واضح آرشیو وب فارسی:الف: ما و مصائب زندگی موبایلی
علیرضا جلولی، 8 بهمن 94
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۴۳
به مهمانیهای امروز نگاه کنید. به دورهمیهای دوستانه، به دید و بازدیدهای روزهای عید که در راه است و به مادری که فرزندان را مدام برای آمدن کنار سفره صدا میکند و اجابتی نمیشنود. به شهروندان نشسته بر روی صندلیهای مترو نگاه کنید. به صندلیهای اتوبوسها و به مسافران داخل تاکسی.این مناظر فعلی با ۱۰ سال قبل خیلی تفاوت کرده است. دیگر آن گرمای مهمانیها برقرار نیست. هرکس سرش مشغول گوشی موبایل است. دورهمی دوستانه برگزار میکنیم اما همه در تنهایی خود در شبکههای اجتماعی سیر میکنند. برای تبریک عید و دیدن اقوام میرویم اما نگرانیم نکند اینترنت وای فای نداشته باشند. مادر همچنان صدا میکند و ما همچنان مشغول چت هستیم. دیگر کسی در صندلی مترو سرش را از گوشی موبایل بالا نمیآورد که نکند سالخوردهای را ببینید و وجدان درد بگیرد که نمیتواند جایش را به او بدهد. مسافران اتوبوس و تاکسی هم دیگر صحبتی با هم ندارند و با موبایل سرگرم هستند.امروز موبایل همه هم و غم ما شده است. قبلا فقط تماس بود و پیامک اما امروز به بانک و صندوق پستی و شبکه ارتباطاتی و دوربین عکاسی و فیلمبرداری و دفترچه یادداشت و کتاب و... در دست ما تبدیل شده است. موبایل، انسان اجتماعی و خونگرم و عاطفی دیروز جامعه ما را به فردی خونسرد و بیعاطفه و منزوی که از جمع، فراری است، تبدیل کرده است. این یک ضرب المثل رایج در فضای مجازی است که آنکه همیشه آنلاین است، از همه بیشتر تنهاتر است.کارشناسان میگویند «فناوری نمیتواند مستقل از فرهنگ خاستگاه خودش باشد»، هر فناوری وارداتی به منزله تجویز یک نسخه فرهنگی به جامعه هدف نیز محسوب میشود. خاستگاه موبایل جامعه مدرن غرب است. مدرنیته در یک کلمه یعنی لیبرالیسم. در غرب، لیبرالیسم به عنوان یک اصل اساسی در همه ارکان آن جاری و ساری است و این یعنی اصالت را به فرد دادن یا همان فردگرایی. به عبارت بهتر خود «فرد» به عنوان شاخص و معیار همه رفتارها و کنشهای افراد است و هیچ مرجعیتی بیرون از «فرد» نمیتواند برای او معیار و ملاک قرار گیرد. بنابراین وقتی موبایل به ایران میآید، فرهنگ ضمیمه شده خود را نیز وارد میکند و جمع گریزی و فردگرایی را تقویت میکند و این مصائبی میشود که جامعه ما اکنون گرفتار آن شده است.این تجربه البته مسبوق به سابقه است. زمانی که سینما به ایران وارد شد، به عنوان یک فناوری جدید آن روز، چون خواستگاهش غرب بود، حامل فرهنگ ضمیمه شده به آن نیز بود. به همین دلیل در ایران قبل از انقلاب سینما محور ترویج فحشاء بود و فقط یک مرتبه از روسپیخانه پایینتر محسوب میشد. آن زمان فناوری سینما تبدیل شده بود به ابزار تهاجم فرهنگی غرب به جامعه ایران. سینما از ابتدا ابزار قدرتمندی بود و البته هنوز هم هست. نمیشد به جهت اینکه سینما را نادیده گرفت و حذف کرد. بنابراین در همان روز ۱۲ بهمن امام خمینی(ره) مرزگذاری دقیق خود را در روش برخورد با سینما را با گفتن «ما با سینما مخالف نیستیم؛ ما با فحشاء مخالفیم» مطرح کردند. هرچند انتقادات زیادی به همین سینمای بعد انقلاب هم وارد است، لکن برچسب فحشاء از سینما برداشته شد.شاید بشود تجربه برخورد عقلانی با فناوری سینما را، در برخورد با سایر فناوریهایهای وارداتی دیگر هم به کار گرفت. کارگزارن فرهنگی کشور اما در مواجهه با فناوریهای وارداتی، متأسفانه همیشه منفعلانه عمل کردهاند. از ویدئو بگیرید تا ماهواره تا اینترنت تا شبکههای اجتماعی تا موبایل و... همه شامل این فرمول میشوند. موبایل ابزار بسیار کارآمدی است اما ما برای در امان ماندن از آسیبهای کوتاه مدت و بلند مدت آن، چارهای نیندیشیدیم. نه میشود موبایل را از دست مردم گرفت و گفت دیگر موبایل بی موبایل و بروید دوران تلفن سکهای و کارتی و نه میتوان با خیال آسوده به این روند فعلی که انتهایتش انزوا و جمع گریزی و فروپاشی خانواده و جامعه است، ادامه داد. شاید امروز بتوان آن جمله امام را در مورد موبایل چنین بازتولید کرد که «ما با موبایل مخالف نیستیم؛ ما با تنهایی انسانها مخالفیم».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]