واضح آرشیو وب فارسی:آوای ماغر: حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ با وجود تمامی ظرفیت های موجود، همچنان عرصه تاخت و تاز سیاست بازان مانده است و خواص جامعه هم به دلایل مختلف تصمیمی جدی و تاریخی جهت پایان دادن به این جولان ها نگرفته اند.سایت خبری آوای ماغر/ سید علمدار تقوی :بنده ضمن احترام به تمامی سلایق و جریان های حاضر در عرصه انتخابات حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ(شهرستان های کهگلویه ،چرام،لنده و بهمئی)جهت معرفی یک نفر اصلح برای تصدی یکی از کرسی های بهارستان، از ابتدای شروع تبلیغات غیر رسمی کاندیداها شاهد اتفاقاتی هستم که مطمئنم هر کس با خود و خدای خود خلوت کند و از روی آگاهی به برخی مسائل در این فعالیت ها فکر کند، اشکش جاری می شود . یک نمونه از این موارد شعار تکراری حمایت از جوانان است که همچون گذشته و بدون استثنا از زبان تمامی کاندیداهای این دوره از انتخابات می شنویم و صدها جوان تحصلیکرده بیکار را می شناسم که شاخص انتخاب خود را جدا از اصلحیت فرد مورد نظر، براین موضوع قرار دادند که کاندیدای مورد نظر به چه میزان می تواند در استخدام آنها به هر قیمتی و در هر جایی از کشور موثر واقع شود؛ در این میان بشتر آنها هم به جز وعده سر خرمن و استخدام در سال آینده یا بعد از انتخابات پاسخی دریافت نمی کنند . افراد زیادی را می بینم که اقرار می کنند به وضوح می توانند کاندیدای اصلح را تشخیص دهند اما ترجیح می دهند در برگه رای خود شخص دیگری را بنویسند تا پاره ای از مشکلات و گرفتاری هایشان برطرف شود . کاندیداهایی را می بنیم که دم از اسلام و ولایت مداری می زنند اما با وجود آنکه می دانند راه انداختن کارناوال انتخاباتی چندصد نفره در مناطق محروم و فقیر نشین همچون جای جای حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ نه تنها مرهمی بر زخم های کهنه و دردمند مردم نمی گذارد بلکه مزاحمتی هم برای آنان ایجاد کرده و دردی دیگر بر دردهای آنهاست،اما در پاسخ به اینکه شما دیگه چرا؟می گویند"این کار لازمه رسیدن به پیروزی است" . مردمی را می بینم که صبحانه را در ستاد فلانی،نهار را در ستاد بهمانی و شام را با هواداران نفر سومی نوش جان می کنند؛ جالب اینجاست می گویند "کاندیدای واقعی ما شخص چهارمی است که هنوز تصمیم قطعی به حمایت از او نگرفتیم . هر چند به همه قول دادیم" ؛ اگر علت را جویا شویم،می گویند:"الان بهترین فرصت امتیاز گیری است،ساده نباش تو هم امتیازتو بگیر؛انتخابات تموم میشه، اونوقت سرت بی کلاه می مونه". یکی از جوانان انقلابی دلسوز امروز درستاد یکی از همین کاندیداها می گفت:"جوان بهمئی را می شناسم که در بندر امام خمینی به عنوان کارگر تخلیه و بارگیری با چندرغاز حقوق ماهانه کار می کند و بعد از یک دوره چند روزه و با تمام خستگی در روزهای استراحت، یک پایش در هیئت های مذهبی و پای دیگرش در پایگاه های بسیج است ، که اگر این جوان که مشتی از خروار دیگر جوانان بی یار و یاور این ایل و تبار است؛به خاطر فشار مشکلات به نظام هم بدگویی کند، نباید او را سرزنش کنیم . با وجود این همه پایبندی جوانان به نظام و ولایت باید به این گونه جوانان باید افتخار کنیم اما در مقابل جوانانی را سراغ دارم که با رانت در ادارات ما مشغول به کار هستند که نه تنها به اخلاق پایبند نیستند،بلکه اهل نماز خواندن هم نیستند". سفره های رنگین چند هزار نفری برخی از کاندیدها را می بینم که در محله هایی از این دیار مظلوم گسترده می شوند که در همان محله ، فقرایی هستند که با هزینه هر کدام از این سفره ها می توانند چند سال گذران زندگی کنند. بیشتر خواص جامعه ما به جای روشنگری و آگاه سازی مردم، مانند کبک سر را زیر برف کرده و سکوت می کنند که مبادا منافع و مطامع چند روزه دنیای پستشان به خطر بیفتد. خانواده هایی در حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ سراغ دارم که با وجود عزت و شرافت، قیمت مادی تمام لوازم زندگی آنها به 200هزار تومان هم نمی رسد؛ اما عده ای از خدا بی خبر که خیال می کنند همه چیز را پول تعیین می کند، به دنبال این هستند که با هر حربه ای اندیشه آنان را به نفع خودشان تغییر دهند . برخی از رسانه های ما به جای آگاه سازی،روشنگری و اطلاع رسانی مردم از واقعیت های موجود، مغلوب مافیای زر و زور شدند و با راه اندازی نهضت کامنت نویسی،مقاله ، یادداشت و حمایت های یک طرفه، چنان عرصه سیاست را برای مردم غبار آلود کردند که در نبود آنها مردم تصمیمات سالم تری می گرفتند؛ ما به جای استفاده درست از ظرفیت رسانه جهت حرکت در راستای اسلام ، انقلاب و منویات مقام معظم رهبری و رشد و توسعه منطقه، آنها را به سلاح هایی تبدیل کردیم که قلب آحاد ملت را نشانه گرفتند. دروغ،شایعه،تهمت،تحقیر،تطمیع،جوسازی،شعارتوخالی،وعده های سرخرمن،سوء استفاده از مناصب دولتی و فامیلی،خدمت عمومی به خلق جهت بهره برداری انتخاباتی بر فضای مجازی و حقیقی حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ حاکم است و تنها چیزی که به ندرت یافت می شود ،اخلاق است . عده ای که عددشان هم کم نیست، پشت نقاب های دروغین، مانند گرگ بر لاشه نیمه جان جامعه مظلوم من نشسته اند و مردار خواری می کنند و خواص جامعه ام که به منزله قیم این طفل صغیر(جامعه مظلوم) هستند، همچنان سرنوشت آن را به خواص آینده واگذار می کنند تا به قیمت تباهی سرنوشت یک ملت خودشان به نوایی برسند. در حوزه انتخابیه من این موضوع نهادینه شده است که هیچگاه ارزش یک نخبه علمی بالاتر از یک نخبه سیاسی نیست و این موضوع به عینه ملموس است؛دانشمندانی را از همین مرز و بوم می شناسم که اگر جهت خدمت به جامعه پا به عرصه انتخابات بگذارند،به خاطر وجود افراد انگشت شماری که در اصل حرفی هم برای گفتن ندارند اما خود را همه کاره سیاست منطقه می دانند؛اجازه قد علم کردن و ابراز وجود به آنها نمی دهند. در پایان به این موضوع اشاره کنم که حوزه انتخابیه من دارای مردمی ولایتمدار، اسلامی و مستضعف است و بنده به عنوان عضوی کوچک از خانواده مستضعف این جامعه ، هیچگاه سیاست بازانی را که اجازه توسعه و آبادانی به این خطه ندادند، نمی بخشم و تنها راه نجات از این مهلکه را اجازه عرض اندام و ورود نخبه ها به خصوص جوانان به عرصه سیاست ، تبیین واقعیت ها برای مردم، دادن فرصت تصمیم گیری کافی به مردم، آرام سازی جو انتخابات و پرهیز از تنش های واهی جریانات سیاسی ، حذف سیاست بازی و سیاسی کاری و در نهایت واگذاری تصمیم نهایی به خود مردم می دانم.
چهارشنبه ، ۲۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آوای ماغر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]