تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ كس جز با اجراى حدود و احكام خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با ضايع كردن آن بدبخت نمى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837286349




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مادران شهدای گمنام هنوز تماس می گیرند


واضح آرشیو وب فارسی:روضه نیوز: خداوند متعال هم محیط را برای پذیرش یک کرامت و معجزه آماده می کند، تا اتفاقی که می افتد به عقل جور دربیاید و در آن فضا معجزه هم قرار می دهد. یکی از سؤالاتی که اکثر جوان ها می پرسند این است: شهید سالم هم به معراج می آید؟به گزارش خبرنگار  روضه نیوز ؛موضوع تفحص پیکر مطهر شهدای هشت سال دفاع مقدس که با گذشت 27 سال از اتمام جنگ تحمیلی هنوز تعداد زیادی از آن ها مفقود الاثر هستند و نحوه شناسایی استخوان هایی که طی عملیات های تفحص کشف می شوند، سال هاست که مورد توجه مردم و رسانه ها قرار گرفته است و سوالات فراوانی در رابطه با مراحل مختلف احراز هویت شهدا در میان مردم ایجاد شده است. نقش معراج شهدای مرکز در این مسأله نقشی محوری است. محلی که از زمان جنگ تحمیلی، محیطی برای انتقال پیکر شهدا بود و با اتمام جنگ هم از پویایی و فعالیت های آن کم نشد. یک بنای قدیمی انتهای کوچه معراج واقع در خیابان بهشت که تمامی شهدا برای تجهیز و اعزام ابتدا به آنجا منتقل می شوند. این روزها با بالا رفتن تعداد شهدای مدافع حرم، حضور شهدایی غیر از شهدای تازه تفحص شده در این جغرافیا بیشتر احساس می شود. شهدایی از نسل های مختلف که همگی در اقتدا به یک رهبر و با یک آرمان جهاد کرده و به شهادت رسیده اند. «سرهنگ ابراهیم رنگین»، 25 سال است که رئیس معراج شهدای مرکز است. او که خود از رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس است، سال هاست که از پشت تلفن و یا در مواجهه حضوری، دلگرمی های فراوانی به مادران و پدران چشم انتظار می دهد که منتظر خبری از پیدا شدن شهیدشان هستند. خودش می گوید: «قرار بود سه ماه در تعاون رزم باشم اما ماندگار شدم. بعد از جنگ در سال 69 من جزو تعاون رزم و نیروی زمینی سپاه بودم. بعد به عنوان نماینده سپاه در معاونت امور شهدا بودم که ستاد معراج هم به من سپرده شد.» تعاون رزم سپاه پاسداران هم بخشی از رزمندگان جان برکف دوران دفاع مقدس را دور هم جمع کرد که وظیفه اصلی آن ها بازگرداندن پیکر مطهر شهدا از زیر آتش و خمپاره و زمین های در تیررس دشمن بود. رزمندگان تعاون رزم که نام و فعالیت آن ها همیشه در سایه مظلومیت و غربتی فراگیر قرار گرفته و کمتر از حماسه هایشان گفته شده است. ابراهیم رنگین هم یکی از همین رزمندگان تعاون رزم بود که بعد از جنگ در معراج شهدا ماندگار شد. 25 سال حضور در جغرافیایی که بیش از 200 هزار شهید را به خود دیده است، برای او خاطرات فراوانی از انتقال پیکرهای مطهر شهدا به این مرکز ساخته است. او ناگفته های فراوانی از تفحص پیکر شهدا، شناسایی هویت آن ها، فعالیت های مختلف معراج شهدا، و... دارد. بخش اول گفتگوی تفصیلی تسنیم با ابراهیم رنگین درباره پیچیدگی کارشناسایی شهدای تازه تفحص شده قبلا منتشر شد که در اینجا قابل مشاهده است، بخش دوم گفتگو درباره فعالیت های تعاون رزم در دوران دفاع مقدس و تفحص پیکرهای مطهر شهدا در اینجا قابل مشاهده است. بخش پایانی این گفتگو در ادامه می آید: آیا هنوز پیکر سالم شهید در تفحص پیدا می شود؟ آقای رنگین! معمولا از جانب مردم چه سوالات و ابهاماتی در مورد کار تفحص و شناسایی شهدا پیش می آید؟ سوالات و ابهامات زیادی مطرح می شود. در تفحص اوایل خیلی بهتر می شد کار کرد؛ چون در خاک خودمان بود و محدودیت نفرات و امکانات نداشتیم، ولی الان در همه چیز محدودیت داریم؛ بعضی از دوستان می گویند که قبلا شهدا سریع شناسایی می شدند و الان چرا شناسایی نمی شوند؟ این ها سوالاتی است که برخی به صورت شبهه مطرح می کنند، در صورتیکه الان شهدای تفحص شده بیشتر از قبل شناسایی می شوند؛ هم بنده، هم دوستانی که در این مجموعه کار می کنند و هم آقای دکتر تولایی و تیمشان، دوست داریم و همه هم�' و غم ما، این است که بتوانیم با دعای خیر خانواده ها و شهدا هویت این پیکرها را شناسایی کنیم و به خانواده هایشان برسانیم. یکی از سوالاتی که اکثر جوان ها می پرسند این است که شهید سالم هم به معراج می آید؟ باید بگویم وقتی انسان فوت می کند اولین چیزی که از بدن می افتد، موهای انسان است؛ همه موهای میت تا روز سوم می ریزد؛ وقتی شهیدی می آید که مژه، ابرو و موی سر دارد و ناخنش هنوز هست ما می گوییم این شهید سالم است؛ خداوند متعال هم محیط را برای پذیرش یک کرامت و معجزه آماده می کند، تا اتفاقی که می افتد به عقل جور دربیاید و در آن فضا معجزه هم قرار می دهد. یکی از شهدایی که آمده بود در سال 75 یا 76 از بچه های مختاری تهران و پاسدار رسمی بود که نامش را فراموش کرده ام. این شهید کاملاً گوشت به بدنش بود و پیکرش از منطقه طلائیه هم آمده بود؛ من از مادرش علت را پرسیدم و ایشان گفت که: «غسل جمعه شهید ترک نمی شد.» ما حدیث داریم که هر کسی که مداومت بر غسل جمعه داشته باشد، پیکرش سالم می ماند. وقتی پیکر در منطقه زیاد بماند و دیرتر خاک شود خوب، مسلماً این بدن از بین می رود و استخوان ها خرد می شود درحالی که پیکر این شهید پیکر سالمی بود؛ موارد این چنینی وجود دارد. خانواده های شهدای مفقودالاثر طی سال هایی که منتظر خبری از فرزندشان بوده اند با شما خیلی در ارتباط بوده اند، احتمالا به معراج گهگاهی سر می زدند و یا تماس می گرفتند که از فرزندانشان خبری بگیرند. مثل مادر شهید صبوری که سال ها با شما و همکارانتان در معراج در تماس بود تا چنانچه خبری از فرزند شهیدش آمد، زودتر از همه آن را بشنود. از جریانات رویارویی با این خانواده ها برای ما بگویید؟ ماجرای مادر شهید مفقودالاثری که پیکر فرزندش را شناسایی کرد: «پسرم پیراهن مشکی دارد، سر هم ندارد» یادم هست یکی از شهدا به نام مجید ابراهیمی لواسانی، سرباز ارتش بود؛ خانواده او قبلاً در منطقه خاک سفید ساکن بودند و بعد به لواسان رفتند، برادرش خیلی پیگیر بود و مادرش هم چندین بار نزد من آمده بود. یک روز برادر شهید با من تماس گرفت و گفت: « آقای رنگین! از سومار شهید آورده اند؟» من گفتم: «بله، پریروز آوردند ولی پیگیری کارهایشان هنوز مانده است»؛ گفت: «مادر من دو روز است که می گوید خواب دیدم که پسرم را آوردند و من باید به دیدن پسرم بروم». فردای آن روز هم دوباره با من تماس گرفت و گفت: «نمی توانم مانع مادرم بشوم و باید برای دیدن شهدا بیاید معراج.» ما موافقت کردیم که مادر بیاید؛ هنوز ما روی مدارک چهار شهیدی که از سومار آورده بودند، کار نکرده بودیم. من به بچه ها گفتم: «این شهدا را به سالن بیاورید تا این مادر آن ها را ببیند.» وقتی این مادر آمد، دقیقاً به سمت همان شهید وسط رفت و گفت: «این پسر من است؛ پیراهن مشکی دارد و کفش کتانی اش هم هنوز هست. سر هم ندارد.» ما تابوت را باز کردیم و دیدیم که دقیقاً به همین شکلی بود که این مادر گفت؛ گفتم: «شما از کجا متوجه شدید؟» گفت: «از سه روز قبل که به معراج آمد، به خواب من آمد و اسم شما را هم به من گفت. پسرم به من گفت که وقتی وارد سالن معراج شدی من سومین شهید هستم و لباس مشکی دارم، چون برای محرم عزادار بودیم که شهید شدم.» ما آن موقع نمی دانستیم که این شهید پیراهن مشکی دارد و چنین مشخصاتی همراه اوست. به هر حال بعد از رسیدگی های لازم شهید را به مادرش تحویل دادیم. اکثر مادران شهدای گمنام با من تماس تلفنی دارند؛ قبول ندارند کسی دیگر پاسخگوی سوالاتشان باشد الان اکثریت مادران شهدا خیلی پیر شده اند و با من هم تماس دارند؛ مثلا مادر شهید اکبر منفرد که ارتشی هم بود هر وقت خبری می شود، زنگ می زند و اصرار دارد که اگر خبری شد، حتما به خودش بگویم و به برادر شهید خبر ندهم؛ می گوید: «برادر شهید قلبش ناراحت است. به او چیزی نگویید.» حالا شما فکر کنید وضعیت مادر با این سن بالا بدتر است اما می گوید: «شما خبری شد به من بگویید و من آرام آرام به پسرم می گویم»؛ از این مدل مادران شهدا هنوز هم داریم؛ اینها سنشان دیگر اقتضا نمی کند که خبر را یکدفعه بشنوند. این مادرها با سنشان در این شرایط اذیت می شوند، خبر رسانی کار خیلی سختی است؛ در بعضی از جاها که خودم می روم دیگر احتیاجی به خبر دادن نیست؛ چون وقتی حضور پیدا می کنیم آن مادر خودش متوجه می شود که موضوع چیست. ما می دانیم مفقود زنده نداریم اما تا پیکر شهید نیاید، مادر شهادتش را باور نمی کند اکثریت مادران تماس تلفنی دارند، حتی بعضی وقت ها برادر یا خواهر شهید تماس می گیرد و با عذرخواهی می گوید که: «می دانیم شهید ما در این عملیاتی که پیکرهایش آمده است نبود، ولی چون مادر اصرار به زنگ زدن داشت، تماس گرفتیم که از اخبار جدید بپرسیم.» و ما می گوییم که بیایید و پاسخگو هم هستیم. انتظار برای مادر خیلی سخت است، وقتی پیکر آمد، این مادران تازه باور می کنند که فرزندشان شهید شده است؛ این برای ما محرز است که ما از دفاع مقدس رزمنده زنده نداریم که مفقود شده باشد، همه شهید شده اند چون صدام سقوط کرده و کسی نمی تواند آنجا اسیر مانده باشد، اما دل مادر امید دارد و چیز دیگری می گوید. با اینکه می داند فرزندش زنده نیست. از این بابت خانواده ها خیلی با ما تماس دارند، اکثرا هم وقتی زنگ می زنند حتما باید با من صحبت کنند؛ یعنی قبول ندارند که کسی دیگر به آن ها پاسخ دهد و ما هم احترام می گذاریم و این وظیفه ماست. در واقع اگر بتوانیم مایه تسلای دل اینها باشیم خوب است؛ چون پدر و مادر شهدا ولی نعمت ما هستند و وجودشان نعمت و دعایشان گیراست. مادر و پدر شهدا واقعا دعایشان گیرا است؛ همیشه دعا می کنند و اگر خدای ناکرده نفرین هم بکنند خیلی خطرناک است. آن مادران و پدرانی که شهیدشان آمده و از بی خبری نجات پیدا کرده اند، چطور؟ آن ها هم هنوز با معراج در ارتباط هستند؟ بله می آیند؛ آنهایی که هم شهیدشان آمده است در ارتباط هستند و می آیند. الان بچه ها خانواده های شهدا را به محل های مختلف می آورند و برایشان برنامه ریزی هایی می کنند، از خانواده شهدا حتی آن هایی که پیکر شهیدشان آمده است هم داوطلب هستند که در این برنامه ها شرکت کنند؛ مثلا به سراغ بچه های پایگاه می آیند و شکایت می کنند از اینکه مثلا امسال ما را با خودتان نبردید. هر 6 ماه یا یک سال، یک بار را برای خودشان الزام دارند که بیایند؛ البته آمدن برای این ها سخت است ولی با فرزندانشان می آیند؛ خانواده شهدا هر زمانی که بخواهند اجازه دارند که بیایند و از این بابت ما مشکلی نداریم. آقا به بچه های تفحص گفتند: «خودتان را دست کم نگیرید.» تا به حال آقا به معراج شهدا آمده اند؟ آقا برای تشییع های مختلف شهدا حضور داشتند اما به معراج شهدا هنوز نیامدند. شاید به خاطر مسائل امنیتی است. چون آن محل خیلی شلوغ و مشکل ساز است و نمی توانیم بحث امنیت را تضمین کنیم. شما چطور؟ چقدر به دیدار آقا رفته اید؟ یک سری با بچه های تفحص و چند بار با هیات های دیگر به خدمتشان رفتیم. فکر می کنم سال 77 یا 78 بود که با بچه های تفحص رفتیم. اولین چیزی که حضرت آقا در همان دیدار فرمودند، در مورد تاثیرگذاری بحث شهدا بود که وقتی این شهدا از تفحص می آیند، تحولی ایجاد می کنند و حال و هوای شهر را عوض می کنند؛ یکی از چیزهایی که فرمودند این بود که: «خودتان را دست کم نگیرید.» کارهایی که بچه های تفحص برای شهدا می کنند به دلیل خواست خود شهداست که صورت می گیرد. واقعا شهدا خواسته اند و هرکسی را نخواهند، در این کار نمی ماند. ان شالله که ما را هم بخواهند و هر زمانی هم که نخواستند ان شاالله با شهادت برویم. روایتی از شهدای تفحص/شهید غلامی می گفت: جنازه من را سفارشی درست کنید از شهدای تفحص عموما بیشتر از چند نفر را به اسم نمی شناسیم؛ شاید خیلی از این شهدا صحبت نشده است، اگر خاطره ای از آن ها در ذهنتان هست بیان کنید. یکی از شهدای تفحص شهید غلامی از بچه های لشگر 14 امام حسین(ع) بود. او در دفاع مقدس جزء بچه های واحد عملیات و خیلی آدم مخلصی بود، با اینکه جانباز شیمیایی بود و مجروحیت های زیادی هم داشت ولی چیزی بروز نمی داد، خیلی هم آدم شوخ طبعی بود. می دانید که اصفهانی ها خیلی شوخ طبع هستند.ما در همین بحث تفحص با ایشان آشنا شدیم، خیلی شوخی می کرد. من همیشه به ایشان می گفتم که: «انشالله تو را به همینجا(معراج شهدا) بیاورند.» خودش هم در جواب می گفت: «جنازه من را سفارشی درست کنید و همینطور ساده ما را راهی نکنید.» ما همه شهدای تفحص را نام می بریم، بخصوص بعضی از این هایی که در تهران هستند را ذکر می کنیم اما بقیه را از یاد می بریم؛ شهدای جوانی مثل شهید ابراهیم که اهل تبریز بود و تازه در تفحص مشغول شده بود. تازه پاسدار شده بود ولی بچه خیلی عاشقی بود. من یک بار او را دیده بودم. حاج رحیم همیشه می گفت: «این پسر شهید می شود.» هر کسی که بخواهد می رود، فرقی نمی کند که اهل کجا باشد، مطمئنا به اینها گفته شده است و این شهدای تفحص هم همه شان به نوعی خواسته اند و شهید شده اند. وقتی به بهشت زهرا(س) و قطعه شهدا می رویم و عکس شهدا را می بینیم، چهره ها برای ما خیلی آشناست. شهدا همه جا با ما هستند و اگر ما را رها کنند وضعمان مطمئنا خوب نخواهد بود؛ هستند و روی کار ما نظارت دارند؛ انشالله بتوانیم کاری کنیم که خونی که شهدا ریختند را پایمال نکنیم، اگر بدانیم کسی هست که ناظر ما است، گناه انجام نمی دهیم. پس باید دقت کنیم.


جمعه ، ۹بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روضه نیوز]
[مشاهده در: www.rozenews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن