حتي قبل از اين كه اوباما به سناتوري انتخاب شود از چنين سياستي درباره ايران و عراق حمايت ميكردم.
شما از او پيروي نميكرديد. او از شما پيروي ميكرد؟
او موضع و مسير مرا پذيرفته است.
اين ممكن است شرط مهم شما براي شركت در كابينه او باشد؟
نميپذيرم عضو كابينه كسي باشم. فكر ميكنم خارج دولت بمانم.
نام شما براي وزارت دفاع يا خارجه اوباما مطرح شده است. چنين شايعاتي را دوست نداريد؟
از اعتماد مردم به خود سپاسگزارم اما انتظار ندارم عضوي از دولت باشم.
اروپاييها چه انتظاري از رئيسجمهوري بعدي امريكا خواهند داشت؟
هر دو نامزد نگرش جديدي خواهند داشت: همكاري و تاكيد بيشتر بر اتحاد. هر نامزدي انتخاب شود، متحدان اروپايي ما شاهد رئيسجمهوري با روابط نيرومندتر خواهند بود. رنجاندن متحدان اشتباه بزرگي بود. هر دو نامزد درك ميكنند كه چالشهاي امروز جهاني است و فقط با همكاري با متحدان خود ميتوانيم با اين چالشها مقابله كنيم.
امريكا از اروپاييها چه انتظاري دارد؟ بوش رئيسجمهور آساني بوده چون پيروي نكردن از او مثلا در عراق و افغانستان براي اروپاييها آسان بود.
وجود آمريكاي نيرومند به نفع جهان است. من اغلب با رهبران خارجي ملاقات ميكنم و آنان ميدانند كه جهان هنگامي كه آمريكا متزلزل و ضعيف است، خطرناكتر است. امريكا بايد رهبر باشد اما از طريق اجماع و رعايت منافع مشترك.
آيا رئيسجمهوري بعدي به اروپاييها براي تكروي آمريكا در عراق و تحقير اروپاي غربي به عنوان «اروپاي قديمي» يك عذرخواهي بدهكار است؟
به گمان من نبايد گذشتهها را زنده كنيم. دونالد رامسفلد، وزير دفاع سابق بياعتبار شده و رفته است. همه آدمهاي آن دوره رفتهاند. حالا درباره آنان كتابها مينويسند. بگذاريد به پيش برويم.
آيا آينده اقتصاد آمريكا را درخشان ميبينيد؟ آمريكا بدهي خارجي فراواني دارد چه به دولتها و چه به بخش خصوصي. آمريكا بزرگترين مصرفكننده است اما به قدر كافي صادر نميكند. در چنين شرايطي چگونه ميتواند قدرت اقتصادي خود را بازيابد؟
همه آنچه كه گفتيد درست است. ما بزرگترين كشور بدهكار جهان هستيم. كسري تجاري هنگفتي داريم. من مانند يك تاجر به اين قضيه نگاه ميكنم... بايد ترازنامه داشته باشيم. ما بزرگترين و انعطافپذيرترين اقتصاد جهان هستيم و انديشههايي داريم.
بدهي فقط بخش كوچكي از توليد ناخالص ملي ما را تشكيل ميدهد اما نميتوانيم به خرج كردن 600 ميليارد دلار در سال ادامه دهيم در حالي كه چنين پولي نداريم. ما هر هفته 3 ميليارد دلار فقط در عراق خرج ميكنيم...
شما چه چيزي را دقيقا ميخواهيد تغيير بدهيد؟
ما نياز به اصلاح برنامه تامين اجتماعي و كاهش هزينههاي داروهاي تجويزي خود داريم. من درباره اين موضوعات به سنا كتبا پيشنهادهايي دادهام.
امريكا از نظر اقتصادي وابستگي مضاعفي به چين دارد. چين كسري تجاري عظيم آمريكا را تامين ميكند و كالاهاي مصرفي حياتي و فراواني به آمريكا ميدهد. آيا چين رقيب است يا شريك؟
همين سوال را ميتوانيد درباره امريكا و آلمان هم بپرسيد. آيا ما رقباي تجاري هستيم؟ بله. آيا شريكيم؟ بله. آيا تنشهايي وجود دارد؟ بله، وجود دارد.
داريد آلمان را با چين مقايسه ميكنيد؟
خير. مطلبي را كه سعي دارم بگويم اين است كه هر كشوري ابعاد گوناگوني دارد. روابط خارجي هميشه پيچيده است. من چين را به عنوان تهديد نميبينم. پكن رقيبي است كه اگر روابط با آن به درستي مديريت نشود ممكن است خطرناك شود. اگر دو طرف مسائل را رعايت نكنند ممكن است در نهايت به دشمن يكديگر تبديل شوند.
اين براي حزب شما خوب نيست. پس از هفت سال تحمل جورج بوش 81 درصد امريكاييها معتقدند كه كشور در مسير غلط حركت ميكند و فقط 27 درصد نظر مساعد دارند. كجاي كار عيب پيدا كرد؟ مشكل از كجا بود؟
حزب در موقعيتي وحشتناك قرار دارد براي اين كه اين كشور را خوب اداره نكرديم. ما وارد دو جنگ شديم و در هفت سال گذشته بدهي ملي امريكا به ميزان بيسابقهاي افزايش يافته است. به اين دليل دولت را كنترل كرده و مرتكب اشتباهات بسياري شدهايم.
آيا قطعا عصر جنگطلبان در حزب شما به سر رسيده است؟
اميدوارم اين طور باشد. آن بخش از حزب جمهوريخواه به اصطلاح نومحافظهكاران در بيشتر اين سالها حزب جمهوريخواه را گروگان گرفته بودند. كاري كه آنان با حزب ما كردند حالا مثل روز آشكار است و من اميدوارم حزب ما به حزب زمان دولت آيزنهاور، حتي به حزب رونالد ريگان برگردد.
حزب امروز حزب رونالد ريگان نيست كه برعكس شهرتش از جناح مركز و ميانه حكومت ميكرد چون او با رهبران اتحاد شوروي، كه به آن لقب امپراتوري شيطاني داده بود به گفتگو نشست و توانست به نتايجي مثلا در زمينه خلعسلاح هستهاي دست يابد.
شما در كتاب جديد خود نوشتهايد كه در دفتر كارتان در مجلس سنا با هلموت اشميت، صدراعظم سابق آلمان كه مدام سيگار ميكشيد و از اين شكايت داشت كه «ديگر رهبر بزرگي در غرب وجود ندارد» ملاقات كرديد. آيا شما با او موافق هستيد؟
امروز من رهبر جهاني بزرگي در حد و اندازههاي ريگان، كهل، ميتران و تاچر نميبينم. آنان آدمهاي بزرگي بودند حالا چه با آنان موافق باشيم چه نباشيم اما همچنان كه اشميت هم در دفترم به من گفت زماني خواهد آمد كه دوباره چنان رهبراني پيدا كنيم.
بسياري از آلمانيها اميدوارند كه اوباما يكي از آنان باشد.
او ميتواند باشد اما تا وقتي كه كار نكرده، معلوم نيست چه كاره است.
منبع: اشپيگل
سه شنبه 21 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]