تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه هاى عنكبوتى كه در اتاق هاى شماست، لانه شياطين است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821240931




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطره مادر عماد مغنیه از شهید شاطری


واضح آرشیو وب فارسی:تا شهدا: بعد از جنگ سی وسه روز شنیده بودم که مهندسی از ایران برای مدیریت و در دست گرفتن کار بازسازی به لبنان آمده اما او را نمی شناختم. تخریب جنگ زیاد بود و نگرانی ما هم در آن شرایط بسیار. خرابی ها باید زودتر آباد می شد و مردم باید زودتر سرو سامان می گرفتند. یکسال قبل از شهادت عماد بود، روزی نگرانیم را به او گفتم که در این شرایط مهندسی که از ایران آمده چگونه می تواند این همه کار را انجام دهد. حاج عماد لبخندی زد و گفت:خیالتان راحت!تا شهدا؛ بهار را لبنان باشی و بخواهی بوی بهار را استشمام کنی باید به خانه های باصفای شهدا سری بزنی و عطر بهشت را در لبخند مادران شهدا استشمام کنی. یکی از این خانه های بهاری، خانه باصفای ساده ای است که مانند بهشتی بر روی زمین جای گرفته. خانه حاج عماد، سردار بزرگ مقاومت خانه ساده روستایی است که به صفای مادر بزرگوار سه شهید مزین است. مادر جهاد،فواد،عماد مادر مردانی است که به قول خودش آنها را برای شهادت تربیت کرده بود. مادر سه شهید، آنها را در این خانه بزرگ کرده و از هر سوی این خانه خاطره ای شیرین دارد. عماد سیزده ساله بوده که شاگرد بنای این خانه روستایی می شود وخانه ای چنین با صفا به دستان این اسطوره مقاومت ساخته می شود. مادر عماد به وسعت زیبایی باغچه خانه اش خاطره بسیار دارد ولی خاطره ای شنیدنی از شهید بازسازی لبنان مهندس حسن شاطری از زبان او شنیدنی است. مادر حاج رضوان از حاج حسن شاطری اینگونه می گوید: بعد از جنگ سی وسه روز شنیده بودم که مهندسی از ایران برای مدیریت و در دست گرفتن کار بازسازی به لبنان آمده اما او را نمی شناختم. تخریب جنگ زیاد بود و نگرانی ما هم در آن شرایط بسیار. خرابی ها باید زودتر آباد می شد و مردم باید زودتر سرو سامان می گرفتند. یکسال قبل از شهادت عماد بود، روزی نگرانیم را به او گفتم که در این شرایط مهندسی که از ایران آمده چگونه می تواند این همه کار را انجام دهد. حاج عماد لبخندی زد و گفت:خیالتان راحت! کسی آمده که بهترین فرد برای این کار است. بعد از یکسال و در زمان شهادت عماد روند بازسازی به قدری خوب پیش رفته بود که دیگر همه جا مهندس ایرانی را می شناختند؛ کسی که بی وقفه کار کرده بود و خرابی ها زودتر از حد تصور همه آباد شده بود. مهندس حسام (شهید شاطری)بعد از شهادت حاج عماد برای عرض تسلیت همراه مسوولین ایرانی به خانه ما که آمد برای اولین بار او را دیدم. خانه شلوغ بود و همه به احترام او برخاستیم. در این مدت آنقدر تعریف او را شنیده بودیم که دوست داشتم او را از نزدیک ببینم. مهندس تا مرا دید، نزد من آمد وگفت : مادر، از شما تقاضایی دارم. صمیمیت کلامش بر جانم نشست وقتی مرا مادر خطاب کرد. گفتم :بفرمایید گفت:اگر می شود از این جایی که ایستادید چند قدم آنطرف تر بروید. با تعجب گفتم:حتما و یک قدم عقب رفتم . ایشان با حضور آن همه مسوولین وجمع رسمی ،بر زمین نشست و بر جای قدم هایم بوسه زد. همه جمع منقلب شدند و من شرمنده تواضع ایشان .چون باید مقام ایشان را در لبنان بدانی و احترامی که همه ما برای ایشان قایل بودیم و بدانی که کار ایشان چقدر تواضع و صمیمیت به همراه داشت. ایشان برخاست و گفت :شنیده ام بهشت زیر پای شماست.


سه شنبه ، ۲۰بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تا شهدا]
[مشاهده در: www.tashohada.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن