واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
ارزش افزوده برانکو به پرسپولیس
پدیدهها را باید از منظرهای مختلفی دید و شنید و لمس کرد و به تحلیل نشست.
ایران ورزشی: پدیدهها را باید از منظرهای مختلفی دید و شنید و لمس کرد و به تحلیل نشست. هر پدیدهای، میتواند فرصتی باشد برای مطالعه عصر آن پدیده و مردمانش. هر پدیده را باید به مثابه ذرهبینی دید که کمک میکند تا خصوصیات زمانی و مکانی آن پدیده را به نظاره و مطالعه نشست.
آدمها، تیمها، گروههای موسیقی، سیاستمداران عوامگرا، گروههای خشونت طلب سیاسی و حتی اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی برای عصر ما، حکم همان ذرهبینی را دارند که کمک میکنند تا مشخصات این دوران بیش از هر زمان دیگری به چشم بیاید.
امسال پرسپولیس پدیدهای دارد به نام برانکو. در حقیقت برندی به نام پرسپولیس با اضافه کردن عامل شناخته شدهای به اسم برانکو ایوانکوویچ، به پدیدهای تبدیل شده که در مسابقات امسال به پرسپولیس ارزش افزودهای را اضافه کرده که در سالهای اخیر کم نظیر است. آنچه برانکو را به یک پدیده و پرسپولیس برانکو را در مقایسه با دیگر پرسپولیسها (پرسپولیس درخشان، پرسپولیس استیلی، پرسپولیس دایی و...) به یک پدیده تبدیل کرده، عاملی است به نام سرمایه اجتماعی. نه اینکه پرسپولیس از سرمایه اجتماعی کافی برخوردار نباشد بلکه پرسپولیس برانکو از سرمایه اجتماعی برخوردار است که در قیاس با دیگر پرسپولیسهای مشابه، مجهز است به یک پدیده و ارزش افزوده.
اعتماد اجتماعی. آنچه پرسپولیس برانکو را از پرسپولیس حمید درخشان یا پرسپولیس علی دایی و حمید استیلی مجزا میکند، میزان اعتمادی است که در جامعه به این تیم ابراز میشود. این روزها همه میدانند اگر پای بازیهای پرسپولیس بنشینند دست خالی برنمیگردند. این خیلیها هم شامل طرفداران این تیم میشوند هم شامل طرفداران فوتبال و هم شامل منتقدان، روزنامهنگاران و سخت پسندان.
پرسپولیس برانکو ایوانکوویچ همانند پرسپولیس مصطفی دنیزلی از آن درجه سرمایه اجتماعی برخوردار است که هوادار را وادار میکند اگر کمی و کاستی هم میبیند آن را به پای بازیکن و داور ببیند تا مربی. نه اینکه مربی مقصر بوده یا داوری و بازیکنان کم دقت تقصیر ندارند که به هر حال همه میتوانند اشتباه کنند و این اصلا امر غیر طبیعی یا عجیبی نیست.
بحث بر سر این است که در پرسپولیس برانکو، میزان سرمایه اعتماد اجتماعی سرمربی در بین مردم بیش از پرسپولیس دیگر مربیان است. در زمان مربیان قبلی اشتباهات بازیکنان در زمین به تمرینات سرمربی ربط داده میشود و اشتباهات داوری نیز از منظر بد بازی کردن تیم و قوز بالای قوز بودن اشتباهات جماعت سوت به لب تفسیر میگردید. به عبارت دیگر میزان بهرهمند بودن مربیان دیگر از سرمایه اعتماد اجتماعی کمتر از بازیکنان تیم بود و میدیدیم که بازیکنان بیش از سرمربی مورد اعتماد هواداران قرار میگرفتند اما امروز حتی بازیکنی مثل طارمی- برخوردار از آن میزان بالای سرمایه و اعتماد اجتماعی- به دلیل گل نکردن توپ از آن جهت مورد انتقاد قرار میگیرد که بیدقتیاش باعث شده تا 3 امتیاز از دسترس سرمربی خارج شود.
در این مورد باید خیلی نوشت و خیلی بحث کرد اما پرسپولیس بعد از مدتها، صاحب سرمربی شده که چه روی سکوها، چه در جلسات تحریریه روزنامهها یا در اتاق آنالیز باشگاههای مختلف و چه در خلوت منتقدان و اهل فن، دارای اعتماد مردمی بیشتری نسبت به ستارههای تیم خود است و این سرمایه بسیار گرانبهایی است؛ اینکه تیم مربی داشته باشد که هوادار او را از ستارگان تیمش بیشتر قبول داشته باشد. این همان کعبه آمال و آرزوهای مردی مثل علی دایی است که اگر در شیوههای مربیگری خود تجدید نظر نکند احتمالا هرگز به چنین اعتمادی در تیمهای پرطرفدار نخواهد رسید.
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]