تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816476564
محمدرضا شمس از «سیب کچل» نوشت
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در قالب یک مجموعه داستان کودکانه؛
محمدرضا شمس از «سیب کچل» نوشت
شناسهٔ خبر: 3028889 - چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۰
فرهنگ > تازه های نشر ایران
مجموعه داستان«سیب کچل» نوشته محمدرضا شمس، ۳۰ داستان فانتزی را شامل می‌شود که نویسنده در این داستان‌ها از زبانی ساده و روایی بهره برده است. به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه داستان «سیب کچل» نوشته محمدرضا شمس با تصویرگری ثنا حبیبی‌راد، از سوی انتشارات پیدایش برای کودکان منتشر شده است. این کتاب دربردارنده ۳۰ داستان کوتاه و فانتزی چون «دماغ آدم برفی، لباس دو رنگ، نردبان و ماه، سیب کچل، تونل وحشت، فرتی فرتان، کلاغی که کار نداشت، نقل شعبده‌باز، دو تا کره الاغ، عینک و غول، چتری که باز نمی‌شد و آش شب» است. شمس در داستان‌های خود به اشیای بی جان هم جان داده و از زبان آنها به روایتگری پرداخته: «ننه قابلمه داشت به شب نگاه میکرد. شب، پر از ستاره بود. کاسه بشقاب‌ها سروصدا می‌کردند. گشنه بودند. ننه قابلمه گفت: «اگه صبر کنید یه غذای خوشمزه براتون می‌پزم.» نویسنده در این مجموعه داستان از زبان فرشته و بچه دیو هم سخن گفته: «یک روز فرشته کوچولو یک بچه دیو دید. با هم دوست شدند و یک عالمه بازی کردند...» در داستان او بچه دیوها هم مهربان و دوست داشتنی هستند. در یکی از داستان‌های این کتاب می‌خوانیم: «یک چتر بود، یک عالمه باران تو زیرزمین خانه‌اش داشت. چتره باران‌ها را توی خمره می‌ریخت و نگه می‌داشت. بهار که می‌شد، چتره یکی از خمره‌هایش را برمی‌داشت و تو کوچه و خیابان راه می‌افتاد و به هر بچه‌ای می‌رسید، یک مشت باران عیدی می‌داد. بچه‌ها خوشحال می‌شدند و مشت‌های پر از بارانشان را به هوا می‌پاشیدند. بعد زیر باران بالا و پایین می‌پریدند و بازی می‌کردند...» انتشارات پیدایش مجموعه داستان «سیب کچل» را در قالب ۱۱۶ صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۰۰۰ تومان منتشر کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]
-
گوناگون
پربازدیدترینها