واضح آرشیو وب فارسی:صدای ایران: اجرائی شدن برجام و لغو تحریم های جهانی علیه ایران و تأثیر آن بر وزن سیاسی و موقعیت و جایگاه منطقه ای و بین المللی دولت عربستان سعودی اثرگذار است. بر همین اساس ضمن مقایسه ای کوتاه از زوال امپراتوری عثمانی با حکومت تضعیف شده آل سعود در شبه جزیره عربستان، تحولات منطقه و نقش ایران در روند این تحولات بررسی شد. زمانی که امپراتوری عثمانی دوره زوال خود را می گذراند و دیگر قدرت های اروپایی منتظر سقوط غولی بودند که پیش از آن بخش عظیمی از اروپای شرقی را تسخیر کرده و در پی رؤیای تسلط بر اروپای غربی بود و تا دروازه های وین نیز پیش رفته بود، سیاستمدار نامدار انگلیسی، «لرد جان راسل» که رهبری حزب ویگ (حزبی که بعد ها محافظه کار نام گرفت) را در دست داشت و در نیمه های قرن نوزدهم دو بار جامه نخست وزیری بریتانیای به اصطلاح کبیر را بر تن کرده بود، به نقل از نیکلای اول، تزار روسیه، حکومت در حال زوال عثمانی را «مرد بیمار اروپا» نامید تا این اصطلاح در تاریخ روابط بین الملل ماندگار شود. نگارنده، با عنایت به وضعیت کنونی دولت رانتی عربستان سعودی، این حکومت را «مرد بیمار خاورمیانه» می نامد. البته نمی توان دولت بزرگ و مقتدر عثمانی را که چندین قرن در اروپا حکومت کرد و باعث وحشت اروپای مسیحی شد با دولت واپس گرا و کوچک سعودی که در دوران پس از جنگ جهانی اول با طراحی و مساحی نظامیان و سیاستمداران دولت استعماری انگلیسی، به شکل یک دولت درآمد، مقایسه کرد؛ چراکه به قول ادبا؛ وجه شَبَه به طور کامل موجود نیست ولی تنها مشابهت میان آنها، این است که دولت حاکم بر حجاز مانند سَلَف خود، داعیه رهبری جهان اسلام را به مدد پول نفت و نیز پوشیدن قبای «خادم حرمین شریفین» دارد و بخش زیادی از دلارهای نفتی کلانی را که با فروش روزانه بیش از ١٠ میلیون بشکه نفت به دست می آورد، برای نفوذ یا ایجاد توطئه در جامعه عرب و جهان اسلام، هزینه می کند تا هژمونی منطقه ای و حتی بین المللی (البته در سطح جهان اسلام) را به دست آورد. حکومت آل سعود در سال های پیش و به ویژه در زمان سلطنت ملک عبدالله تلاش کرد تا از وخامت روابط با ایران که عمدتا به دلیل وضعیت عراق و سوریه پیش آمده بود، بکاهد. از نظر سعودی ها، جمهوری اسلامی ایران توانسته بود معادلات قدرت در خاورمیانه را به سود خود به هم بزند. تشکیل حکومتی شیعی در عراق پس از صدام و حمایت قاطع و مؤثر ایران از دولت علوی سوریه که به مدد این حمایت توانست باوجود سلطه داعش و دیگر گروه های تروریستی تکفیری بر بخش بزرگی از قلمرو آن دولت، به بقای خود ادامه دهد، حکام آل سعود را به شدت نگران و دلواپس کرد. از حمله نظامی به دمشق، در حالی که فرانسه نیز ناوگان نظامی خود را به منطقه اعزام کرده بود، با انتشار بیانیه ای تند که بدون ذکر نام و با اشاره به ضعف نظام بین الملل در حل وفصل مسائل منطقه، در واقع دولت اوباما را مورد انتقاد قرار داده بود از عضویت در شورای امنیت انصراف دادند. قابل توجه است که رژیم آل سعود توانست دربه شکست کشاندن مذاکرات ایران با دولت های طرف مذاکره در ژنو٢ نقش مؤثری ایفا کند. انعقاد قرارداد های عظیم تسلیحاتی برای فروش ناو های جنگی و ماهواره تجسسی میان دولت سعودی و فرانسه، باج سیاسی بزرگی بود که حکام سعودی به دولت اولاند دادند و سفر ناگهانی نخست وزیر فرانسه به ریاض برای اجرای این هدف بود. البته، آقای نخست وزیر، سری هم به تل آویو زد تا نتانیاهو را نیز مطمئن کند که این دور مذاکرات به بار نخواهد نشست و اینچنین نیز شد و به خاطر کارشکنی و بهانه تراشی (ظاهرا فعالیت آب سنگین اراک) آقای لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه، مذاکرات در آخرین ساعات خود با شکست مواجه شد. ائتلاف نانوشته ارتجاع عرب به رهبری آل سعود با راست های افراطی حاکم بر رژیم اسرائیل توانست قدرت نمایی کرده و فرانسه نیز این نقش ناپسند را ایفا کرد. برای تحلیلگران ایرانی و خارجی قابل پیش بینی نبود که دولت سوسیالیست اولاند این نقش را ایفا کند و انتظار عمومی این بود که دولت آمریکا زیر فشار اسرائیل، لابی قدرتمند صهیونیست های آمریکا به رهبری ایپک و نیز حکام شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس در دقایق آخر ممکن است بازی را به هم زند. هرچند آگاهان سیاسی ژرف اندیش می دانستند که در سفر اوباما به ریاض در مارس ٢٠١٤ چه گذشته است. رئیس جمهور آمریکا به ریاض رفته بود تا نگرانی ملک عبدالله را درخصوص حل وفصل مناقشه هسته ای با ایران رفع کند و به او اطمینان دهد که پس از توافق ایران با قدرت های جهانی، ایالات متحده، متحد قدیمی خود را در مقابل ایران قدرتمند تنها نخواهد گذاشت. هرچند سلطان پیر و بیمار حجاز گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و اظهار رضایتی از خود نشان نداد، ولی اوباما رودرروی شاه فرتوت نشست و در پایان مذاکره به او فهماند که آمریکا تصمیم خود را گرفته و آن را عملی خواهد کرد. حرکت تاریخی دولت آمریکا در بازی شطرنج سیاسی منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه، برداشتن مهره ایران بود تا در تاریخ دیپلماسی معاصر، این حرکت شگفت و در واقع ترجیح جمهوری اسلامی ایران به جای پادشاهی آل سعود از سوی ابرقدرت آمریکا، ثبت شود و جهان عرب را در شوک این واقعه مهم تاریخی فرو برد.عمر ملک عبدالله چندان دوام نیافت تا آثار این تغییر معادله سیاسی قرن بیست ویکم را به چشم ببیند تا این ملک سلمان باشد که وقتی در سلطنت جا افتاد و با تغییرات مهم در دربار و دولت گوش به فرمانش برای تحکیم پایه های قدرتش آسوده خاطر شد، خود را در مقابل این باخت بزرگ ببیند و برای جبران مافات دست به حرکات غیرمعقول و دیوانه وار بزند. حمله به یمن و ایجاد ائتلاف ناکارآمد با کشورهای منطقه و یارکشی های عجولانه، حمایت از تروریست های تکفیری در سوریه و عراق، نتیجه این واکنش عصبی نسبت به وقایع اتفاقیه بود. انصراف دولت اوباما از حمله نظامی به سوریه و تأکید بر راه حل سیاسی، زعامت عربستان در منطقه عربی خاورمیانه را با ضربه ای دیگر زیر سؤال برد. عربستان همچنان به دنبال تداوم چالش با ایران بود تا به متحدانش در منطقه نشان دهد که هنوز نفس می کشد. اعدام شیخ نمر، روحانی برجسته شیعه و ده ها نفر دیگر به بهانه مبارزه با تروریسم، تجلی این جنون بود ولی جهان غرب با محکوم کردن این اقدام ضدحقوق بشری، آل سعود را نسبت به کارآمدبودن این اقدام، مأیوس کرد.حرکات دولت واپس گرا و متزلزل سعودی، ما ایرانیان را به یاد داستان زیبای سلطان سخن، سعدی شیرازی، می اندازد تا با کلمات جادویی اش در داستان «تیغ در دست زنگی مست»، سلاطین مست از باده نفت را به ذهن آوریم. علا الدین وحید غروی /مدرس دانشکده روابط بین الملل / شرق
پنجشنبه ، ۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صدای ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]