واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: فرودسیپور: اگر 50 میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند آن چیز کماکان احمقانه است
مجری و تهیه کننده برنامه نود قسمتی از مصاحبه اشاره ای به شرایط این روزهایش می کند. او وقتی قرار است بگوید که کدام قسمت کتاب با شرایط این روزهای فوتبال هم خوانی دارد . می گوید:« اگر 50 میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند همچنان احمقانه است»
عصرایران - عادل فردوسی پور هفته گذشته در رونمایی چاپ دهم کتابش در نشرچشمه شرکت کرد. کتابی که به نظر می رسد با توجه به تیراژ 30هزارتایی تا امروز جز کتاب های پرفروش سال 1394 باشد. کتابی که حتما یکی از 3 کتاب برتر نشرچشمه است و در دسته پرفروش های سال به حساب می آید. مجری و تهیه کننده برنامه نود به بهانه همین مساله مصاحبه ای با همشهری جوان داشته است. او در این مصاحبه که متفاوت هم هست اما هیچ صحبتی در مورد مسائل فوتبالی نکرده است. با این حال در قسمتی از مصاحبه اشاره ای به شرایط این روزهایش می کند. او وقتی قرار است بگوید که کدام قسمت کتاب با شرایط این روزهای فوتبال هم خوانی دارد . می گوید:« اگر 50 میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند همچنان احمقانه است» فردوسی پور در آخرین برنامه های نود پیش از نیم فصل لیگ برتر تحت فشار بوده است. مشکل اول در عدم پخش مصاحبه او با دکترظریف وزیر امورخارجه بوجود آمد . مسوولان صداوسیما تشخیص دادند که مصاحبه فردوسی پور روی آنتن نرود. این اتفاق شاید خیلی به ضرر فردوسی پور نشد اما پیامدهای خوبی در سازمان صداوسیمابرایش نداشت. در برنامه آخر هم مصاحبه رحمتی و او انتقادهای زیادی از سمت هواداران نود برایش داشت. حالا و پس از این مشکلات فردوسی پور در مورد فضای این روزهای ، فوتبال ورزش و کلا مدیریت می گوید:« اگر 50 میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند آن چیز کماکان احمقانه است ، بدون هیچ توضیح اضافه ای. » گزیده ای از صحبت های او را می خوانید. -میزان فروش کتاب قطعا به شهرت من هم بستگی داشته است، اما کتاب هم کتاب خوبی بوده، یعنی فکر میکنم یکی از دلایلی که فروش بالا رفته، سفارش کردن افرادی که خواندهاند به افرادی که نخواندهاند بوده، یعنی موجاش فکر میکنم در حد یکی دو چاپ تاثیر گذاشته ولی بقیهاش به خاطر این بود که خود کتاب برای عوام و هم برای خواص جذاب بوده است. -وقتی کتاب را خواندم، خیلی خوشم آمد ولی نگرانی که داشتم این بود که مثل کتابهای آنتونی رابینز و قورباغهات را قورت بده نباشد. PDF کتاب را برای برخی از اساتید دانشگاه تهران فرستادم و آنها گفتند کتاب گیشهای و بازاری نیست. ملموس بودن این کتاب به دلیل آسان بودن آن است. این کتاب 99فصل دارد و هر فصل سه صفحه و آدم از مطالعه آن اذیت نمیشود. به خاطر فضای موجود در این کتاب 10 بار تا حالا آن را خواندهام و هر دفعه نکتهای جدیدی در آن پیدا میکنم. این کتاب قرار نیست که دستورالعمل بدهد یا بگوید این کار را بکن یا آن کار را نکن. یکسری خطاهای رفتاری را اشاره میکند که ما از صبح تا شب با آنها سروکار داریم و مرتکب میشویم. به همین خاطر خواننده با نویسنده کتاب همذات پنداری میکند. -این کتاب توسط عموی دوستم به من هدیه داده شد، دوستم در سال 88 کتاب فوتبال علیه دشمن را برایم آورده بود و عمویش هم کاملا تصادفی این کتار را به من هدیه داد. با توجه به آنکه وقتم کم بود در فاصله زمانی بسیاری کمی این کار را ترجمه کردم. -با توجه به اینکه کتاب اواخر بهمن به دستم رسید و اسفند هم درگیر برنامههای آخر سال بودم و میخواستم کتاب را به نمایشگاه برسانم، با دو نفر از شاگردهایم کتاب را تقسیم بر سه کردیم. و بعد وقت زیادی گذاشتم تا کار یکدست شود. -چاپ سوم کتاب را ویرایش کردیم و فکر میکنم از چاپ چهارم به بعد آن، خیلی یکدستتر شده است. اگر نشریه کیکر قبلا به آن شماره 2 میداد الان به ویرایش جدید شماره 5/1 میدهد. -من کلا خیلی با این کتاب همذات پنداری کردم و خیلی از خطاهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده، در فوتبال ما هم وجود دارد. در کتاب گفته شده که اگر 50میلیون نفر یک چیز احمقانه را بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است. این چیزی است که در ورزش ما و در کشور ما مصداق دارد. -من خیلی به متن کتاب وفادارم و در هر دو کتابم تلاش کردم مترجم بمانم. البته قبول دارم که از 99 فصل شاید ارتباط با 15 فصل دشوار بود و این شاید به دلیل تفاوتهای فرهنگی ما و آنها بود. به هرحال کتاب مثال محور است و باید با اختلافات کنار آمد. -شاید عموم مردم با کتاب ارتباط برقرار کنند اما از نظر آکادمیک هم کتاب خوبی است به طوری که برخی از اساتید این کتاب را به عنوان کتاب درسی به دانشجویان توصیه میکنند. یعنی کتاب هم میتواند با کسانی که مساله روانشناسی را جدی دنبال میکنند ارتباط برقرار کند و هم آدمهای عادی. -فصلی که من خیلی با آن مشکل داشتم درباره دنبال نکردن اخبار بود. من هم با این فصل مشکل دارم و آن را قبول ندارم چون از صبح تا شب داخل اخبار هستم. در حالی که در کتاب گفته شده است که آدم نباید اخبار را دنبال کند. -نکته اساسی این کتاب این است که آدم همه این اشتباهات را قبول دارد و باز آنها را مرتکب میشود، میخواهم دفعه بعد که کتاب را خواندم جواب این سوال را پیدا کرده و نتیجه بگیرم. -من کتاب فوتبال علیه دشمن را بیشتر دوست دارم زیرا به نظرم آن کتاب، کتابتر بود. آن کتاب به چاپ هفتم رسیده اما نسبت به این کتاب فروش کمتری داشته است. -از این نظر خوشحالم که با توجه به سرانه کم مطالعه در جامعه ما کتاب من چند هزار تا فروش رفته و امیدوارم هرجلد را دو، سه نفر در یک خانواده بخوانند به نظر من ناامیدکننده است که تیراژ کتابها در کشور ما از 300 تا 1000 است. شاید این یک تلنگر باشد که مردم بیشتر کتاب بخوانند. من به رکورد فکر نمیکنم اما دوست دارم عاملی شوم برای اینکه مردم بیشترکتاب بخوانند. این دو کتاب مثل دو فرزندم هستند که یکی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و من برای دیگری ناراحت هستم. -با توجه به مشکلات کپیرایت که در کتاب اول پیش آمده بود، خودم با نویسنده آن صحبت کردم و او خیلی خوب با قضیه برخورد کرد. البته گفت دو فرزند دوقلو دارد و نمیتواند به ایران بیاید. -کتاب ترجمه کردن، یک وسوسه است و هرچند کاری زمانگیر است اما جذاب. وقتی کتاب را میبینم برایم لذت بخش است و به چند نفر هم سپردهام که اگر کتاب فوتبالی یا غیرفوتبالی خوب سراغ داشتند به من معرفی کنند الان چند کتاب در دستم است اما برای ترجمه مورد نظرم نیست. کتاب هنر شفاف اندیشیدن را طی دوتا سه شب تمام کردم. به طوری که شب و نصف شب آن را میخواندم ولی کتابهایی که الان دست من است چنین جذابیتی ندارند.
تاریخ انتشار: ۲۳:۰۴ - ۲۵ دی ۱۳۹۴ - 15 January 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]