واضح آرشیو وب فارسی:تهران نیوز: یک پژوهشگر تاریخ تاریخ معتقد است مارکوس آئورلیوس آنتونیوس که این روزها بخاطر مجسمه اش شهرت یافته هیچ گاه فاتح ایران نبوده، به ایران نیز نیامده و سپه سالارانش به ایران آمدند که بعد از تصرف بخشی از کشورمان، آنها هم شکست خورده اند.به گزارش سرویس سیاسی تهران نیوز ؛ رئیس جمهور روحانی در اولین سفر اروپایی خود با سران کشورهای فرانسه و ایتالیا دیدار و گفتگو کرد. این گفتگوها در زمینه های مختلفی بود که منجر به انعقاد قرارداهایی فی مابین ایران با سایر کشورهای اروپایی شد و در نهایت با وجود حاشیه های بسیار به اتمام رسید. در جریان سفر حسن روحانی، رئیس جمهور به اروپا که با سفر به رم پایتخت ایتالیا شروع شد در اقدامی عجیب نشست خبری رئیس دولت یازدهم با نخست وزیر ایتالیا در موزه capitoline شهرداری رم و در زیر سم اسب های مارکوس آئورلیوس آنتونیوس برگزار شد. به گفته ی برخی رسانه ها، مارکوس آئورلیوس آنتونیوس فاتح ایران است در حالی که خسرو معتضد، پژوهشگر تاریخ با استناد به کتاب ها و اسناد تاریخی معتقد است که این فرد هیچ وقت به ایران نیامده است و سپه سالارانش به ایران آمده اند که آنها هم شکست خورده اند. در ادامه مشروح گفت و گوی خبرنگار تهران نیوز با خسرو معتضد، پژوهشگر تاریخ را می خوانید که در رابطه با اتفاقات زمان اشکانیان و مارکوس آئورلیوس آنتونیوس توضیح داده است. *آیا مارکوس آئورلیوس آنتونیوس فاتح ایران است و توانسته به سرزمینمان در آن زمان دسترسی پیدا کند؟ مارکوس آئورلیوس آنتونیوس در زمان بلاش سوم زندگی میکرده است و اصلا معاصر بلاش چهارم نیست. این مهم اولین اشتباهی است که در رسانه های مختلف منتشر شده است. در روم امپراتورها زیاد تغییر می کردند زیرا نظامیان رومی دست به کودتا می زدند. مارکوس آئورلیوس آنتونیوس امپراتور اورولیوس و معاصر اشک بیست و سوم بوده است. وی کاسیوس که سردار سپاه بوده را به ایران فرستاده است و خودش فاتح ایران نیست. لشگر روم از رود فرات رد شد و کاسیوس توانست شهر سلوکیه را که ۴۰۰ هزار نفر سکنه داشت محاصره کند و افراد را سوزاند.پارتها خیلی مایوس شده بودند و آنها قسمتی از ماد را تسخیر کردند و نتیجه آن شد که امپراطوران روم بر القاب او آرمینیکوس یعنی ارمنیه، پارتیکوس یعنی فاتح پارت و مدیکوس یعنی فاتح آذربایجان که در بند ششم کتاب بیست و سه آمین مارسلن آمده است را افزودند. با توجه به عظمت لشگر روم ولی مرض طاعون در بین سپاهیان افتاد که موجب وحشت بین افراد شد زیرا در هر زمانی که طاعون شیوع یابد، موجب وحشت است. خبر افسانه آمیزی شهرت یافت که کلدانی ها یعنی مردم بابل با سحر و جادو اینکار را کرده اند؛ بدین جهت خیلی از رومی ها کشته شدند و این مرض به جان رومی ها افتاد لذا هر روز کشته ها بیشتر شدند و موجب از بین رفتن نظم و ترتیب در سپاهیان و فرار سربازان رومی شد. برخی از سپاهیان که ماندند بخاطر مرض طاعون و یا از فقدان آذوقه تلف شدند و برخی از فراری ها هم خودشان را به روم رساندند که موجب بدبختی روم و ایتالیا شدند. بیشتر از نصف اهالی و تمام لشگر روم از این قضیه هلاک شدند و طاعون تا رودخانه راین و نزدیک اقیانوس اطلس انتشار یافت. در فرهنگ رومی جا افتاده بود که ایران تسخیر پذیر نیست زیرا هر دفعه که رومی ها برای گرفتن ایران می آمدند شورش رخ می داد، امپراتور کشته میشد، طاعون شیوع پیدا می کرد و یا ساعقه می آمد. رومیان از سوی فرات به طرف عراق ( آن زمان جزیی از ایران بود) وارد شده بودند ولی نتوانستند کاری کنند ودر آن زمان در نتیجه جنگ های کاسیسوس در بین النهرین غربی، از فرات تا رودهای خابور از دولت اشکانی جدا شد و تحت اداره روم درآمد. به همین جهت در سکه ها از یک طرف سر امپراتور روم و از زمان اورولیوس و لوسیوس وروس دیده می شود. این تصرف مهم نیست زیرا به جهت انتشار طاعون و فرار سربازان رومی، قسمت بزرگی از فتوحات رومیان به دولت پارت پس داده شد و فقط بین النهرین غربی، مابین فرات و خابور در دست آنان باقی ماند و حال آنکه موافق فتوحاتشان سلوکیه، بابل، تیسفون و قسمتی از ماد و غیره را به روم ضمیمه کرده بودند. رومیان بخاطر اینکه از فرات گذشته بودند خوشحال بودند. آنها به طور موقت بخشی را اشغال کردند، کما اینکه مغول ها هم مدتی ایران را اشغال کردند ولی بیرون رانده شدند. این جنگ در ۱۶۵ میلادی خاتمه یافت که بلاش سوم نیز در این زمان ۲۵ سال سن داشت؛ وی در صدد بازگرداندن بین النهرین غربی بوده و صلح نیز بین دولتین برقرار بود. او بعدها برعلیه سردارش شورید و چهار سال پس از این قضایا اورولیوس نیز در گذشت. بلاش سوم نیز در ۱۹۰ الی ۱۹۱ در گذشت و در زمان این پادشاه، قدری از دولت مذکور کاسته شد. باید گفت که ما با دولت روم همیشه حتی در دوران اشکانیان و ساسانیان جنگ داشته ایم؛ کما اینکه در اول دولت ساسانیان، امپراتور والریان را گرفتیم و اسیر کردیم و به کار گل گماشتیم که در نقش رستم این موضوع مشخص است. در زمان شاپور دوم نیز دولت ایران موفق شد دولت روم را شکست دهد و پادشاه، فرماندهان ارتش و رجال روم را اسیر کردند که در تنگ چوگان به نمایش گذاشته شده است لذا نتیجه همه شکست رومیان است. آنها با بدبختی فرار کرده و رفتند و فقط مدت کوتاهی برخی مناطق را در اختیار داشتند و آن هم بخاطر اشتباه در انتخاب پایتخت بوده است و این در حالیست که ما نیز بخشی از خاک روم را در اختیار داشتیم از این رو هیچ کس فاتح ایران نیست.
شنبه ، ۱۰بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تهران نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]