تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816473460
شخصیت محمدرضا پهلوی از کودکی تا سقوط!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹، در یک خانه محقر در تهران و چند ماهی پیش از عزیمت [روحالله] خمینی به قم، محمدرضا که نزدیک به ۳۰ سال بعد هدف و دشمن اصلی او شد به دنیا آمد.
رویای بیپایان شاهآنچه می شنوید بخش 2 از مجموعه ده قسمتی پادکستهای انقلاب 79 است. در این پادکستها به پدیده انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه متفکرین، روزنامه نگرانان و مفسرین غربی می پردازیم و در آینه آنها به این روخداد تاریخ ساز معاصر می نگریم. شنوتو امیدوار است که این مجموعه دریچه ای باشد به دوران ما و تاریخ چند دهه گذشته. همچنین از وب سایت تاریخ ایرانی برای مطالب تحلیلی و ترجمه هایش سپاسگزاریم و خاطر نشان می کنیم که آرا نویسندگان و جراید مطرح شده در این مجموعه برداشتها و تحلیلهای شخصی آنها بوده و منعکس کننده دیدگاه های شنوتو نمی باشد. در اینجا از شما دعوت می کنم که با من و همکارم آقای یزدی در این سفر صوتی همراه شوید.
تولد و کودکی در ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹، در یک خانه محقر در تهران و چند ماهی پیش از عزیمت [روحالله] خمینی به قم، محمدرضا که نزدیک به ۳۰ سال بعد هدف و دشمن اصلی او شد به دنیا آمد. پدر او، رضاخان میرپنج، مینباشی (کلنل) هنگ قزاقها بود، هنگی که مشاوران روس شاهان قاجار مبدع آن بودند. پدر رضاخان چند ماهی پس از تولد او از دنیا رفت، و جزئیات چندانی از خانواده او و دوران کودکی و نوجوانیاش در دست نیست. بعدها، محمدرضا که به پادشاهی رسید ادعا کرد که پدر پدربزرگش ژنرالی به نام مراد علیخان بوده که در تصرف هرات و افغانستان شرکت داشته و پدربزرگش هم کلنلی در ارتش قاجار بوده است. اما این گفتهها خلاف آن چیزهایی است که مادرش در مصاحبه با یک مجله فرانسوی گفته بود. به هر طریق، آنچه میدانیم این است که رضاخان در سن ۱۴ سالگی به عنوان سرباز پیادهای بیسواد به قزاقها پیوست و سپس خواندن و نوشتن آموخت و مدارج ترقی را پیمود تا اینکه در چهل و چند سالگی به مقام مینباشی (کلنل) رسید. دوران کودکی محمدرضا دورانی شاد ولی از هرگونه مظاهر اشرافی به دور بود. ظاهرش به کودکان خانوادههای طبقه متوسط به پایین میمانست. اما وضع بدین منوال نماند و مردم ثروتمند شدن سریع و غیرمنتظره رضاخان را به تولد نوزاد پسر مربوط میدانستند و او را خوشقدم خواندند. بازاریان و اکثریت مردم، آنها هم از رضاخان، که مردی قدرتمند و قادر به بازگرداندن ثبات و آرامش و دفع خطر انقلاب بلشویکی در استانهای شمالی کشور به نظر میرسید، پشتیبانی میکردند. چند سال بعد، رضاخان، احمدشاه را قانع کرد که به اروپا برود و بدین ترتیب عملاً حاکم بلامنازع ایران شد. هدف او این بود که شاه را عزل کند و جمهوریای مشابه آنچه مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه برپا کرده بود، ایجاد کند. رضاخان که جاهطلبیاش پایان نداشت، لحظهای در پذیرش پیشنهاد آنها تردید نکرد. در نتیجه محمدرضا در شش سالگی ولیعهد ایران شد. زندگی او مثل داستانهای پریان فراز و نشیبها و تغییرات فاحشی را به خود دید. وی خانۀ محقرشان را ترک کرده و به قصری اشرافی پا گذاشت، ولی هیچگاه نتوانست اصلیت خود را فراموش کند. اینکه این تناقض عامل مهمی در ایجاد خودبزرگبینی در او بوده بسیار محتمل است، ولی بگذارید شتابزده قضاوت نکنیم. شکلگیری شخصیت شاهزندگی محمدرضا از زمان تاجگذاری پدرش که نام خانوادگی پهلوی را برای خود برگزید، به رویایی بیپایان بدل شد. عنوان شاهزاده و ولیعهد، غروری وصفناشدنی در ضمیر او ایجاد کرد. دستهای نوکران همواره در کنارش بودند یا به محض درخواستِ او به نزدش میشتافتند. افسران عالیرتبه و وزرا پیش پایش تعظیم میکردند. همه چاپلوسیاش را میکردند. یازده سالش که شد، عنوان افتخاری کلنل یک هنگ سواره نظام را به او دادند! با این همه شادی او هنوز تا کامل شدن فاصله بسیار داشت. وی از پدرش، که هیبت و اخمش زهرۀ هر کسی، از جمله اعضای خانوادهاش را آب میکرد، به شدت میترسید. در سال ۱۹۳۱ رضاشاه، ولیعهد را به یک مدرسه ممتاز در سوئیس که برای کودکان ثروتمندان و اشرافزادگان بود، فرستاد. این تجربه شالوده پادشاه آینده را شکل داد. وی که با اصلاحات پدر موافق بود، رویای مدرنیزاسیونی بسیار فراتر از آن را در سر میپروراند. اما چهار سال اقامت در سوئیس تناقضهای شخصیتیاش را رفع نکرد، بلکه یک تناقض دیگر هم به آنها افزوده شد: تناقض میان منطقگرایی علمی که در اروپا آموخته بود و باورهای سنتی که مادرش و نوکران در گوش او خوانده بودند. در واقع، علیرغم انتقادات و اتهامات بسیار، محمدرضا، مردی مذهبی و حتی خرافاتی بود. او اصول دین اسلام را به جای نمیآورد ولی امامان شیعه را که میگفت به خوابش آمدهاند بسیار میستود. باورش شده بود که امامان او را یکبار در کودکی و دو بار از سوءقصد نجات دادهاند. سال ۱۹۳۶ که از اروپا بازگشت وارد دانشکده نظامی شد و در سال ۱۹۳۸ به درجۀ ستوانی رسید. پس از آن همراه پدرش در سرکشیهای او شرکت میکرد. اما روابط پدرو پسر خالی از تنش نبود و به وضوح می توان دید که رضا شاه نظامی و مستبد، توانایی ریاست و کشورداری لازم را در ولیعهد خود نمیافت. در یکی از این سفرها پدر به او گفت که میخواهد نظام اداری کشور را تا بدان درجه تکامل بخشد که اگر فردا روز مُرد کشور بدون نظارتی از بالا به کار اتوماتیک روزانه خود ادامه دهد. محمدرضا که از این گفته پدر آزرده بود، پیش خود گفت: «یعنی چه؟ یعنی فکر میکند اگر نباشد من نمیتوانم امور را در دست بگیرم؟» اما جرأت نداشت که این حرف را رودرروی پدر بگوید.
محمدرضا پهلوی
پیروزی تلخکنارهگیری رضاخان و تبعید اجباریاش به آفریقای جنوبی توسط انگلیسیها احساسات متناقضی را در محمدرضا، که در ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱ به عنوان شاه جدید سوگند یاد کرده بود، برانگیخت. او از مدتها پیش انتظار این فرصت را میکشید تا تواناییهایش را در اداره امور کشور نشان دهد. ولی حالا که پلکان ترقی را تا تخت پادشاهی پیموده و از زیر بار سنگین سایه پدر و حرفهای تحقیرکنندهاش بیرون آمده بود، هنوز هم شادیاش کامل نبود. نمیتوانست شرایط تحقیرآمیز رسیدنش به مقام پادشاهی را فراموش کند. خیلیها شاه مخلوع را به باد انتقاد و حتی استهزا گرفته بودند، دشمنانِ در تبعیدش بازگشته بودند، زندانیان سیاسی آزاد شده بودند، ملاکین فئودال زمینهای غصب شدهشان را میخواستند و روحانیون بار دیگر در ملأعام به فعالیت میپرداختند. اما از سوی دیگر پادشاه جوان احساس رهایی میکرد. دیگر چشم تیزبین پدر بالای سرش نبود. سرانجام توانسته بود خواهر ملک فاروق، ولیعهد مصر را که به اجبار پدر در سال ۱۹۳۹ با او ازدواج کرده بود، طلاق دهد. برای نخستین بار میتوانست به اراده خود زندگی کند. اما از سوی دیگر نمیتوانست تحقیر پدرش از جانب متفقین و انتقادات و تحقیرهای تند ایرانیان را فراموش کند. شاید به همین سبب بود که تاجگذاری خود را ربع قرن به تأخیر انداخت: نمیخواست فرصتی به دشمنان پدرش بدهد تا بیشتر به او حمله کنند و درباره سلسله از دست رفته او لب به سخنان تند و گزنده بگشایند. در سال ۱۹۶۷، رویدادهای سال ۱۹۴۱ دیگر از یادها رفته بود. برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله در تخت جمشید در سال ۱۹۷۱ هم ممکن است به همین دلیل صورت گرفته باشد. اما هنوز نمیتوانست از بار گناهی که در قبال پدر احساس میکرد خلاص شود، لذا در سال ۱۹۷۶ دستور برگزاری جشنهای متعدد به مناسبت ۵۰ سالگی تأسیس سلسلۀ پهلوی توسط رضاشاه را داد. ولی نمیدانست که تمام این زیادهرویها و اسرافکاریها، که همه از مشکلات شخصی او سرچشمه میگرفتند، سرانجام سقوط پادشاهیاش را رقم خواهند زد. از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۶ ایران به اشغال بریتانیاییها، روسها و امریکاییها درآمده بود. متفقین به طور غیرمستقیم در امور داخلی ایران مداخله میکردند، نه تنها به قصد دستیابی به اهداف جنگی، بلکه برای تأمین منافع ملی خود. در شمال کشور، روسها از جنبشهای چپگرا حمایت میکردند، در حالی که در جنوب انگلیسیها بودند. با سقوط رضاشاه کمونیستها از خفا درآمدند و حزب تودۀ قدرتمند و سازمانیافته را شکل دادند، که موجب ناخرسندی سنتگرایان بود. شاه، علیرغم اینکه ضدیت با روحانیون را از پدر به ارث برده بود، این استدلال را پذیرفت که مذهب میتواند مانعی بر سر راه قدرت گرفتن چپیها باشد و سیاست صلح و آشتی با رهبران عالیرتبه روحانی را در پیش گرفت، روحانیونی که در زمان پادشاهی رضاشاه بیشترشان به نجف مهاجرت کرده بودند. در سال ۱۹۴۳، فرانکلین روزولت، وینستون چرچیل و ژوزف استالین برای توافق بر سر روند پیشِ روی جنگ در تهران گردهم آمدند. استالین به رسم ادب شخصاً با شاه، حاکم کشور میزبان، دیدار کرد. اما شاه برای دیدار با دو نفر دیگر، مجبور شد به سفارت روسیه، محل برگزاری نشست سه جانبه برود. محمدرضا، که مثل بیشترِ ایرانیها زودرنج بود، رفتار رهبران غربی را نپسندید و آن را اقدام عمدی مشترک امریکاییها و بریتانیاییها برای تحقیرش تفسیر کرد. اما حقیقت این بود که روزولت شَل بود و علاوه بر این نیروهای امنیتی پی برده بودند طرح سوءقصد علیه او و چرچیل ریخته شده است. اما دلیل هرچه بود، زخمی که غرور محمدرضا برداشت، هیچگاه بطور کامل بهبود پیدا نکرد. رویای فرّهیتا اواسط دهۀ ۱۹۶۰، به نظر میرسید که شاه به تمام خواستههایش رسیده: آیتالله خمینی، خطرناکترین دشمن داخلیاش دیگر در کشور نبود، اتحاد جماهیر شوروی حمله به او را متوقف کرده و سیاست دوستی یک همسایۀ خوب را در پیش گرفته بود، برنامههای اصلاحیاش کمکم داشتند به بار مینشستند، بسیاری از تحصیلکردههای مملکت که از همکاری با او سر باز میزدند حالا یا در ساختار حکومت یا در موسسات توسعه بودند، مخالفان لیبرال داشتند ضعیف میشدند و روحانیون آرام میگرفتند. ولی شخصیت شاه در فاصله سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ با تغییری تدریجی روبرو بود. غرور سراسر وجودش را گرفته بود و رفته رفته خود را از همه در خارج و داخل کشور برتر میدید. دیگر به حرفهای مشاورانش گوش نمیداد و رویای فرّهی و جاهطلبیها درک او از واقعیت را نامتعادل کرد. افزایش ناگهانی قیمت نفت در دهۀ ۱۹۷۰ این ویژگیهای منفی را برجستهتر کرد و خودبزرگبینی کل وجود او را فرا گرفت. طولی نکشید که نخوت و تکبر او دیگر مرزی نمیشناخت. ساعتها در دفتر کارش مینشست و کسی را به حضور نمیپذیرفت و دربارۀ آینده رویاپردازی میکرد. حالا دیگر در سخنرانیها و مصاحبههایش بیشتر و بیشتر به اجداد آریایی فارسها اشاره میکرد. برای نمونه، در یک مورد، در سال ۱۹۷۷ به یک خبرنگار هندی گفت: «ایران هیچگاه شخصیت ملی خود را از دست نداد. با وجود موانع، عقبافتادنها، درجا زدنها، حتی مصائب ملی، میراث کوروش، این مشعل روشن آریایی ما، همواره روشن مانده، در طول تاریخ از نسلی به نسل دیگر منتقل شده، گذشته را به حال پیوند داده و تضمین آینده شده است.» او که در سال ۱۹۷۱ در مراسمی مجلل ۲۵۰۰ سالگی تأسیس امپراتوری پارس به دست کوروش را جشن گرفته بود، در اینباره به خبرنگار هندی گفت: «انقلاب سفید ما نه تنها در حکومت متعالی کوروش کبیر ریشه دارد، بلکه مشابهتهای بسیاری هم با آن دارد. با سه برابر شدن ناگهانی بهای نفت و افزایش برنامههای توسعه، فساد در لایههای بالای جامعه و به ویژه اعضای خانوادۀ سلطنتی فزونی گرفت، ولی شاه در رابطه با خواهران و برادرانش قدرت چندانی نداشت و اجازه داد که به هر تجارت و حرفۀ رسواییآوری که میخواهند بپردازند. او که در رویای شکوه و عظمت غوطهور بود نتوانست مفهوم رو به رشد حقوق بشر و نقش و نفوذ در حال افزایش نهادهای غیرحکومتی مثل سازمان عفو بینالملل را درک کند. چندی نگذشت که مخالفتها و اعتراضها علیه شاه به اوج خود رسید. آیتالله خمینی در عراق راحتتر از سابق به فعالیت میپرداخت و با شاگرد قدیمیاش، امام موسی صدر، که در جنوب لبنان روحانی صاحبنام و برجستهای بود ارتباط نزدیکی داشت. تا سال ۱۹۷۷ اعتراض به رژیم ایران به آزاری مدام و آشکار برای شاه تبدیل شده بود. میتوان گفت، شاه هم همچون پیشینیانش، صرفنظر از میزان مهارت، تحصیلات و پیشرفت خواستههایش و جاهطلبیها و بلندپروازیها همواره اسیر سنتها و اسطورههای کهن بود. میدانست چه میخواهد، و میتوانست راهی برای رسیدن به اهدافش بیابد، ولی بهنظر میرسید بدون سایهٔ راهنما و هدایتگر پدر قادر به انجام کارها نیست. او هم مثل تمام پادشاهان سابق کشورش نتوانست انتظارات مردم و حامیانش را برآورده سازد و سرانجام همه را به طریقی از خود ناامید نمود. و حوادث سالهای بعد و انقلاب 1357 نشان داد که جاه طلبی رویا پردازانه او و شکافی بین خود و مردم کشوری که خود را ولی نعمت آنها می دانست او را از کشورش راند و در تبعید در گذشت در حالیکه هرگز خواسته های واقعی مردم کشورش از اقشار ضعیف و کارگر گرفته تا طبقات متوسط اجتماعی و تحصیل کرده را نشناخت یا نخواست که بشناسد.* برگرفته از کتاب شاه و آیتالله گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : shenoto.com
زیر مجموعه: تاریخ و تمدن دسته: تاریخ و تمدن ایران
بازدید: 10
منتشر شده در 1394/11/14
1394/11/14
###12##12###
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
صفحات پیشنهادی
اعدام مخالف محمدرضا پهلوی
به گزارش تبیان به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی اواخر سال 1341 و سه ماه اول سال 1342 ایام آخرین مبارزه عشایر کهگیلویه و بویراحمد با رژیم پهلوی بود که با سرکوب خشن و خونین عشایر به پایان آمد مهمترین و کوبنده ترین و در عین حال خونین ترین بخش آن مبارزه را طایفه جلیل امحمدرضا علیمردانی به جای شخصیتهای «حساب و کتاب» حرف میزند
محمدرضا علیمردانی به جای شخصیتهای حساب و کتاب حرف میزند صدا بازیگری مجموعه انیمیشنی حساب کتاب که به کارگردانی بابک و بهنود نکویی درباره مفاهیم اقتصادی تولید میشود به محمدرضا علیمردانی سپرده شد به گزارش روابط عمومی استودیو گنبد کبود علمیردانی یک بار دیگر بعد از مجموعههاعلت ملاقات محمدرضا پهلوی و غلامرضا تختی+عکس
انتشار تصویری از ملاقات دو نفره محمدرضا پهلوی و غلامرضا تختی در فضای مجازی شوکی به وجود آورده و بسیاری را با این پرسش روبرو کرده که مگر شاه و تختی با هم اختلاف نداشتند و تختی که همیشه گفته شده دست شاه را نبوسیده چرا کنار محمدرضا مخلوع این عکس را گرفته است به گزارش ایران خبر عبدنرگس سجادیه، محمدرضا مدنی فر، خسرو باقری اهداف واسطی "تربیت" در دوران کودکی بر اساس رویکرد اسلامی عم
نرگس سجادیه محمدرضا مدنی فر خسرو باقریاهداف واسطی "تربیت" در دوران کودکی بر اساس رویکرد اسلامی عملسلامت پاکی و قوت جسم آشنایی اولیه با آموزههای دینی شامل پیامهای انسانی مفاهیم مناسک و مظاهر دین افزایش قابلیت انتخاب و دستورزی با امیال درونی و افزایش گرایش معطوفبا کودکی که از دندان پزشکی میترسد چه کار کنیم؟
با کودکی که از دندان پزشکی میترسد چه کار کنیم اولین ملاقات یک کودک با دندان پزشک و تجربه ای که به دست می آورد تاثیر قابل توجهی در آینده و سلامت او دارد هفته نامه سلامت - دکتر شیرین معماران اولین ملاقات یک کودک با دندان پزشک و تجربه ای که به دست می آورد تاثیر قابل توجهی در آیعلیرضا شکیبایی ، زهرا کمال الدینی ، فاطمه طالقانی ، محمدرضا احمدی نژاد تاثیر شهرنشینی بر سرعت همگرایی توزیع در
علیرضا شکیبایی زهرا کمال الدینی فاطمه طالقانی محمدرضا احمدی نژادتاثیر شهرنشینی بر سرعت همگرایی توزیع درآمد شهری و روستایی در استان های منتخب کشور ایرانروند شهرنشینی نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری نمی تواند جدای از مسائل اقتصادی بررسی شود و انتظار می رود با رشد شهر مسائمحمدرضا اصغری اسکویی کاربرد روش پنجره لغزان برای انتخاب ساختار شبکه عصبی با تاخیر زمانی در پیش بینی سری های زم
محمدرضا اصغری اسکوییکاربرد روش پنجره لغزان برای انتخاب ساختار شبکه عصبی با تاخیر زمانی در پیش بینی سری های زمانی مالیبا روش پیشنهادی پنجره لغزان می توان ساختاری انتخاب کرد که متوسط درصد خطا متوسط مجذور مربعات خطا و معیار رگرسیون خطی خروجی شبکه در حد قابل توجهی کاهش می یابد چکیفیلم: اطاعت فرماندهان ارتش پهلوی از ژنرال هایزر آمریکایی
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار دانش آموزان و دانشجویان با اشاره به فرمان پذیری و اطاعت فرماندهان ارتش پهلوی از ژنرال هایزر آمریکایی در ماجرای کشتار مردم در هشتم بهمن ۵۷ این اطاعت پذیری را نشانی از وابستگی حکومت پهلوی به آمریکا دانسته و این ماجرا را خلاصه و ماحصلی از حکومت پهلویبرجسته سازی شخصیت های بدلی در برابر روحانیت اصیل
نقل است چندی بعد از اعلان فتوای تاریخی میرزای شیرازی درباره تحریم تنباکو یکی از بزرگان در سامرا خدمت این مرجع تقلید رسید و از وقایع ایران و از نفوذ کلام آن مرجع تعریف و تمجید نمود که حتی در کاخ ناصرالدین شاه قاجار زنان دربار قلیانها را شکسته و به فتوای میرزا عمل میکنند میرزابرجستهسازی شخصیتهای بدلی در برابر روحانیت اصیل
برجستهسازی شخصیتهای بدلی در برابر روحانیت اصیلبرای شناخت بیشتر جایگاه مرجعیت و به عبارت دیگر نماد و محور روحانیت اصیل باید به عصر آغاز امامت امام عصر عج بازگشت نقل است چندی بعد از اعلان فتوای تاریخی میرزای شیرازی درباره تحریم تنباکو یکی از بزرگان در سامرا خدمت این مرجع تقلید-
گوناگون
پربازدیدترینها