واضح آرشیو وب فارسی:ایمنا: نمایش «پلنگیدن» که این روزها در تالار هنر اصفهان در حال اجرا است، ماجرای شهین و ناصر، زن و شوهری است که باهم درگیری های عاطفی دارند و زن از علاقه همسرش به خودش مطمئن نیست.به گزارش خبرگزاری ایمنا ، در ادامه معلوم می شود که فروغ، دختر جوان آن ها هم به تازگی از همسرش جدا شده و دختربچه ای به نام ساینا دارد که آخر هفته ها نزد پدر و مادرش می گذارد. دعوای زن و شوهر آن قدر جدی می شود که زن از همسرش می خواهد که خانه را ترک کند. صبح روز بعد دعوای آن دو، شوهر تصمیم می گیرد زن را ترک کند، اما زن با این کار موافق نیست. در پرده دوم زن نزد دخترش می رود و سراغ ناصر را از او می گیرد. فروغ نامه ای از ناصر به شهین می دهد، اما شهین آن قدر درگیر پیش فرض های ذهنی خود درباره دختر و همسرش است که نامه را نمی خواند و حدس می زند که نامه درخواست جدایی ناصر از شهین است و با دعوا خانه دخترش را ترک می کند. فروغ پس از رفتن مادرش، نامه پدر را می خواند که در آن به شهین گفته دلش برایش تنگ شده و سپس نمایش تمام می شود. داستان نویس ناموفق این نمایش شخصیت محور، براساس شخصیت روان پریش شهین است که دچار غروری کاذب است. او ثروت زیادی دارد که مدام سرکوفت آن را به سر همسرش می زند و خانه ای هم که در آن زندگی می کنند، متعلق به زن است. زن مدام مرد را تحقیر می کند که دهاتی است و هوس باز. این زن حتی با دختر خود هم رابطه خوبی ندارد و به رابطه گرم همسر و دخترش حسادت می کند. او زنی عصبی است که مدام سیگار می کشد و حتی علاقه چندانی به نوه اش ندارد و تلاش هایش برای نوشتن داستان کودکانه هم هیچ وقت به نتیجه نرسیده، به طوری که هیچ ناشری کتاب هایش را چاپ نکرده و خودش مجبور شده با هزینه خودش داستان هایش را چاپ کند. این نمایش از لحاظ شخصیت پردازی ایراد چندانی ندارد. اشکال اما آنجا است که چنین زنی چندان ما به ازای بیرونی در جامعه ما ندارد. زنی که به جز اختلاف نظر با همسرش، رابطه مادرانه ای هم با دختر و نوه اش ندارد و مدام در پی اثبات خودش به آن ها است، با اصرار بر این که همه آن ها با او مشکل دارند. نکته دیگر این است که علت این همه غرور و روحیه بالا از پایین این شخصیت مشخص نیست. به نظر می رسد او زنی از طبقه ثروتمند شهری است که آدم های دور و برش را پایین تر از خودش می داند. این موضوع اما به اندازه کافی باز نمی شود، در حالی که بهتر بود به دلیل تکیه نمایش بر این شخصیت، پس زمینه شخصیتی بیشتری برای او تعریف می شد. نکته دیگر به انتخاب بازیگر این شخصیت برمی گردد. گرچه شمیلا تابش بازی نسبتا خوبی در نقش شهین دارد، اما به نظر می رسد به دلیل میانسال بودن این شخصیت، تابش برای این نقش در نظر گرفته شده است. بازی معین عشاقی هم به خوبی توانسته مردی را تصویر کند که دقیقا نمی داند همسرش را دوست دارد یا نه، اما دلش برای غر زدن های او هم تنگ می شود. طراحی صحنه نمایش هم مینیمالیستی است و اصراری برای نشان دادن رئال مبلمان خانه شخصیت ها وجود ندارد و چند مکعب، نقش مبل و کاناپه و صندلی را با بازی می کنند، به ویژه که با استفاده از مکعب های خاکستری و سفید هم فضای سرد حاکم بر روابط بین شخصیت ها منتقل می شود. طراحی لباس هم در این نمایش در خدمت سردی فضا است و اغلب رنگ های خاکستری و سیاه برای لباس های شخصیت ها در نظر گرفته شده و کمتر می توان سراغی از رنگ هایی چون صورتی یا بنفش گرفت.
یکشنبه ، ۱۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایمنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]