واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: فوتبال ما "کیروش" میخواهد یا "برانکو"؟
مقایسه برانکو ایوانکوویچ و کارلوس کیروش شاید صحیح و حرفهای نباشد. دو مربی که هر کدام قیمتهای متفاوتی دارند و از دو سبک مجزا به حساب میآیند اما نقطه اشتراکشان این است هر دو به مدت زمان تقریبا طولانی سرمربی تیم ملی بودهاند و مهمتر از آن در میان مربیان موفق و "محبوب" خارجی قرار میگیرند. ولی بزرگترین تفاوتشان به نوع برخورد با "نداشتهها" مربوط میشود.
به گزارش نامه نيوز به نقل از شفقنا، تمام دورانی که برانکو زیر نظر دادکان در فدراسیون فوتبال ایران کار کرد را به یاد بیاورید. بزرگترین مشکلی که برای او به وجود آمد، مربوط به پرداخت مالیاتش بود که دست آخر به همان بهانه ترجیح داد ۱۰ سال وارد خاک ایران نشود. برانکو با هر شرایطی کار کرد، هیچوقت در مورد لباس تیم ملی و کیفیتش صحبتی نکرد. البته از شانس خوبش در آن زمان این برند سرشناس پوما بود که از ایران حمایت میکرد اما اگر همان برهه قبل از جامجهانی ۲۰۰۶ را هم بررسی کنید، میبینید برانکو حتی برای گرفتن بازیکنان بزرگش مثل دایی و یحیی با قائممقام وقت باشگاه صبا وارد جنگ نشد و به گونهای آرام و بیصدا عقبنشینی کرد.
حالا آن دوران را فراموش کنید و به دوره فعلی بیایید. قبل از آغاز فصل او خواهان جذب یکسری بازیکن بود که به هر ترتیبی باشگاه نتوانست آنها را جذب کند. زمین تمرین پرسپولیس مناسب نبود اما او هیچ مصاحبهای علیه باشگاه و مدیریتش انجام نداد و سعی کرد با این وضعیت کنار بیاید. در هنگام نقل و انتقالات نیم فصل اصرار داشت یک دروازهبان کروات حاضر در لیگ لهستان به پرسپولیس بیاید اما علی اکبر طاهری نه این کار را انجام داد و نه موفق شد بیرانوند را بگیرد.
اما باز هم صدایی از برانکو در نیامد. وقتی به جای برگزاری اردوی امارات تیمش را به زمین چمن کچل کیش بردند، فقط سرش را به نشانه تاسف تکان داد و گفت سعی میکنیم از همین وضعیت بیشترین بهره را ببریم. با این مختصات خاص است که نه دادکان هرگز با او دچار مشکل شد و نه علی اکبر طاهری که اصولا هیچ شباهتی به دادکان و اقتدارش ندارد.
اما در این سو کارلوس کی روش برای پیشبرد اهدافش چندان اهل مصالحه و سکوت نیست. شاید مجبور باشد دست آخر تیم ملی را در چمن نامناسب دستگردی و کمپ تمرین دهد اما اهل سکوت نیست.
تصویر کنید کیروش سرمربی امروز پرسپولیس بود. آیا تعلل باشگاه در خرید دروازهبان را بر میتابید؟ آنقدر حجب و حیا به خرج میداد تا دست آخر مجبور به جذب یک گلر با دستکم ۸ کیلو اضافهوزن شود؟
آنچه در پایان میماند پاسخگویی سرمربی است. در انتهای فصل هیچکس سکوت و دعوای برانکو و کیروش را به یاد نمیآورد؛ بلکه تنها نتایج آنهاست که مبنای قضاوت قرار میگیرد. از این رو کیروش در پنجمین سال حضورش در ایران متوجه شده که باید با هر روشی شرایط را برای موفقیت خود و تیمش مهیا کند. بدون تردید مدیران ایرانی مربیای مثل برانکو را ترجیح میدهند چرا که با حد اقل کاریزما هم میتوان او را مدیریت کرد اما کیروش تفاوت اساسی دارد. او بسیار جاهطلبتر است و فهمیده که برای موفقیت در فوتبال ایران، باید سکوت را کنار گذاشت.
بدون شک کیفیت پایین زمین تمرین پرسپولیس، هم در نتایج این تیم تاثیرگذار بوده و هم در تعداد مصدومیت بازیکنانش اما برانکو سکوت میکند و با این وضعیت کنار میآید ولی کیروش همه فشارش را میآورد تا بالادستی ها عاقبت کاری برای کیفیت نازل چمن کمپ تیم ملی کنند.
آخرین بار چه زمانی به صورت اساسی و درست چمن کمپ تیمهای ملی بازسازی شد؟ اگر غرولندهای کیروش نبود، آیا فدراسیون خودش را ملزم میدید در اینباره با شهرداری تهران وارد معامله شود؟
تا امروز دهها مصاحبه گوناگون از محمد مایلیکهن علیه کادر فنی تیم ملی منتشر شده اما چند رسانه تا امروز به تفصیل گزارش دادهاند ساختمان جدیدی که در محل کمپ تیمهای ملی در حال ساخت و ساز است، به اصرار همین کیروش کارهایش در حال انجام است؟ مرکز ارتقا بدنی بازیکنان ایران، مجموعهای کاملا مجهز به نداشتههای فوتبال ما که کمتر مربیای ترجیح میداد سفارش ساخت و سازش را بدهد. نه کیروش آن را با خود به پرتغال می برد و نه کفاشیان مالکش است. آن ساختمان میماند برای پیشرفت فوتبال ایران.
اگر برانکو به جای کیروش پنج سال قبل با همین مبلغ قرارداد سرمربی تیم ملی میشد، آیا فشاری را به کفاشیان وارد میکرد برای الگوبرداری از منچستر و ساختن این مجموعه مدرن؟
فوتبال ما کدام را میخواهد؟ دو مربی با دو سبک کاری کاملا مجزا. اما در نهایت به نفع فوتبال ایران است که سرمربی تیم ملی چه شکلی باشد؟ برخلاف آنچه منتقدان کیروش روی آن اصرار دارند، او هرگز به خاطر گرفتن حقوقش هیچیک از این جنجالها را به پا نکرد .کفاشیان در این مورد بهترین منبع است. آنچه کیروش برای آن سکوت فوتبال را بر هم زد، ابزارهایی است که میبایست در اختیار فوتبال باشد اما به هر دلیلی نیست. تیم ملی اواخر اسفند ماه میخواهد یک اردو برگزار کند. شورای برونمرزی وزارت ورزش میگوید نباید به امارات برویم. حرفشان کاملا درست اما گزینه دیگر چیست؟ اگر به جای برانکو کیروش یک ماه قبل با تیمش به کیش میرفت و وضعیت چمن آنجا را آنگونه خراب و افتضاح میدید، آیا با سکوت از کنارش رد میشد یا با اعتراضاتش و متعاقبا جریانسازی درست رسانهای، مسئولان این جزیره را مجاب میکرد با هزینه دستکم چند میلیاردی، یک بار برای همیشه وضعیت چمن آنجا را درست کنند؟
اقتصاد مقاومتی که اینک به اشتباه در ورزش ما از آن به عنوان ریاضت اقتصادی یاد میشود، یعنی به جای اینکه چند تیم ایرانی هزینه چند میلیاردی برای برپایی اردو در امارات (زمستان) و ترکیه (تابستان) کنند، همان پول خرج بازسازی چمن کیش (گرمسیری) شود و مجهز کردن مناطق سردسیری مثل سرعین.
این وظیفه مدیریت ورزش و فوتبال ماست اما اگر یک مربی آرام و انطباقپذیر با محیط بر مسند کار باشد بدون تردید هیچ مدیری خودش را ملزم به انجام این امور نمیبیند اما گزینه دیگر مثل کیروش با سازشناپذیری باعث بر هم خوردن این رخوت میشود.
اینجاست که باید آرزو کرد کاش برانکو برای قهرمان کردن پرسپولیس پس از هشت سال ناکامی، مثل کیروش زمین بازی تکراری را بر هم بزند و صدای اعتراضش را بالا ببرد؛ نه برای دریافت حق و حقوق عقبافتاده، بلکه برای آنچه حق تیمش و میلیونها هوادار است. محبوبیت آنها را هواداران تعین میکنند؛ نه مدیرانی که خودشان محتاج مدیریت هستند.
۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]