واضح آرشیو وب فارسی:اصناف مازندران: قائم شهر، شهری که بارها اسیر رانت و سیاست بازی برخی سیاست بازان قرار گرفته بود، این بار هم به جای اینکه وضعیت بحران زده خویش را ارتقایافته ببیند و بخش های مختلف خطوط تولیدش را سامان گرفته، باز هم به تغییر شکلی و اسمی قانع شد و تغییری بنیادین در خود را احساس نکرد.به گزارش مازند اصناف ؛ قائم شهر را همه با صنایع مشهورش می شناسند، صنعت نساجی و گونی بافی؛ دو صنعتی که روزگاری سبب ساز این شدند که قائم شهر جزو چهار شهر صنعتی کشور محسوب شود. صنایع جذابی که موجب رونق اقتصاد این شهر شدند و علاوه بر آن ترکیب جمعیتی و قومیتی را نیز در این خطه دگرگون کردند. مدت ها گذشت، مردمان قائم شهر با صدای سوت کارخانجات نساجی و گونی بافی چنان خو گرفته بودند که گویی جزیی از هویت شان شده بود، فرقی نمی کرد که از کدام قوم و نژاد هستند. قائم شهر برای همه به یک معنا قائم شهر بود اما گاهی هویت هم ترک برمی دارد، دست خودمان نبود، تابعی بود از اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور. آری! قائم شهر شهر صنعتی دیروز و شهر کارگری امروز؛ شهری که به جای صدای سوت کارخانه هایش، سکوت در آن حکم فرماست، شهری که خیابان هایش، نمادهایش، ساختمان هایش دیگر بوی توسعه نمی دهد. چه شد که به اینجا رسیده ایم؟ سال 1384 بود که افرادی گفتند ما می خواهیم خونی تازه را در رگان خشکیده صنعت قائم شهر به سیلان دربیاوریم، گفتند می خواهیم هویت ترک خورده را ترمیم کنیم و اقتصاد شهر را متحول بسازیم، گفتند تمامی مردم و جریان ها و سلایق باید با ما همراه بشوند تا الگوی توسعه ما عقیم نماند. اما دیری نپایید خونی که به جای اینکه مایه حیات باشد، انتقال دهنده امراض و علت ممات شد، گونی بافی با آن مجد و شکوهش به قیمت نازل واگذار و در عرض چند صباح کارخانه ای تولیدی به پارکینگی برای خودروهای اسقاطی بدل شد، شاید هم با شنیده های ضد و نقیض ملک شخصی! گرچه هرازچندگاهی تعدادی انگشت شمار خودرو صفر دیده می شود. و نساجی هم نگران از انزوای یار دیرینش به حالت احتضار به انتظار نشسته بود تا هر دم از آن باغ بری به جانب او هم فرا رسد. چندی نگذشت که کشتی صنعت وارداتی به گل نشست و ناخدای این کشتی هم ناتوان از تدبیری تازه. قائم شهر، شهری که بارها اسیر رانت و سیاست بازی برخی سیاست بازان قرار گرفته بود، این بار هم به جای اینکه وضعیت بحران زده خویش را ارتقایافته ببیند و بخش های مختلف خطوط تولیدش را سامان گرفته، باز هم به تغییر شکلی و اسمی قانع شد و تغییری بنیادین در خود را احساس نکرد. مردم و کارگران قائم شهری، سایپا را روزی همنشین با شمال و فرداروز هم دوش با خزر دیدند و مجبور بودند گوش به سخنان افرادی بسپارند که به جای اینکه به دنبال کسب نان برای سفره پرقداست مردم باشند، به تغییر نام مباهات می ورزیدند. به راستی چرا هیچ مسئولی، چه شهرستانی و چه استانی، از وضع و حال شرکت سایپاخزر و کارگرانش هیچ نمی پرسند؟ چرا نمی پرسند شرکتی که قرار بود منجی اقتصاد بحران زده این شهر و آلترناتیو صنایع دیگر باشد، پس تحرکی ندارد و نتوانسته نقشی لااقل میانمایه در رشد و توسعه این شهرستان داشته باشد؟ چرا اجازه ورود دوباره مسببین به میدان داده می شود؟ سوال اینجاست چرا این شرکت قادر نبوده است از ظرفیت قائم شهر و نیروی فعال متخصص و ماهرش بهره ببرد و این مجموعه عظیم خریداری شده صرفاً بلاتکلیف رها شده است؟ مگر قرار نبود سایپاخزر در حد یک بنگاه اسقاط و تعویض خودرو باقی نماند؟ مگر قرار بر آن نبود راه اندازی خطوط جدید و تولید قطعات مورد نیاز صنایع خودرویی مادر از قبیل تسمه تایم، چراغ های LED، واترپمپ و صادرات به اروپا با بِرَند سایپاخزر!!! و ... و از همه زیباتر و رمانیک تر آوردن نان کنجدی به جای نان ساده بر سر سفره های کارگران در اولویت برنامه کاری مدیران این شرکت باشد؟ قائم شهری ها ماجرای زمین سایپا را فراموش نمی کنند/با چه رویی باز هم به عرصه آمدید؟ حال پس از گذشت سال ها چرا این شرکت نتوانسته در اجرای مانیفست خویش موفق باشد و امروز قلیل کارگرانش مضطرب از تعطیلی واحدها و بیمناک از آینده شغلی خویش حتی به فردا هم امیدوار نیستند؟ غرامت و تاوان این هراس ها و دلهره هر روزه کارگران و شهروندان قائم شهری را چه کسی باید بپردازد؟ آری، اینچنین است، این است واقعیتی از موقعیت قائم شهر، واقعیتی است از اتفاقات هرروزه در پیرامون مان، حقیقتی فراموش شده که به آسانی از کنارشان گذر می کنیم. ما هنوز هنرنمایی و رشادت های قهرمانان و پهلوانان این دیار از یادمان نرفته است. قائم شهر و قائم شهری ها هنوز در خلوت و جلوت جایگاهی رفیع در این مملکت اسلامی دارند و چشم هایی بیدار، آگاه، و نسلی عاشق با قلب هایی پرتپش و امیدوار به آینده، نظاره گر وقایع و رخدادهای این خطه از دیار علویان است که هرکجا لازم باشد، برای دفاع از کیان و تاریخ پرافتخار و زرین این شهر وارد میدان می شوند و لحظه ای این شهر را از خود وا نمی گذارند. آری! امروز خانه کارگری که شرط وجودش بسته به پویایی کارگران است و می بایست مدافع حقوق صنفی و اجتماعی کارگران باشد، صدایی از آن شنیده نمی شود، امروز توجه مسئولان بیشتر به دیگر بخش ها معطوف شده و انگار نغمه های کارگران سایپاخزر و سایر شرکت های مشابه واضح و مبرهن شنیده نمی شود. قائم شهری ها ماجرای زمین سایپا را فراموش نمی کنند/با چه رویی باز هم به عرصه آمدید؟ امروز که اعمال برخی افراد به دلایلی مغفول می ماند که تحملش برای نظام اسلامی و مردم ولایتمدار دشوار است، ما بر خود فرض می دانیم که برخی از این افراد را به مقام پاسخگویی فرا بخوانیم و از آنها بخواهیم بگویند تا به امروز برای مردم قائم شهر چه کرده اند؟ توضیح بدهند چرا کارگزاران بخش صنعت در شهرها و استان های مجاور موفق عمل کرده اند اما صنعت قائم شهر بحرانش تمامی ندارد. ما امروز می خواهیم بگوییم «ما عمل کوچک را به شعار بزرگ ترجیح می دهیم» و برای مدیریت بخش های مختلف شهرمان مدیرانی پاسخگو را طلب می کنیم و سخن مان این است ما برای تک تک اتفاقاتی که برای صنعت شهرمان و به تبع آن برای کارگران می افتد، منتظر پاسخ هستیم و تا اخذ پاسخی مانع و قانع کننده از مسببین سکوت نخواهیم کرد. مرجع:بلاغ »
شنبه ، ۱۹دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اصناف مازندران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]