واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بدون شمع وارد اين اتاق نشويد
شايد اين داستان مثنوي را خوانده يا شنيده باشيد كه فيلي را به شهري آوردند كه مردمانش تا به حال فيل نديده بودند، فيل در خانهاي تاريك بود....
نویسنده : مجيد فراهاني

شايد اين داستان مثنوي را خوانده يا شنيده باشيد كه فيلي را به شهري آوردند كه مردمانش تا به حال فيل نديده بودند، فيل در خانهاي تاريك بود و مردمان بسياري براي ديدنش به تاريكي رفتند، چون ديدنش با چشم ممكن نبود، هر كس گوشهاي از حيوان را لمس ميكرد و هنگامي كه از او درباره شكل فيل ميپرسيدند به فراخور درك خويش از فيل، چيزي ميگفت، آنكه دستش به خرطوم حيوان رسيده بود گفت فيل همچون ناودان است و آنكه گوش فيل را لمس كرده بود حيوان را مثل بادبزن معرفي ميكرد، نفر سوم كه در آن تاريكي دست بر پاي فيل سوده بود در پاسخ به شكل فيل، آن را به ستون مانند كرد و نفر ديگر نيز گفت فيل همچون تخت است چرا كه او پشت فيل را لمس كرده بود. به همين ترتيب ديگر مردمان كه وصف فيل را از اينان ميشنيدند، در نهايت به سردرگمي و اختلاف مبتلا ميشدند، اختلاف ميان آنها تفاوت اندكي نبود بلكه اختلاف ميان شكل الف و دال بود! اگر هر يك از آنان كه به ديدن فيل رفتند، شمعي در دست داشتند ديگر نظرشان چنين متفاوت نبود. اين داستان براي هر يك از ما در دنياي واقعي بارها اتفاق افتاده است كه بدون هيچ علم و آگاهي و شناختي به راحتي در مورد ديگران اظهار نظر و قضاوت ميكنيم. مثلاً اگر كسي پولدار باشد ميگويند معلوم نيست پولش را از كجا بهدست آورده حتماً كار خلاف ميكند و يا اگر فرد در برخورد اول به هر دليلي ما را تحويل نگيرد كلي برچسب نثارش ميكنيم كه اين آدم مغروري است يا فكر ميكند چه كسي هست؟ و الي آخر... اما موضوع مهم اينجاست كه چرا هر كس به خودش اجازه ميدهد در مورد ديگران قضاوت كند؟ و اينكه چه افرادي ميتوانند و صلاحيت آن را دارند كه در مورد ديگران داوري و قضاوت كنند؟ ظاهر آدمها ملاك نيست فلاني حتماً پارتي بازي كرده... بابا پول داده مگه ميشه خودش قبول شده باشه... من شك ندارم اين يك خلافي انجام داده و... از اين جملات شايد در روز بارها بشنويم يا خود ما در مورد ديگران به كار ببريم، كه البته خيلي هم فراگير شده و همه تقريباً از اين عبارات استفاده ميكنند. ولي چرا؟ يكي از مواردي كه باعث قضاوتهاي نادرست و غيرمنطقي ميشود اين است كه ظاهر افراد را ملاكي براي قضاوت و داوري قرار ميدهيم بيآنكه بدانيم نيت و درون فرد چه بوده است. به عبارتي لازمه قضاوت در مورد ديگران آگاهي و شناخت كامل نسبت به فرد و موضوع مورد داوري است. خيلي از قضاوتهاي ما بدون آگاهي و در بستر حسادت صورت ميگيرد و چنين قضاوتي مطمئناً درست نيست. قضاوت در مورد رفتار ديگران شايد در ظاهر كار آساني باشد اما ميتواند عواقب و حاشيههاي جبرانناپذيري را به همراه داشته باشد، بنابراين لازمه داوري در مورد رفتار و عملكرد ديگران شناخت و آگاهي همراه با عدالتمحوري است. اگر لازم است قضاوت كنيم، بايد درباره چيزي قضاوت كنيم كه در مسئوليت و آگاهي ما باشد نه اينكه ظواهر را ملاك قرار داده و اظهار نظر كنيم. وقتي خارج از مسئوليت خود قضاوت ميكنيم اگر درست بگوييم، كار دخالت و زيادهروي است و اگر اشتباه باشد، بار نتايج اين نظر اشتباه هم به آن اضافه ميشود. اگر هر يك از ما به درستي خود را بشناسد و تأثير قضاوتهاي نادرست خود را بر زندگي افراد ببيند و اين نكته را درك كند كه گاهي قضاوتهاي نادرست ميتواند مسير زندگي ديگران را تغيير دهد، به طور قطع در قضاوت عجله نكرده و بسياري از اوقات ترجيح ميدهد از قضاوت بپرهيزد و انجام اين موضوع مهم را به افراد داراي صلاحيت بسپارد. آيا صلاحيت قضاوت داريم؟ اگر قضاوت را در معناي خاص آن بدانيم بايد گفت كه قضاوت نيازمند افراد متخصص يا همان قاضيان محكمه و دادگاهها است، اما منظور ما در اين نوشتار قضاوتهاي عاميانه است زيرا هر فردي در موقعيتهاي گوناگون زندگي، ناچار به اظهارنظر، موضعگيري و انتخاب و به عبارت ديگر، داوري در عرصههاي گوناگون است كه در مورد رفتارهاي اجتماعي افراد صورت ميگيرد كه البته جاي ايراد هم دارد زيرا مگر ميشود هر كسي اين اجازه و حق را به خود بدهد كه در مورد رفتارها و شخصيت ديگران بر مسند قضاوت تكيه كند و حكم صادر كند. اگر كمي منصفانه به اين موضوع نگاه كنيم متوجه خواهيم شد كه در اكثر مواقع افراد صلاحيت لازم براي قضاوت، اظهار نظر و حتي پيشنهاد در مورد رفتار، شخصيت و حتي عملكرد ديگران را ندارند. در روايات اسلامي آمده است: «روزي دو كودك خردسال هر كدام خطي نوشته بودند؛ براي انتخاب بهترين خط، به حضور امام حسن(ع) رسيدند. حضرت علي(ع) كه ناظر اين صحنه بود، فوراً به فرزندش گفت: فرزندم! درست دقت كن كه چگونه داوري ميكني؛ زيرا اين خود نوعي قضاوت است و خداوند در روز قيامت درباره آن از تو سؤال ميكند». همان گونه كه از محتواي روايت برمي آيد، حضرت علي(ع) اظهارنظر فرزندش را نسبت به خط آن دو كودك و تعيين بهترين آنها، نوعي قضاوت به معناي عام آن به شمار آورده است. بررسي آيات قرآن كريم نشان ميدهد كه قضاوتها و داوريهاي باطل بر هر يك از مباني پيروي از هوا و هوس، پيروي از ظن و گمان، كثرتگرايي و تعصب استوار است. با استناد به آيات قرآن و احاديثي كه گفته شد ميتوان گفت اكثر قضاوتهايي كه افراد در جامعه انجام ميدهند صلاحيت آن را ندارند و بيشتر بر اساس هوا و هوس و حسادت بنا شده است. با علم به اينكه، ما از درون انسانها و نيت آنها آگاه نيستيم، تنها خداوند حكيم است كه ميداند در دل هر انساني چه ميگذرد و هم اوست كه بر اساس آنچه ميداند قضاوت ميكند و جزاي عمل انسان را ميدهد. پس بدانيم و آگاه باشيم كه قضاوت در مورد خوب و بد ديگران و نيت اعمالشان در حوزه صلاحيت ما نيست بنابراين ما انسانها به جاي خداوند متعال حق نداريم در مورد خوبي و يا بدي كسي نظر داده و نبايد قضاوت كنيم، و اگر هم خلاف و جرمي رخ داد قضاوت درباره آن بر عهده قاضي ذيصلاح است و لاغير.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]