واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: انقلاب ایرانیها نه تنها برای مردم خودشان فرستاده شده از سوی خداوند محسوب میشود، بلکه برای احزاب ضد امپریالیستی از جمله چپهای آمریکایی هم یک هدیهٔ آْسمانی بنظر میرسید
انقلاب اسلامی ایران پدیده منحصر به فردی است که در میان احزاب و گروه های مختلف سیاسی، رویکردهای متفاوتی را به دنبال داشت. به عنوان یک خیزش مردمی بسیاری از سیاست مداران و نظریه پردازان غربی و شرقی با گرایشات متفاوت، تحت تاثیر انعکاس جهانی آن قرار گرفتندو آن را از نقطه نظر خود تحلیل و بررسی کردند. در اینجا لازم است متذکر شویم که این متفکرین قایل به هر گرایش فکری که باشند، نظرات خود را در بوته زمان و مکان خویش بیان کرده اند و نظرات آنها انعکاس دهنده نظرات شنوتو نمی باشد.
انقلاب ایرانیها نه تنها برای مردم خودشان فرستاده شده از سوی خداوند محسوب میشود، بلکه برای احزاب ضد امپریالیستی از جمله چپهای آمریکایی هم یک هدیهٔ آْسمانی بنظر میرسید که میشد در بستر آن به طرز قابل توجهی با امپریالیسم آمریکایی مبارزه کرد. همان روزهای اول انقلاب اسلامی،ریچارد فالک در «نیشن» نوشت: «هسته مرکزی جنبشی که آیتالله خمینی به راه انداخته است، عدالت اجتماعی است. هدف غایی این جنبش بیش از هر چیز بر این است که به توزیع عادلانهٔ ثروت بپردازد، نیازهای سادهٔ زندگی را برای همهٔ طبقات اجتماعی تامین کند و در عین حال با همین روش شکاف میان فقیر و غنی را کاهش دهد و جلوی فساد اقتصادی که در حکومت شاه پررنگ بود را بگیرد.» حال سوال اساسی این است که چه چیزی بود که بسیاری از چپها را به سوی آرمانشهری که در ایران پس از شاه میدیدند سوق میداد؟ ادوارد سعید، نظریهپرداز سیاسی و شرقشناس آمریکایی فلسطینیالاصل در اینباره موشکافی و آنالیزهای جالبی دارد، او بعدها در تلطیف چهرهٔ ایران پس از شاه یک تنه در رسانههای آمریکایی نوشت و به تنهایی سخنگویی شد برای مقابله با چهرههای سیاسی که ایران پس از انقلاب را خطری برای جهان میدانستند.
ادوارد سعید از خلال سخنرانیهای آیتالله خمینی اولین تصویرهای روشن از ولایت فقیه را برای مخاطبان آمریکایی ترسیم کرد. او در این تحلیلها سرنخهایی از مسیر آینده انقلاب ایران ارائه کرد و به نگاه آیتالله خمینی به مقوله صهیونیسم و انتقاد از سلطه آنها بر جهان پرداخت، و اینها همه نکاتی بود که به نظر او رسانههای آمریکایی آنها را ندیده بودند یا نادیده گرفته بودند. او طی سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ چهار مقاله دربارهٔ انقلاب ایران نوشت که در هر کدامشان گوشهای از نادیدههای انقلاب ایران را به آمریکاییها نشان داد. او در این مقالات نوشته بود امام خمینی هرگز در جبهه چپ آمریکایی قرار نمیگیرد و مخالفت و مبارزهٔ او با امپریالیسم آمریکایی آن چیزی نیست که آرمانگراهای غربی انتظارش را دارند.
باید اضافه کنیم که مقولهٔ انقلاب ایران برای ادوارد سعید مسالهای جدی بود و معتقد است انقلاب ایران جدای از هر چیز اسلام را وارد جریان بحثهای اصلی در آمریکا کرد. آیتالله خمینی به گفته ادوارد سعید از همان ابتدا نشان داده بود که خواستهها و اهدافش از این انقلاب متفاوت از آن چیزی است که آرمانگراهای آمریکایی در نظر داشتند. او معتقد است بحث عدالت اجتماعی، آزادی و استقلال مردم از منظر رهبر آیندهٔ ایران جدی است.
درست بعد از ورود رهبر انقلاب ایران به قم بود که رسانههای آمریکایی به طور گستردهای سخنرانیها و ایدههای او و چهرههای نزدیک به ایشان را پوشش دادند. روزنامهٔ «واشنگتن پست» اولین رسانهٔ آمریکایی بود که کمی بعد از سخنرانیهای آیتالله خمینی دربارهٔ ولایت فقیه نسبت به این پدیدهٔ ناآشنا واکنش نشان داد و نوشت این سیاسیترین قرائت از اسلام است.
ادوارد سعید معتقد بود که نشریاتی همچون نیوریپابلیک قصد دارند اتفاقی که در ایران رخ میدهد را نوعی فاشیسم مذهبی جلوه دهند. او در روزهای گروگانگیری سفارت ایالات متحده که خشم جامعهٔ آمریکایی را فراگرفته بود باز هم بر سر مواضع خودش ماند و این ماجراها را نوعی انتقامگیری دانست برای آنچه که در همهٔ این سالها امپریالیسم بر سر یک ملت آورده است که به اسلام هم ربطی ندارد. او در کتاب «شرقشناسی» (۱۹۷۸) تلاش کرده بود به یک تجزیه و تحلیل سیستماتیک از اسلام و شرقشناسی برسد. سعید در مقالههایی مفصل به این مقوله پرداخت، هر چند که معتقد بود مطبوعات آمریکایی برای ارائه چهرهای خشن از اسلام، انقلاب ایران را هم متفاوتتر از آنچه بود جلوه دادهاند و همهٔ اینها برای داشتن خوراکی مطبوعاتی است.
ادوارد سعید تاکید داشت که اسلام سیاسی مغایر از آن چیزی است که در ذهن روزنامهنگاران آمریکایی شکل گرفته است. سعید تاکید میکند که غربستیزی و رویکرد مردم ایران نسبت به غرب وظیفهٔ دینی آنها نیست بلکه رویکرد غرب نسبت به جهان سوم و خاورمیانه است که سبب میشود این غربستیزی به وجود بیاید. او مینویسد: «اگر کارگر ایرانی و دانشجوی مصری از غرب بیزار شده فقط و فقط باید آن را پاسخی دانست در قبال سیاستهای غرب، چرا که آنها به عنوان یک انسان آزرده شدهاند.»
به طور خلاصه باید گفت که گفتمانهایی که نگرانیها درباره نقش سیاسی اسلام را برجسته میکردند ترس از این داشتند که اسلام سیاسی به دموکراسی صدمه میزند و تشویقگر نیروهایی است که حمایتگر منافع غرب در منطقه نیستند، اسلام سیاسی حقوق بشر را نقض میکند و آزادیها را به خطر میاندازد و همهٔ اینها تعابیری بودند که ادوارد سعید به آنها لقب جهل عمدی را داده بود.
ادوارد سعید که خود از پایه گزاران نظریه پسااستعماریست در سال 2003 میلادی مصادف با1381 شمسی در گذشت و هرگز عمر کوتاهش به او مجال نداد که ببیند رویکرد یکسو غرب، که شرق و بخصوص خاورمیانه را به غلط یا گنجینه نفت می داند و یا مهد تروریسم و خشونت، چه طور در آتش تعصب فرغه ای و خشونت مسلح خواهد سوخت و شعله های آتشش تا غرب هم زبانه خواهد کشید و ثبات و آرامشی را روزی به آن می بالیدند تحت شعاع قرار خواهد داد.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : shenoto.com
زیر مجموعه: تاریخ و تمدن دسته: تاریخ و تمدن ایران
بازدید: 2
منتشر شده در 1394/11/21
1394/11/21
###12##12###
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]