واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: كلياتى در باب اخلاق سياسى در انديشه اسلامعهدمندي- امانتداري
قسمت هشتم محمدمهدى انصاري
«عهدمندي» در روش سياست علىبنابيطالب به عنوان عنصرى تعيين كننده براى اخلاقى كردن سياست و سياستورزى است. اين عنصر به سه شكل عهد با خدا، عهد با خود و عهد با ديگران ظهور و بروز مىكند و سر فصل مشترك هر سه صورت يك مقوله مهم اخلاقى يعنى وفاى به عهد است. پايبندى به وفاى عهد و صيانت از پيمان با مردم در جامعه علوى آنچنان نمايان و مشهود است كه على (ع)، آن را تداوم دهنده حيات جامعه معرفى كند. پرهيز از پيمان شكنى و عدم به كار بستن خدعه و فريبكارى و در مقابل آن حفظ امانت و وفاى به پيمان و عهد منعقد شده در زمره ترجيع بندهاى اصلى اخلاق و سيره سياسى امام اول شيعيان است. در اين باره ايشان، ميان دوست و دشمن تفاوتى قائل نمىشوند و تاكيد مىكنند كه زمامدار و حاكم اسلامى بايستى به پيمانى كه با دشمنان نيز مىبندد وفادار بماند. از همين روست كه وقتى با پيشنهاد و ا صرار ياران خود در قضيه جنگ صفين براى شكستن پيمان با سپاه معاويه مواجه مىشود مخالفت مىورزد.
وفاى به عهد در عرصه تعهد شخصى حاكم و زمامدار و عهد او با خداى تعالى نيز يك اصل بنيادين در انديشه سياسى امام على (ع) است. اين توجه از راه عمل كردن به وظايف و مسئوليتهاى برآمده از مقام و منصب از يك طرف و تحقق دستورات الهى و قرآنى در شئون فرد و اجتماع برآورده خواهد شد. از همينروست كه همواره در كردار و گفتار مولاى متقيان ترس از خداوند سبحان موج مىزند و از منظر ايشان، وعده دادن زمامدار به مردم، به مثابه پيمان بستن و عهدمندى با جامعه است و بايد جامه عمل بپوشد و الا نوعى پيمان شكنى است! در تثبيت چنين عهدمندى با ابعاد مختلفش، امام على (ع) به زمامداران و استانداران خود سفارش كند با رعايت تقواى سياسي، قدرت خود را زير مجموعه قدرت الهى بپندارند و از بىتوجهى و خشم خدا غافل نشوند. به طور كلى پايبندى انسان به عهد با خود و خداى خود، در انجام دادن همزمان وظايف دينى و دنيايى جلوه مىكند. به همين خاطر، وظيفه شناسان همواره در پى اداى تكليف و توجه به سجاياى اخلاقى و انسانى هستند.
از ديدگاه اسلامي، حكومت و مديريت سياسى جامعه اسلامى كه به افراد واگذار مىشود به مثابه يك «امانت» است و آن فرد بايد امانتدار صالح و شايسته باشد و آن را به شايستگى به ديگرى بسپارد. علامه طباطبايى (ره) در تفسير الميزان، امانت را اين چنين تعريف كرده است: «امانت چيزى است كه براى نگهدارى به ديگرى سپرده مىشود تا بر آن محافظ باشد و پس از محافظت به امانت گذار بازگرداند.»
در يك نظام اسلامي، همه سمتها و منصبها، امانتهاى خاص الهى هستند كه به وديعه در اختيار مسئولان و كارگزاران قرار مىگيرند و حفظ آنها از گزند افراط و تفريط، از وظايف حتمى صاحبان آنهاست و احترام به امانت و پاسدارى آن از آسيب تطاول و گزند چپاول، از دستورات ضرورى دين مبين اسلام است. به فرازى از اهميت اين امانت و لزوم امانتدارى در روش اخلاق سياسى اميرالمومنين على (ع) توجه كنيد. مولاى متقيان در نامهاى كه به «اشعث بن قيس»، نماينده و فرماندار خود در آذربايجان مىنويسد چنين مىفرمايد: «مديريت و حكمرانى براى تو طعمه نيست. آن مسئوليت در گردن تو امانت است و كسى كه از تو بالاتر است، از تو خواسته كه نگهبان آن باشى و وظيفه ندارى كه در كار مردم به ميل و خواسته شخصى خود عمل كنى و يا بدون ملاك معتبر و فرمان قانوني، به كار بزرگى دست بزني. اموالى كه در دست توست از آن خداوند مىباشد و تو خزانهدار آنها هستى تا آن را به من بسپاري...»
آري! مناصب و مديريتها تنها امانت الهى هستند و بايد به دست كسانى سپرده شود كه صالح و شايسته اين امانتدارى باشند و تلاش عدالت علوى هم همين است كه از باب قرار دادن هر چيزى در جاى حق خودش، شايسته سالارى و لياقت محورى را در اين زمينه پياده سازد. در اخلاق سياسى اسلام بنا به تعبير على (ع) ارزش و اهميت صفت امانتدارى تا بدانجاست كه حضرت آن را «اساس ايمان» و «سرفصل اعتقادات انسان» معرفى مىكند. همچنين مدير جامعه اسلامى و سياستمدار مورد نظر در منظومه فكرى و ساختارى اخلاق سياسى اسلام كسى است كه به اين پستها و مقامها دل نمىبندد و هر آن حاضر است اين امانت را به فرد ديگر و شايد هم شايستهتر از خود بسپارد.
دوشنبه 20 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]