تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
دستگاه آب یونیزه قلیایی کره‌ای
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1872092407
حامد شهبازی دستهای پشت پرده‌ای که «بایدها» و «نبایدها» درباره ایران، سوریه و روسیه را تعیین می‌کنند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حامد شهبازی
دستهای پشت پرده‌ای که «بایدها» و «نبایدها» درباره ایران، سوریه و روسیه را تعیین می‌کنند
هیچ دولتمرد، سیاستمدار، سناتور و روزنامه‌نگاری در آمریکا نمی‌تواند برخلاف دستورالعمل و چارچوب تعیین شده از سوی دستهای پشت پرده و قدرتهای ناشناخته که در دالانهای هزارتوی قدرت در آمریکا ریشه دارند، اقدامی کند و حتی شخص رییس جمهور و سناتورهای کنگره که در ژستهای تبلیغاتی، مردان قدرتمندی به نظر می‌رسند، آلت دست قدرتهای پشت پرده‌ای هستند که تمامی امور در آمریکا را تحت کنترل خود دارند.
گروه بین‌الملل خبرگزارش فارس - حامد شهبازی: مناظر‌ه‌های انتخاباتی در آمریکا در حالی روزهای ملتهبی را سپری می کند که نامزدهای انتخاباتی در مواجه با مباحثی چون ایران، سوریه و روسیه مواضعی اتخاذ می کنند که با دیدگاه‌ها و خط مشی حاکم بر سیاست واشنگتن همخوانی کاملی دارد و به عبارتی همه نامزدها در قبال این کشورها از یک دستورالعمل مشترک پیروی می کنند. این امر در مناظره انتخاباتی تلویزیونی در شبکه ان‌بی‌سی در روز یکشنبه 17 ژانویه بین سناتور برنی ساندرز و هیلاری کلینتون نیز کاملا مشهود بود که در قبال ایران، سوریه و روسیه مباحثی را مطرح کردند و هیچ مستنداتی در حمایت از ادعاهای خود ارائه ندادند. در واقع واقعیت تلخ در سیاست جاری در واشنگتن این است که برای اینکه شخصیتی "معتبر" شناخته شود باید دستور‌العملها و خط مشی حاکم را بپذیرد حتی اگر این اصول را قبول هم نداشته باشد و این قانونی است که بر تمامی رسانه‌های خبری جریان اصلی و جهان سیاست اعمال می شود. به عنوان مثال سناتور برنی ساندرز با افتخار خود را «سوسیال دمکرات» خطاب می کند –که البته در تضاد با هنجارهای قابل قبول در واشنگتن است- با این حال وی همچنان روایتی کلیشه‌ای درباره سوریه، روسیه، ایران و دیگر کشورهای «شرور» را منعکس می کند. ساندرز به مانند بسیاری دیگر از سناتورهایی که سالهای بسیاری را در کنگره سپری کرده‌اند، آنچنان تحت تاثیر جریان حاکم بر کنگره قرار گرفته است که هنگامی از سوریه، ایران و روسیه به عنوان دشمنان رسمی واشنگتن نامی به زبان می آید، ناخودآگاه از خط مشی پیروی می کند که ممکن است نسبت به اعمال اصول آن در تنظیم روابط با این کشورها یا چگونگی برخورد با آنها، ملاحظاتی را نیز داشته باشد. این الگو در مناظره کلینتون و ساندرز و دیگر سیاستمداران میانه‌رو و البته رسانه‌های شناخته شده آمریکا نیز کاملا مشهود بود. آنها می دانند آنچه را که مطرح می کنند باید مبتنی بر چارچوب تعیین شده از سوی جریان حاکم بر سیاست آمریکا باشد صرفنظر از اینکه در قبال ادعاها و مباحثی که مطرح می کنند اسناد و شواهدی در اختیار دارند یا خیر. از این رو در مناظره این دو مجریان سوالاتی را مطرح می کنند که با نظرات و دیدگاه هیات حاکمه (که البته نباید آن را کاخ سفید دانست) منطبق است و ساندرز و کلینتون نیز باید پاسخهای حساب شده و «در چارچوب» ارائه دهند. ساندرز در قبال ایران پا را فراتر از خطوط قرمز و فضای سیاسی آمریکا گذاشته و از اجرای توافق هستهای با ایران استقبال کرد اما در عین حال بار دیگر با پیروی از دستور العمل تکراری، درباره رابطه ایران با تروریسم ادعاهای بی اساسی را مطرح کرد و در عین حال شرایط را برای از سرگیری روابط دیپلماتیک با ایران مناسب ندانست: «برخی رفتارهای ایران به گونه‌ای است که از سوی ما قابل پذیرش نیست، اظهارات ضد آمریکایی که از رهبران ایران شنیده می شود را نمی توان پذیرفت. من اعتقادی ندارم باید همین فردا سفارت آمریکا در تهران بازگشایی شود.» کلینتون در پاسخی که مطلوب اسراییل بود ایران را به دلیل آنچه که دردسرسازی در خاورمیانه خواند، مورد انتقاد شدید قرار داد اما با این حال بسیاری از ناظران، متفق‌القول بر این باورند که این دولت آمریکا و متحدانش ازجمله اسراییل، عربستان سعودی و ترکیه هستند که خاورمیانه را با بحرانهای بسیاری مواجه کردند و در اوضاع بی ثبات کنونی بیش بیشترین نفع را می برند: «ما باید ایران را باید به خاطر رفتار بد بسیار خود در منطقه که باعث بروز مشکلات عدیده‌ای در سوریه، یمن، عراق و دیگر مکانها شده است، مسئول بدانیم.» اما وی درباره اینکه چگونه باید ایران را مسئول «مشکلات عدیده» در سراسر منطقه بدانیم، توضیحی ارائه نمی دهد. در واقع هر کسی باید «بداند» که این ادعاها واقعیت و صحت دارد چرا که از سوی رژیم سراپادروغ صهیونیستی بیان شده و بارها و بارها از سوی روشنفکران و دولتمردان آمریکایی تکرار شده است. در قبال عراق نیز باید خانم کلینتون را روشن یا به ایشان یادآوری کرد که آنچه که بر عراق گذشت و این کشور را درگیر سالها جنگ و خونریزی کرد، نه از سوی ایران بلکه ناشی از تهاجم خونین آمریکا در سال 2003 بود که کلینتون به عنوان سناتور وقت از آن حمایت کرد(در حالی سناتور ساندرز با آن ابراز مخالفت کرده بود). در قبال یمن باید تصریح کرد که این عربستان سعودی و ائتلاف کشورهای سنی حامی وی بودند که فاجعه‌ای بشری را با بمباران یک کشور فقیر آنهم به بهانه واهی و بزرگنمایی حمایت ایران از مبارزان حوثی، به بار آوردند. ایران دلیل بحران و فاجعه بشری در جنگ خونین سوریه نیست بلکه تصمیمات دولت جرج بوش در دهه گذشته و دولت اوباما در دهه کنونی برای تحقق یاقتن تغییر رژیم به منظور سرنگونی بشار اسد رییس جمهوری این کشور بوده است. مداخله آشکار آمریکا با حمایت ترکیه، عربستان سعودی و دیگر قدرتهای سنی، زمینه ساز ناآرامی سیاسی و خشونتهای تروریستی در سوریه شامل تسلیح نیروهای سلفی نظیر جبهه النصرة القاعده و احرار الشام متحد نزدیک آن و از جهاتی قدرت گرفتن داعش شد. تمایل قدرتهای سنی به همراه رژیم صهیونیستی و نومحافظه‌کاران آمریکایی به نابودی به اصطلاح «هلال شیعی» بود که به باور آنها از ایران از طریق عراق تا سوریه و لبنان را دربرمی گیرد. از آنجایی که اسد از علویان سوریه است باید از قدرت برکنار شود با وجود آنکه وی سوگند خورده به عنوان حافظ واقعی مسیحیان، شیعیان و اقلیتهای دینی دیگر اقدام کند. با این حال، در حالی که اسراییل و دیگر قدرتهای سنی آزادانه در حال ایفای نقش مخرب خود در سوریه و ویرانی این کشور هستند، ایران به دلیل ارائه کمک به ارتش سوریه به منظور مقابله با گروه‌های تروریستی مقصر شناخته می شود! برداشت هیات حاکمه در واشنگتن در قبال تراژدی کنونی در سوریه این است که اسد، ایران و اکنون روسیه که برای کمک به دولت سوریه به منظور مقاومت در برابر تروریستهایی چون داعش و دیگر دوستان و متحدان القاعده وارد عمل شده، عاملان اصلی بروز چنین بحرانی در سوریه هستند. برداشت رسمی در واشنگتن این است که اسد مسئول کشته شدن 250 هزار نفر در جنگ داخلی سوریه است و آن را حقیقتی غیر قابل انکار می داند و حتی وی را مسئول کشته شدن نیروهای نظامی و غیرنظامیانی می داند که توسط تروریستها کشته شده اند. هیات حاکمه واشنگتن در عین حال اسد را مسئول حملات با گاز سارین در حومه دمشق در 21 اوت 2013 می داند با وجود آنکه شواهد فزاینده‌ای وجود دارد که این اقدام از سوی یک گروه تروریستی با کمک احتمالی از سوی سرویس اطلاعاتی ترکیه صورت گرفت که باعث تحریک اوباما به منظور ابلاغ دستور مداخله نظامی ارتش در سوریه شد که البته وی نسبت به اجرایی شدن آن با مخالفت کنگره روبرو شد. کلینتون در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا اوباما می بایست از خطوط قرمز خود عدول کرده و وارد کارزار نظامی سوریه می شد، در حالی که تلاش کرد از اوباما دفاع کند، انتقادات غیر مستقیمی را نثار اوباما کرد و به نوعی رفتار کشورهای همسایه از جمله عراق را در شکل‌گیری داعش و بروز اختلافات میان شیعیان و سنی‌ها مسئول این حوادث دانست که به داعش و دیگر گروه‌های تروریستی آزادی عمل داد. با این حال تفسیر کلینتون از اوضاع خاورمیانه که نقش محوری تهاجم آمریکا به عراق و حمایتهای خارجی از گروه‌های تروریستی در سوریه را نادیده گرفت که زمینه‌ساز شکل‌گیری داعش شدند، با واقعیات کنونی خاورمیانه سازگاری ندارد. ساندرز نیز با تایید اظهارات کلینتون، اسد را مسئول وضع کنونی در سوریه و اولویت نخست آمریکا را نابودی داعش و اولویت دوم را خلاصی از اسد از طریق راه حل سیاسی و همکاری با ایران و روسیه دانست. وی در قبال عربستان و قطر نیز اظهاراتی مطرح کرد که به نوعی نادیده گرفتن این واقعیت است که این دو کشور حامیان اصلی گروه‌های تروریستی سنی بودند که باعث به وجود آمدن بحران کنونی در سوریه شدند. کلینتون درباره روسیه نیز با اشاره به دستاوردهای مثبت که از «تنظیم مجدد» روابط با کرملین از جمله توافق جدید درباره تسلیحات هستهای، کمک به پشتیبانی لجستیکی در افغانستان و حل و فصل پرونده هستهای ایران حاصل شد، بار دیگر با پیروی از دستورالعمل اعمالی از سوی هیات حاکمه آمریکا، ادعاهایی را درباره پوتین مطرح کرده و با حمایت از تحریمهای اعمالی بر روسیه خواستار وحدت رویه برای «جلوگیری از مواضع بشدت تجاوزکارانه پوتین در اروپا و خاورمیانه شد.» آنچه که در این مناظره گذشت که طی آن میلیونها آمریکایی در حال مشاهده ادعاهای بی اساس دونامزد انتخابات ریاست جمهوری بودند، حاکی از آن است که هیچ فردی نمی تواند خارج از چارچوب تعیین شده از سوی هیات حاکمه‌ای باشد که فراتر از کاخ سفید و کنگره، خط مشی‌ها و روندها و مسیرهای حرکت سیاست در آمریکا را تعیین می کند. هیچ کسی به این امر توجه نمی کند که دولت آمریکا هیچ سند و مدرکی برای تایید این ادعا که اسد در پس استفاده از گار مرگبار سارین بوده یا پوتین در سرنگونی هواپیمای مسافربری بر فراز اوکراین دست داشته، ارائه نمی دهد؛ هیچ کسی جرات زیر سوال بردن این امر که اسد مسئول کشته شدن بیگناهان در سوریه است، ندارد چرا که چون «هیات حاکمه» و افراد پشت پرده می گویند اینها واقعیت هستند باید دیگران باید آنها را واقعیت تلقی کنند. هیچ دولتمرد، سیاستمدار، سناتور و روزنامه‌نگاری در آمریکا نمی تواند برخلاف دستورالعمل و چارچوب تعیین شده از سوی دستهای پشت پرده و قدرتهای ناشناخته که در دالانهای هزارتوی قدرت در آمریکا ریشه دارند، اقدامی کند و حتی شخص رییس جمهور و سناتورهای کنگره که در ژستهای تبلیغاتی مردان قدرتمندی به نظر می رسند،آلت دست قدرتهای پشت پرده‌ای هستند که تمامی امور در آمریکا را تحت کنترل خود دارند.
94/11/04 - 11:47
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]
-
گوناگون
پربازدیدترینها