تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816315856




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جدایی دخترک از مادر اعدامی در زندان


واضح آرشیو وب فارسی:بولتن نیوز: به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، دخترک به چشمان مادرش خیره شده بود و چشم از نگاه مادر بر نمی داشت . دختر کوچولو از یک ماهگی همراه مادرش پشت میله های زندان روزها و شب های دلتنگی را تجربه کرده است . کودک هراسان به اطراف می نگریست . با دیدن مأموران و چند نفر دیگر احساس غریبی می کرد، خودش را در آغوش مادر پناه داد و انگار دوست نداشت از او جدا شود . خانواده زن جوان آمده بودند کودک را از مادر زندانی تحویل بگیرند و برای درمانش کاری کنند تا مبادا خدای نکرده برای او هم که یک یادگاری است اتفاقی بیفتد . دخترک معصوم نمی دانست تا دقایقی دیگر برای همیشه از مادر جدا خواهد شد و پا به خانه ای خواهد گذاشت که پنج خواهر و برادر قد و نیم قد منتظرش هستند و زندگی جدیدی را باید همراه آن ها در فراق دردناک مادر سپری کند . کودک پس از انجام کارهای قانونی با هماهنگی مأموران زندان و کلانتری 29 مشهد، در حالی که خواب بود، به مادربزرگش تحویل داده شد . مجازات اعدامی زن 27 ساله چندی قبل در حالی که نوزاد یک ماهه ای در آغوش داشت و محموله موادمخدر با خود حمل می کرد، پس از طی مسیر طولانی از استان سیستان و بلوچستان، در حوالی مشهد دستگیر شد . زن جوان که برای نخستین بار مرتکب چنین خطایی نشده بود، همراه نوزاد به زندان افتاد . او و فرزندش روزهای سخت و شب های دلگیری را پشت میله های زندان سپری کردند . زن جوان هم اکنون زیر تیغ اعدام است و می داند تا چند ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد بود و دیگر نمی تواند روی زیبای کودک خود را ببیند . او که مادر 6 فرزند است و برای بچه هایش ابراز نگرانی و دلتنگی می کند، با حمل این محموله سنگین موادمخدر صنعتی ( شیشه ) جان صدها جوان و فرزندان خانواده های دل نگران را به خطر می انداخت؛ اما پول بادآورده ای که کسب آن برای یک یا دوبار او و شوهرش را قانع نمی کرد تا دست از این کج روی و خطای بزرگ بکشند، سرنوشت و زندگی دیگران را به بازی گرفته بود . آخر و عاقبت قاچاق افیون و به خطر انداختن سرنوشت دیگران، فرجامی جز دامن گیر شدن آه و ناله مادران و پدران افراد فریب خورده و جوانان غافل و نابود شدن سرنوشت خود قاچاقچیان و خانواده آنها نخواهد داشت . زن 27 ساله شب های وحشتناکی را سپری می کند . تنها مونس و همدمش، دیوارهای خاکستری قفس زندان و میله های سرد بند حبسش است . ثانیه ها سپری می شوند و او هر لحظه زندگی اش را با حسرت و آه و اندوه پشت سر می گذارد و هیچ حسی به آینده ندارد . زن جوان در پاسخ به این سؤال که چرا مرتکب چنین خطای نابخشودنی شده ای و آیا به سرنوشت بچه هایت و همچنین عاقبت کسانی که با موادمخدر مرگبار صنعتی به نابودی و تباهی می کشاندی، فکر نمی کردی؟ سرش را پایین انداخته و جز اشک و اندوه پاسخی نداشت که بدهد و فقط می گفت :« هیچوقت فکر نمی کردم به چنین سرنوشت شومی دچار شوم .» زن 27 ساله در حالی که پشیمانی و ندامت از روزهای تاریک گذشته در چهره اش موج می زد، در گفت و گویی کوتاه به خبرنگار ما گفت :« پانزده ساله بودم که ازدواج کردم . مثل هر دختری هزاران امید و آرزو برای آینده ام داشتم . تصور می کردم که من با هم سن و سالانم فرق می کنم، باسلیقه ترین زن هستم و می توانم زندگی خوب و رؤیایی را برای آینده ام بسازم » اما در این میان هق هق گریه امانش نمی دهد و چند دقیقه طول می کشد تا دوباره لب بگشاید . او ادامه داد : « اما همه آرزوهای قشنگم سوخت و خاکستر شد . شوهرم خلافکار بود و قاچاق فروشی می کرد . او از من خواست در کار قاچاق موادمخدر کمکش کنم . می گفت چون یک زن هستم، کسی به من شک نمی کند .» ششمین فرزندم را که به دنیا آوردم، یک ماه بعد از زایمان، همسرم از من خواست محموله شیشه را با نوزادم به مشهد ببرم . دست به کار شدم و با کودک بی گناهم راه افتادیم؛ اما فارغ از آنچه در انتظارمان است، این بار به مقصد نرسیده و دستگیر شدیم . بی تابی برای فرزندان دوباره قرارش را می گیرد و پس از گریه طولانی که در لابه لای آن نام تک تک فرزندانش را صدا می زند، چشمان خشک از اشکش را به من می دوزد و می گوید : « چون نوزاد شیرخوار داشتم، با بچه به زندان رفتم . این اواخر بچه مریض و حالش خراب شده، نگرانش بودم به مادر پیرم زنگ زدم تا بیاید و او را ببرد و دوا و درمان کند . حالا مانده ام بدون فرزندانم این چند وقت را چطور بگذرانم . کابوس مرگ، اجازه نمی دهد پلک روی هم بگذارم و یک لحظه خواب راحت داشته باشم .» سرهنگ حجت نیک مرام، فرمانده پلیس مشهد در این باره گفت : با اقدامات قانونی انجام شده، کودک به مادربزرگش تحویل داده شد و مادر جوان به زندان بازگشت . منبع: روزنامه ایران


دوشنبه ، ۲۸دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بولتن نیوز]
[مشاهده در: www.bultannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن