واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: از چه زمانی مردم آمریکا به افرادی ضعیف و بزدل تبدیل شدند؟ واکنش رییس پلیس هم جالب بود، او گفت: "وقتی فهمیدیم اشتباه شده همه با هم خنده ملیحی کردیم". فکر نمی کنم اگر گروهی پلیس ناشناس با همسر این رییس پلیس چنین کاری می کردند او خنده اش می گرفت. عصرايران - پايگاه اينترنتي آمريكايي" استيو السون" در يادداشتي به قلم "استيو بوك مارك"كه در آن جزئياتي خواندني از نمونه هاي متعدد نقض آزادي ها در آمريكا وجود دارد ، نسبت به ادامه روند موجود كه به شكست "آزادي" در برابر "امنيت" مي انجامد ، هشدار داده است . در اين يادداشت با اشاره به اين سخن بنیامین فرانکلین كه "نخستین مسئولیت هر شهروند این است که از مقامات سوال کند"، آمده است: از چه زمانی مردم آمریکا به افرادی ضعیف و ترسو تبدیل شدند؟ کی ما مسیر شجاعت و جرات را به سوی بزدلی و ترس طی کردیم؟ آیا در دهه 90 این اتفاق افتاد؟ بعد از بمب گذاری اوکلاهما؟ بعد از تیراندازی کلمباین؟ یا بعد از 11 سپتامبر؟ چه زمانی ما تصمیم گرفتیم به پلیس ها اجازه دهیم بدون درزدن و معرفی کردن خودشان به حریم خصوصی مردم هجوم ببرد؟ اخیرا در منطقه حاشیه ای که من در آن زندگی می کنم یک نیروی پلیس ویژه که یونیفورمی سیاه و به شکل نازی ها پوشیده بود بدون اخطار قبلی به یک خانه حمله کرد و یک خانه معلم را از خانه اش بیرون کشید، او را روی زمین خواباند، به او دستبند زد و در حالی که همسایگان منظره را تماشا می کردند او را با خود برد. پلیس این کار بدون هیچ هشدار و البته هیچ نتیجه ای انجام داد. چرا؟ واضح است:" سوءتفاهم شده بود." دقیقا به همین دلیل است که ما باید کنترل شویم تا از سوءتفاهم و سوءاستفاده از قدرت جلوگیری شود. واکنش رییس پلیس هم جالب بود، او گفت: "وقتی فهمیدیم اشتباه شده همه با هم خنده ملیحی کردیم". فکر نمی کنم اگر گروهی پلیس ناشناس با همسر این رییس پلیس چنین کاری می کردند او خنده اش می گرفت. کی ما تصمیم گرفتیم که بازرسی یک خانم مسن در فرودگاه به این دلیل که دکمه فلزی لباسش از نظر دستگاه مشکوک است، ایرادی ندارد؟ چه زمانی تصمیم گرفتیم که خوردن یک فنجان قهوه در هواپیما خیلی خطرناک است؟ کی تصمیم گرفتیم منطقی است که یک مادر شیرده شیر خود را بنوشد تا ثابت شود که تروریست نیست؟ هنگامی که ما این گونه بالاترین سطح امنیتی را به اجرا در می آوریم آیا تروریست ها پیروز نبرد نبوده اند؟ آیا ما به نام امنیت و به اختیار خود آزادی خود را به دولت و تروریست ها نداده ایم؟ کی تصمیم گرفتیم که اگر پلیس با سگ های گرگی راهروهای دبیرستان ها را وارسی کند عیبی ندارد؟کی تصمیم گرفتیم که به پلیس اجازه گشت های معمولی روزانه را بدهیم؟ چرا ما اعتراض نمی کنیم؟چه زمانی تصمیم گرفتیم که دوچرخه سواری فرزندانمان در حیاط مدرسه خیلی خطرناک است؟کی تصمیم گرفتیم که دولت می تواند به نام آژانس دولتی و بدون فرایند قانونی دارایی های شخصی را مصادره کند؟ چرا به دولت اجازه دادیم که در جریان بدن ما مداخله کند؟ یا در نفسی که وارد ریه های ما می شود؟ کی ما تصمیم گرفتیم که مسئولیت شکستن قانون را از دوش پلیس برداریم؟ چرا تست مواد مخدر برای دانش آموز دبیرستان منطقی است؟ تاسف آور است، چرا تست مواد مخدر برای همه عاقلانه است؟ چرا هر کسی به هر دلیلی به خود اجازه می دهد برای بازرسی بدنی بدون اجازه شما به بدنتان حمله کند؟... ما تمام این بی عدالتی ها را با این ادعا که برای حفظ سلامت و امنیت جامعه ضروری است توجیه کرده ایم. مزخرف است، فایده یک" برده " در امنیت چیست؟ فکر می کنم در سالهای 1984 تا 1988 ما این مسیر ننگین را طی کردیم، یک انتقال عمده از ارزشهای آمریکایی ، انتقالی از آزادی و آزادگی به عنوان ارزشهای غالب به سلامت و امنیت. اگر فکر کنیم که سلامت و امنیت بر همه چیز غلبه دارد ، هیچ پایانی برای از دست دادن آزادی نخواهد بود.فکر می کنم زمانی بیشتر مردم آمریکا پذیرفته بودند که زندگی خیلی خطرناک است، پذیرفته بودند اتفاقات بد ممکن است برای انسان های خوب رخ دهد، پذیرفته بودند خطر جزء لاینفک آزادی است و نیازی به قانون یا برنامه دولتی جدیدی نداشتند که در زمان هر واقعه بدی تصویب و به اجرا گذاشته شود. خیلی غم انگیز است که شاهد ناپدیدشدن آزادیمان باشیم و ببینیم که عده بسیار کمی به آن واکنش نشان می دهند. اما من امیدوارم، احساس می کنم تغییری در شرف وقوع است، بادهایی می وزند و من می توانم آن را استشمام کنم، می توانم آن را در جوانان ببینم، آنها خود را از اقتدارگرایی جدا می کنند مانند کسانی که برنامه "گفت و گوی آزاد زنده" را اداره می کنند که یکی از پربیننده ترین برنامه های جهان است. تهیه کنندگان این برنامه هیچ عذری نمی خواهند و هیچ محدودیتی را نمی پذیرند. آنها از علاقه شان به آزادی آن طور که هست صحبت می کنند. کسی که آزادی را فدای امنیت می کند شایسته هیچ کدام نیست- بنیامین فرانکلین.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]