واضح آرشیو وب فارسی:موبنا: فریور خراباتی: اینکه برخی اتفاقات تنها ممکن است در اینجا رخ دهند، این روزها دیگر بر هیچکس پوشیده نیست. همین چند سال پیش بود که یکی از آمبولانس های گرامی با استفاده از تکنیک «شوتینگ بیمار» بیماران خود را در بیابان رها کرد. در آن زمان بنده فکر کردم که این آزمون خوبی است که بیمار بتواند روی پای خودش بایستد، یعنی اگر از بیابان زنده بیرون بیاید و به خانه برسد، مشخص می شود که حال او چندان وخیم نبوده و نیازی به دوا و دکتر نداشته است. اما برگ زرینی که روز گذشته در شهر رشت توسط یکی از آمبولانس ها ورق خورد، انصافا از بحث شوتینگ بیمار هم جذاب تر و هیجان انگیزتر است. ماجرا از این قرار است که یک آمبولانس که بیمار وخیم الحالی هم از قضا در آن حضور داشته، به جای اینکه بیمار را به سرعت به بیمارستان برساند، بیمار را به سرعت به پمپ بنزین رسانده و بزرگواران باک آمبولانس را پر کرده اند. باور کنید خیلی سخت است که در زمان اعزام یک آمبولانس به محل حادثه، درجه آمپر بنزین آن را کسی چک کند. توقع تان را منطقی کنید، یعنی اگر پس فردا سوار بر آمبولانس بودیم و ناگهان آمبولانس وارد یک مکانیکی شد و زیر چال رفت و روغن موتور آن تعویض شد، نباید تعجب کنیم! پس از این اتفاق عده ای که بوی حلوایشان به آسمان بلند شد، طی نامه نگاری با مرگ، از او فرصت دیگری خواستند و گفتند «وجدانا ما نمی خوایم توی پمپ بنزین بمیریم!» و همچنین عده ای که تصمیم به وداع با دارفانی داشتند، پس از شنیدن این خبر از تصمیم خود منصرف شده و به آغوش زندگی بازگشتند. در چنین شرایطی اگر شما بیماری دارید که حالش رو به وخامت است، به آمبولانس زنگ نزنید. باور کنید مرگ در بستر و در خانه و در آغوش خانواده به مراتب بهتر از مرگ در پمپ بنزین، یا اگزوزسازی یا جلوبندی سازی یا باطری سازی است، حداقل مِیت روغن ترمزی نمی شود! بنابراین بنده خدمت برخی از آمبولانس های عزیز اعلام می کنم که بیایند و دست از شوخی بردارند یا اگر خیلی شوخ طبع هستند، چیزی که این روزها زیاد در کشور ما پیدا می شود، ستون طنز است، بیایند و یک ستون طنز بگیرند و ایده ها و خلاقیت های خود را همین جا عملی کنند، زیرا آمبولانس تنها جایی است که کسی در آن دست و دلش به شوخی کردن نمی رود، همین فرمان ادامه بدهیم، ماشین های نعش کش زمانی که قرار است جنازه را به قبرستان بیاورند، همه را سر کار می گذارند، زمانی هم که به آنها زنگ می زنیم که «داداش مرده ما چی شد پس؟!» آنها جواب می دهند«دو تا تقه به این جلوبندی بزنیم، اومدیم پیش تون!» این طوریاست خلاصه... . ۱۱۱/
چهارشنبه ، ۱۴بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موبنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]