واضح آرشیو وب فارسی:صدای ایران: وحید معتمدنژاد* - «گردشگری» راهی ارتباطی است که در معانی متعددی مانند آشنایی، معرفی، نفوذ، تلاقی، تبادل، تعامل یا واژه هایی از این دست در مقاله ها، سفرنامه ها، محاوره ها و معادله های سیاسی به کار برده می شود. استفاده از این واژه با ضریب و درصد خطا و راستی ای که شرح فرهنگ جامعه هدف گردشگری را دربر می گیرد و با نظریه های کارکردی و کاربردی و همچنین تئوری همراه است. اکنون که برجام وارد مرحله اجرا شده است، از طرف مجامع بین المللی، ایران کانون توجه در ورود به اهداف مهم اقتصادی است. مرور کارکرد فرهنگی و اجتماعی این اهداف در تقویت و بازیابی اقتدار همه جانبه فرهنگ ایرانی و بازخورد آن در جوامعی که ایران هراسی را در اذهان و باورهای خویش به غلط یدک می کشند، اعتبار خاصی دارد. اینکه در این شرایط، از کدام زاویه و با چه ابزار و روشی به روشنگری و حقیقت جویی ریشه های غنی فرهنگ ایران بپردازیم، سیاست و درایتی می طلبد که باید مغایر با نظریه ها، پیشنهاد ها، روش ها، کارکرد ها و بهانه های گوناگون و مشابهی باشد که در سالیان گذشته بدون هیچ گونه نتیجه مثبت و تأمل برانگیزی به ازبین رفتن فرصت ها انجامید. دلایل و بهانه های متعددی، ازجمله نبود زیرساخت ها، نبود قوانین تطبیقی با استاندارد های جهانی، سیاست های نامناسب اعلامی و... از مواردی بود که همیشه در نوشتار و گفتارهای رسانه ای و همایشی از آنها به عنوان دلایل محدودیت در جذب گردشگر یاد می شد و این صنعت عظیم اقتصادی را در ایران به چالش می کشید و از خروجی آن نه تنها کمتر سودی عاید این صنعت نمی شد که برعکس با برخوردهای سیاسی و احساسی بدتر، راه را بر ورود سایر گردشگران می بست؛ حوادثی که در چند شهر بزرگ ایران در به چالش کشیدن گردشگران خارجی به وقوع پیوست و مجال یادآوری آن در این مقال نیست. امروز مشکل و راه حل جذب گردشگر به کشور فقط در قوانین و سیاست های هرچند درست یا نادرستی نیست که وی را در تصمیم خود برای سفر دچار شک و تردید کند، بلکه رفتارهای چندگانه ای است که گردشگر در معرفی ناصحیح فرهنگ ایرانی از جانب برخی «عوامل ناشناخته، ولی مؤثر و منفی» با آن مواجه می شود و هیچ راهکار منطقی برای اصلاح این رفتارها متصور نیست. در حال حاضر شرایط کنونی جامعه ایرانی به نوعی است که نیاز های فرهنگی این دوران، نیاز به تعریف مؤلفه های جدیدی دارد که باورهای جهانی به عمق ریشه های فرهنگ ایران را بیشتر کند و با تأثیر پذیری و پیوند جهانی فرهنگ ها همراه باشد. اولین گام در این راه، تشکیل «نهضت خنثی سازی» در مقابل «تفکر ایران هراسی» است که بیشترین سهم را در انتخاب نکردن ایران به عنوان مقصد گردشگری دارد. سپس اثر گذاری بر ذهن گردشگری است که مشاهدات خود را از اوضاع ایران در اختیار گردشگران می گذارد. دراین باره کم نبوده اند سفرنامه نویسانی مانند جیمز موریه، مأمور سیاسی دولت انگلستان در دولت فتحعلی شاه که در کتاب معروف سرگذشت حاجی بابای اصفهانی به شرح ضدونقیض رفتار های اجتماعی در ایران و کشورهای اروپایی پرداخته است و از این باب واقعیت های جامعه ایرانی را وارونه جلوه داده اند. به همین سبب نقش رفتار مناسب و سنجیده اجتماعی و سیاسی در برابر گردشگران، از دیگر موضوعاتی است که جایگاه ایران را در دوران پساتحریم به سوی ثبات گرایی و انتخابگری در مقصد سفر، به خود جلب کرده و کشور را از انزوای «گذرگاه فرهنگ ها» خارج و به الگو پذیری از عناصر توسعه و استمرار در تعامل فرهنگی به منظور رشد و ترقی ارکان مهم اقتصادی - که در سالیان گذشته جامعه ایرانی از آن دور بوده است- تشویق و ترغیب می کند. این در حالی است که باید در فضای کنونی، در تأمین نیازهای فرهنگی گردشگر در همه سطوح، با امکان سنجی و ظرفیت سازی به تقویت زیرساخت ها و تغییر ساختار سیاسی جذب گردشگر بپردازیم و در پاسخ گویی به نیاز های واقعی او مبادرت کنیم. از یاد نبریم فضایی که امروز بر صنعت گردشگری دنیا حاکم است، ابتدا از منظر امنیت و آرامش و «آسایش مطلق» و سپس بازدید از اماکن تاریخی و مواجهه با فرهنگ بومی هر منطقه، پایه ریزی و برنامه ریزی می شود و چنانچه این هدف در افق گردشگری آن مناطق به اثبات نرسد، طبیعی است از فهرست سفر حذف و به جایگزین دیگری فکر خواهد شد. در این بین ایران می تواند به دنبال لغو تحریم ها و با توجه به ثبات سیاسی و اقتصادی که از این رویکرد سیاسی به آن دست می یابد، در تعریف مقصد گردشگری به نفع شکوفایی اقتصاد و توسعه فرهنگ جامعه خود نائل آید و به منطقه امن سیاسی و اقتصادی تبدیل شود. *فعال فرهنگی
دوشنبه ، ۲۸دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صدای ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]