واضح آرشیو وب فارسی:فوتبال ایران: فوتبال ایران-در روزهایی که کادرفنی تیم امید و مایلی کهن بخاطر شکست مقابل قطر زیر شدید ترین انتقادات قرار دارند، کانون مربیان در بیانیه ای از آن ها حمایت کرده است. باخت ناامیدکننده امیدهای ایران مقابل قطر، در شرایطی که اول یا دوم شدن ایران در این گروه فرقی برای شاگردان محمد خاکپور ندارد، یک بهانه خوب برای علاقه مندان سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران و مخالفان پرشمار محمد مایلی کهن و البته مربیان ایرانی است که در سال های اخیر، چالش های فراوانی باهم داشته اند. از کامنت هایی که یکی پس از دیگری که پای خبر شکست امیدها مقابل قطر ثبت می شوند، تا استتوس های پرشمار روزنامه نگاران ورزشی و دوستداران کی روش که هیچ کس تردید ندارد تعدادشان با تعداد هواداران اکیپ مایلی کهن و مربیان ایرانی معترض قابل قیاس نیست. تیم ایران در روزی که از نظر فنی اشکالات پرتعدادی داشت، ۲- یک به قطر باخت. اتفاقی که ممکن است در این تورنمنت بازهم بیفتند و طلسم ۴۰ ساله، ۴۴ ساله شود. اما آیا ماجرا به همین سادکی هاست؟ قطر؛ آنها همان کشوری هستند که قرار است در جام جهانی ۲۰۲۲ میزبان بزرگ ترین تورنمنت ورزشی جهان پس از المپیک باشند. میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده اند تا یک سری فوتبالیست آفریقایی مستعد را در یک آکادمی فوق پیشرفته که نظارتش را کاشف لیونل مسی برعهده دارد، بسازند تا زمانش که رسید، ۱۱ ستاره به قطری تبدیل شده یکی یکی با پیراهن این تیم وارد زمین شوند و قطر را در اولین حضورش در جام جهانی از مرجله گروهی بالاتر ببرند. این تیمی که از آن صحبت می کنیم، در حال آماده شدن است و با تیمی که شب گذشته ایران را شکست داد فرق دارد اما برای همین تیم هم میلیون ها دلار بیش از آنچه حبیب کاشانی برای تیم خاکپور هزینه کرده، هزینه شده. هیچ کس قصد توجیه باخت ایران را ندارد. خاکپور و دستیارانش در این شکست سهم زیادی داشتند. از جلو بازی کردن بیش از حد خط دفاع که باعث شد بارها و بارها مهاجمان سریع قطر (تیمی که در ضدحمله تخصص دارد) در موقعیت تقریبا تک به تک با اخباری قرار بگیرند تا بیرون گذاشتن مهدی ترابی و احسان پهلوان که قطعا یک حربه تاکتیکی بود. حربه ای که البته با باز شدن دروازه ایران به ثمر ننشست. ما قصد نداریم در این مطلب حتی به بدشانسی های بی پایانی که نصیب شاگردان خاکپور شد هم اشاره کنیم. از توپی که ارسلان مطهری به تیر دروازه کوبید تا پنالتی که روزبه چشمی از دست داد و موقعیت های بیشماری که از دست رفت. بحث اصلی، چیز دیگری است؛ “انتقاد از تیمی که صرفا چون یک محمد مایلی کهن روی نیمکتش دارد، باید به آن حمله کرد.” حمله ای که دلایل زیادی برای ناعادلانه بودنش وجود دارد. شاید بد نباشد برخی از دلایل مان را مرور کنیم. اول؛ این تیم قرار نیست چیزی اضافه تر از آنچه برای کارلوس کی روش و تیم دوست داشتنی اش انجام شد، داشته باشد. کی روش و شاگردانش دو تورنمنت سخت را پشت سر گذاشتند. اول در جام جهانی و پس از آن، جام ملت ها. خاکپور و کادرش در مقابل قطر از نظر فنی شب بدی را سپری کردند اما کی روش و دستیارانش هم چه در مسابقات مقدماتی این دو تورنمنت و چه در بازی های اصلی، از این شب های بد کم نداشتند. کی روش پیش از جام جهانی، در جام جهانی، بعد از جام جهانی، پیش از جام ملت ها، در جام ملت ها و پس از جام ملت ها منتقدان زیادی داشت. بخش قابل توجهی از این منتقدها اما زمانی که تیم ملی در کوران مسابقات بود، فیتیله انتقادات را پایین کشیدند. احتمالا کسی نمی تواند بگوید تیم ایران در کوران مسابقات مهم جام جهانی و جام ملت ها از انتقادات منتقدان کی روش ضربه خورد. اگر این موضوع را بپذیریم، حالا هم که تیم امید در کوران مسابقات است، هیچ منتقدی حق ندارد به خاطر اینکه از مایلی کهن، کاشانی یا حتی خاکپور خوشش نمی آید، این مجموعه ملی و دوست داشتنی را سیبل انتقاداتش کند. فرصت برای انتقاد هست. خیلی بیشتر از آنچه برای منتقدان کی روش فراهم شد. دوم؛ تیم امید با مدیریت حبیب کاشانی تدارک ایده آلی داشت. ایده آل، در مدیوم فوتبال ایران و نه در اشل بین المللی. این تیم به امارات، ترکیه و هلند رفت، مشکل لباس نداشت، مشکل زمین و غذا هم نداشت! نداشتن همین چند مشکل و سفر به کشورهای خارجی و البته حضور مایلی کهن و خاکپور روی نیمکت این تیم باعث شده همه توقع داشته باشند کاری که ۴۰ سال موفق به انجام دادنش نشده ایم را حتما در این دوره انجام بدهیم. چون تیم به هلند رفته، حتما باید قطر را ببریم! قطری که مثل خیلی از کشورهای دیگر آسیایی در تمام این سال ها میلیون ها دلار خرج استعدادیابی، ساختن آکادمی، استخدام مربیان درجه یک بین المللی در رده پایه و آماده سازی تیم هایش کرده اما چون روی نیمکت تیم ایران مایلی کهن نشسته و تیم ما مشکلی مالی هم نداشته، حتما باید المپیکی شود. سوم؛ احتمالا یادمان رفته همین تیم با نفرات باکیفیت تر( تیم فعلی به علاوه محسن مسلمان، کاوه رضایی، مرتضی پورعلی گنجی، یعقوب کریمی و مهدی شریفی) در حالی که کادرفنی منتخب کارلوس کی روش را بالای سرش داشت، از پس ویتنام و قرقیزستان برنیامد و از گروهش هم بالا نرفت. حتما فراموش کرده ایم در همه این سال هایی که المپیک، تبدیل به حسرت برای فوتبال ایران شده، تیم هایی با کادرفنی، بازیکن ها، تدارکات و فدراسیون های به مراتب بهتر راهی به المپیک پیدا نکرده اند. انصاف زیادی لازم نیست که به یاد بیاوریم فوتبال ما به خصوص در همین رده امید، سال هاست از تیم های سطح اول آسیا جدا شده و این فاصله بعد از گذشت هر چهار سال بیشتر می شود، نه کمتر! چهارم؛ شاید در دوره بعدی که قرار است برای المپیکی شدن تلاش کنیم، دیگر تیمی با همین کیفیت فعلی را هم در اختیار نداشته باشیم. این تیم، ته مانده تیم جوانان فراموش نشدنی اکبر محمدی است. تیمی که تقریبا همه بازیکن هایش یکی یکی تبدیل به ستاره های فوتبال ایران شدند اما بعد از آن مجموعه درخشان، تیمی به خوبی آنها در رده های پایه نمی بینیم. این یعنی یک هشدار جدی برای دوره های بعد. حامیان کی روش، همیشه منتقدان سرمربی پرتغالی تیم ملی را به بی انصافی، بخل و تلاش برای تصاحب نیمکت تیم ملی برای خودشان متهم می کنند اما اگر قرار باشد بعد از اولین باخت در یک تورنمنت خیلی سخت از سوی آنها چنین حملاتی به تیم خاکپور شود، شاید آنها هم تفاوتی با منتقدان سرمربی پرهوادار تیم ملی نداشته باشند. این یادداشت را با یک نکته آماری تمام می کنیم؛ تیم ایران در ۴۰ سالی که رنگ المپیک را ندیده، ۴ بار به جام جهانی صعود کرده. این را هم به ذهنتان بسپارید. بهنام مددی / سایت رسمی کانون مربیان ایران
شنبه ، ۲۶دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فوتبال ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]