تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):هر كس در هيچ كارى به مردم اميد نبندد و همه كارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838043719




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«سبزی‌فروشی مادر» برای خرج درمان فرزند+تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
«سبزی‌فروشی مادر» برای خرج درمان فرزند+تصاویر
«مریم مهاجر شجاعی» چهار سال پیش برای تامین مخارج درمان سرطان مادرش، سبزی‌فروشی راه انداخته و حالا خرج درمان فرزند را هم از این راه تامین می‌کند.

خبرگزاری فارس: «سبزی‌فروشی مادر» برای خرج درمان فرزند+تصاویر



به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، مجله مهر نوشت: همه چیز از سرطان مادر شروع می‌شود. هزینه‌های شیمی‌درمانی او باعث می‌شود که دختر دست‌به‌کار شود و خودش مردانه خرج درمان مادر را بر عهده بگیرد. «مریم مهاجر شجاعی» چهار سال پیش برای تامین مخارج درمان سرطان مادرش، سبزی‌فروشی راه می‌اندازد و نام آن را «سبزی‌فروشی مادر» می‌گذارد.

  نام «مادر» را بر سبزی‌فروشی گذاشتیم مریم مهاجر شجاعی ۴۵ سال دارد و دارای سه فرزند و ساکن شاهین‌شهر اصفهان است. از چهار سال پیش به دلیل بیماری مادر وارد کار سبزی‌فروشی می‌شود. «حدود چهار سال پیش وارد این کار داشتم. دلیل اصلی آن هم مادرم بود که به بیماری سرطان مبتلا شده بود. پسرم بهنام به من پیشنهاد داد که به خاطر مادر کاری را شروع کنیم که کمک‌هزینه‌ای باشد. خب این کار را که شروع کردیم هم خرج و مخارج زندگی خودمان درمی‌آمد هم کمکی به هزینه های شیمی‌درمانی مادر بود.» نام آن را خود مادر پیشنهاد می‌دهد: «نام حرفه ما را خود مادرم گذاشت. همیشه می‌گفتند دوست دارم وقتی می‌میرم نام من روی این کار بماند. خودش هم با وجود بیماری، خیلی به ما کمک می‌کرد. مادرم هم همیشه سبزی پاک می‌کرد و کمک می‌کرد و خیلی مشوق من و فرزندانم بود.»  کار خانم شجاعی تهیه، فرآوری و بسته‌بندی سبزیجات است. «روند کار ما به این شکل است سبزی هایی که ما می‌خریم، قسمتی از آن را پسرم در بازار می‌فروشد. بقیه ان را با کمک اعضای خانواده و بقیه کارگرها می‌شوریم و خورد می‌کنیم و بسته‌بندی می‌کنیم.»

  به مشتری‌ها سبزی رایگان می‌دادم در ابتدای کار خودش دنبال مشتری‌ها می‌رود. «اوایل خودم به رستوران‌ها، شرکت ها، موسسات و بیمارستان ها می‌رفتم و به آن‌ها می‌گفتم سبزی را ببرید پول هم نمی‌خواهد اگر از کیفیت کار راضی بودید، مجددا تماس بگیرید. تحویل هم با خودم است قیمت هم از همه جا ارزان تر با شما حساب می‌کنم. و الان تمام آن‌ها مشتری ثابت من شده اند.» کم کم  آوازه سبزی های مادر همه جا می‌پیچد و از شهرستان‌های دور و نزدیک مشتری او می‌شوند تا جایی که الان نوبت به مشتری‌های تهرانی رسیده است. همه چیز خوب پیش می‌رود تا اینکه دو سال بعد یک اتفاق باعث تعطیلی «سبزی مادر» می‌شود. «بعد از دو سال از شروع کار اتفاق خیلی تلخی در زندگی من افتاد و بهنام، پسر بزرگ من در اثر گازگرفتگی به کما رفت. این اتفاق زندگی مرا دچار وقفه و شوک کرد. مادرم هم نتوانست تاب بیاورد و فوت کرد. خودم هم دیگر توانایی هیچ کاری را نداشتم و از همه چی بریده بودم. تا اینکه چهارپنج ماه از این قضیه گذشت و شروع کردیم به مداوای بهنام. اما هزینه مداوای او خیلی سنگین بود تا جایی که مجبور شدیم خانه‌مان را برای تامین مخارج بفروشیم. زندگی ما به طور کل به هم ریخته بود. پسر دیگرم فشار خون عصبی گرفت و پسر بعدیم دچار افسردگی شدید شد. یک آن به خودم آمدم و دیدم همه خانواده دارد از هم می‌پاشد.» وقفه پنج‌ماهه باعث می‌شود که تمام مشتری‌ها سراغ او را بگیرند تا بالاخره او دوباره به کار برگردد. «در این پنج ماه، مدام به من زنگ می‌زدند و حتی به من می‌گفتند از تو حمایت می‌کنیم و نمی‌گذاریم سبزی‌ها روی دستت بماند. من هم دیدم که هم مراجعه‌کننده زیاد است هم منبع درآمدی برای من است. هم اینکه زندگی من واقعا در حال از هم پاشیدن است؛ بنابراین کار را از نو آغاز کردم.»

  به امید شنیدن صدای بهنام زنده‌ام خانم کارآفرین همیشه خودش برای خرید سبزی به میدان می‌رود. «من همیشه خودم برای خریدن سبزی اقدام می‌کنم؛ چون حساسیت دارم که سبزی حتما مرغوب باشد و فقط خودم این را می‌فهمم؛ برای همین نمی‌توانم این کار را به همسر یا پسرم بسپارم. در تمام مراحل شست‌وشو و بسته‌بندبی هم نظارت داشته باشم؛ اما خورد کردن آن فقط با خودم است.» زیاد از کار خسته می‌شود؛ اما فقط و فقط یک امید او را سرپا نگه می‌دارد. «خیلی وقت‌ها می‌برم؛ اما فقط یک امید مرا زنده نگه داشته است و آن روزی است که بهنام دوباره مرا صدا کند و صدای مادر شنیدنش را بشنوم. خیلی از دکترها از بهنام قطع امید کردند و می‌گفتند او نمی‌ماند؛ اما فقط یک دکتر به من گفت خدا خودش می‌داند چه کسی باید بماند و چه کسی رفتنی است و بهنام شاید خیلی دیر اما خوب می‌شود. همین گونه هم هست. گرچه بهبودی او خیلی کند پیش می‌رود؛ اما من تا بهبود کامل او صبوری می‌کنم. گاهی وقت ‌ها می‌نشینم حرف می‌زنم ... شوخی می‌کنم... گلایه می‌‌کنم و می‌گویم مامان من خسته شدم چرا بلند نمی‌شوی به من کمک کنی؟ واکنش که نشان می‌دهد، خوشحال می‌شوم. من به همین چیزها زنده‌ام! به همه مشتری‌هایم هم می‌گویم که با اشک چشم سبزی پاک می‌کنم.» جمله آخر را با بغض می‌گوید تا ثابت کند درد نشنیدن صدای بهنام خیلی بیشتر از خستگی‌های کار است.

  برای نذری امام حسین هم سبزی پاک می‌کنیم کار خانم شجاعی آنقدر برکت پیدا کرده که خود در بسیاری از کارهای خیر هم پیشقدم شده است. «همیشه قسمتی از سبزی‌های من به خیریه‌ها و پرورشگاه‌های اطراف شاهین‌شهر فرستاده می‌شود. علاوه بر ان محرم و صفر هم خودم برای نذری سبزی آماده می‌کنم. و شاید با دعای همین هاست که کارم رونق گرفته پسرم رو به بهبودی است و خودم هنوز از پا نیفتاده ام. الان کار من آنقدر وسعت پیدا کرده که به غیر از خانواده‌ام، افراد دیگری هم در کار بسته‌بندی سبزی به ما کمک می‌کنند. اوایل کار فقط خودمان بودیم. یعنی من همسرم فرزندان و عروسم. کم‌کم که کار جلو رفت، تقاضاها زیاد شد و  بعد با دو نفر شروع کردیم و و تقاضا که بیشتر شد ترجیح دادیم از نفرات بیشتری استفاده کنیم. کم کم شش نفر دیگر به ما اضافه شدند و الان جز خودمان هشت نفر دیگر هم صاحب شغل شده‌اند. بیشتر این افراد هم نیازمند هستند. الان خانمی با ما کار می‌کند که حدودا ۵۷ سال دارد. خب این فرد اگر نیاز نداشت که کار نمی‌کرد.» علاوه بر این حالا سبزی‌فروشی مادر یک صندوق قرض‌الحسنه هم دارد. «خب خیلی از افرادی که پیش من کار می‌کنند، نیازمند هستند. من هم برای اینکه در خرج های زندگی دستشان جلوی کسی دراز نباشد، صندوق قرض الحسنه‌ای برپا کرده‌ایم و وام بدون بهره می‌دهیم. الان نزدیک ۲۷ نفر در این صندوق عضو هستند.»

  به من گفتند بهنام را مسئول سبزی‌فروشی نگذار! از میان تمام تلخی‌های زندگی، لحظه‌های شیرین زندگی هم کم نبوده‌اند. لحظاتی که مادر فداکار قصه ما موقع گفتن آن‌ها ذوق می‌‌کند و بلندبلند می‌خندد. «یک بار موقعی که هنوز بهنام سر پا بود، من برای زیارت رفتم مشهد. کار سبزی‌ها را به بهنام سپردم و رفتم. پسرم به من گفت مغازه را به من بسپر و برو. من یادم رفت روی سبزی‌ها بنویسم آشی یا پلویی یا خورشتی. پسر من همه را اشتباه به جای هم فروخته بود. طوری که وقتی برگشتم همه مشتری‌ها می‌گفتند خانم شجاعی نبودی آمدیم سبزی خورشتی بخریم، آشی خریدیم. سوپی می‌خواستیم پلویی گرفتیم! من هم از طرفی عذرخواهی می‌کردم و از طرفی به مشتری‌ها می‌گفتم اگر زیاد برده‌اید و ضرر کرده‌اید، همه را برگردانید. همه می‌گفتند نه اشکال ندارد؛ فقط دیگر پسرت را مسئول مغازه نگذار!» از مادر می‌پرسم که در باغچه خانه هم سبزی می‌کارد یا نه که با خنده می‌گوید: «قبل از اینکه وارد این کار شو، خودم در باغچه سبزی خانگی مثل ریحان و تربچه می‌کاشتم؛ اما از وقتی که سبزی‌فروش شدیم، باغچه خانه تعطیل شد!» خانم شجاعی دوست دارد کار خود را وسعت بدهد برای همین: «من می‌خواهم کارم را بیشتر از این گسترش بدهم و دنبال کد بهداشت هستم. ولی خب متاسفانه هنوز حمایت مالی نشده ام که بتوانم مکانی اجاره  کنم و بعد از آن به دنبال کد بهداشت بروم.»   مطلب فوق مربوط به سایر رسانه‌ها می‌باشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر کرده است. بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی

94/11/08 - 17:08





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن