واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: قدس/ ایستگاه : نیویورک تایمز نوشت:«اشرف پهلوی خواهر محمدرضا پهلوی در ۹۶ سالگی مُرد» نیویورک تایمز در ادامه نوشت:«براساس پرونده های محرمانه سازمان «سیا» اشرف پهلوی نقش اساسی در کودتای نظامی آمریکایی –انگلیسی علیه مصدق و بازگرداندن محمد رضا به قدرت، ایفا کرد».آنچه شاید نیویورک تایمز ننوشت چهارم آبان ماه 1298 به دنیا آمد. دختری که اگرچه از شاه آینده ایران چند ساعتی کوچک تر بود، اما بعدها در اداره غیرمستقیم حکومت و عزل و نصب ها و تأثیر گذاری در تصمیمات برادر نقش بسیار بزرگی ایفا کرد که نیویورک تایمز به مهم ترین آن ها یعنی کودتای 28 مرداد اشاره می کند. اما آنچه نیویورک تایمز شاید به آن ها اشاره نمی کند، کالبد شکافی شخصیت خاص اشرف پهلوی است. شخصیت و ویژگی ها و گذشته منحصر به فردی که شاهزاده را در میان آن همه شخصیت های مرد و زن و فاسد دوره خودش به نماد هوسرانی تبدیل می کند. البته اشرف با وجود همه این ها سابقه ریاست هیأت نمایندگی سیاسی ایران در سازمان ملل را هم داشت ، حتی خیال دبیر کلی سازمان ملل را هم درسر پروراند، اما شاید اشتغال به تجارت بین المللی مواد مخدر، عیاشی های پایان ناپذیر و... فرصت دست یافتن به رؤیاهایش را نداد. شیطان دربار، سادیست جنسی و... برای اینکه بدانیم چرا روزنامه های فرانسوی به او لقب«اردک سیاه» دادند باید اشرف را از نگاه نویسندگان ویا اطرافیانش بشناسیم. وقتی در نظرات و خاطرات همه آن ها صفات مشترکی در باره اشرف دیده می شود:«هرزه - هوسران - بی بند و بار - معتاد - لجوج - بددهن - کینه توز - خسیس - تجمل پرست - مال اندوز» «آلبرتو بلیجی »نویسنده داستان زندگی اشرف او را «ام الفساد» می نامد و در بررسی روان شناسانه اخلاق و رفتار او می گوید«... یک بیمار جنسی با تمایلات سادیسمی بود»حسین فردوست نیز او را «شیطان دربار» لقب می دهد. شاید همه مشکلات رفتاری او را بتوان در خاطرات خودش علت یابی کرد. جاهایی که می گوید« قبل از من شمس به دنیا آمده بود و حالا هم همراه من پسری به نام محمد رضا که رؤیاهای پدرم را محقق می کرد، پس من هرگز نباید از پدر و مادر انتظار محبت و عشق و علاقه داشته باشم... پدرم ما را صدا زد و گفت وقت ازدواجتان است. دو نفر را برای شما در نظر گرفته ام... شمس که بزرگ تر است اول انتخاب می کند و دومی می شود مال تو! ...» شمس، شوهر خوش تیپ تر و جوان تر را انتخاب می کند و علی قوام می ماند برای اشرف تا عقده شوهر تحمیلی هم به عقده ها و کینه هایش اضافه شود. همین عقده هاست که بعدها شمار همسران رسمی او را به سه یا چهار می رساند و البته شمار همخوابه ها و همسران غیر رسمی او شاید در این گزارش قابل شمارش نباشد. من باید پسر می شدم دختری که سخت معتقد بود باید برادرش محمد رضا دختر می شد و خودش پسر! (خاطرات ثریا)، سرکشی ها یش را با تبعید رضا خان و سپس مرگش آغاز کرد. از همسر تحمیلی اش جدا شد و تصمیم به تجربه مردان دوم، سوم و...گرفت. در فهرست معشوق ها و مردهایی که محضر شاهزاده خانم و عیاشی هایش را درک کرده اند همه جور مردی پیدا می شود، از معشوق لهستانی که در فرانسه قاپ شاهزاده را می دزدد و بعد از رساندن اشرف به مرادش، با طلا و جواهرات و وسایل گران قیمت اشرف می زند به چاک (خاطرات دکتر هوشنگ کاووسی) تا روابط آشکارا با پرویز راجی، مجری ها، خوانندگان و بازیگران سرشناسی مانند بهروز وثوقی و سعید کنگرانی. بهروز وثوقی با اصرار اشرف مجبور به طلاق دادن گوگوش می شود تا مدتی را در قصر اشرف، نقش همسری غیر رسمی را بازی کند و سعید کنگرانی بسیار جوان که پای عیاشی و خوشگذرانی در کنار اشرف همه جوانی و اعتبارش را می گذارد و مدتی بعد معتاد و بیمار و فراموش می شود. تنوع طلبی های «اردک سیاه» از دوره ای که نوجوان است و رابطه با «علیشاه » مسؤول اصطبل های کاخ آغاز می شود(خاطرات ثریا به نقل از زهرا مشهدی) و با دلباختن به مهرپور تیمورتاش و روابط عشقی ناکام ادامه پیدا می کند . این تنوع طلبی ها تا سال ها و 50 سالگی او ادامه می یابد. دختری که سرسختی و قدرت طلبی را از پدر و پرخاشگری و بددهنی را از مادر به ارث برده، بعد ها به خودش جرأت می دهد نقش دختری بدکاره را بازی کند. او در خاطراتش در باره دورانی که نظامیان آمریکایی در امیرآباد تهران باشگاهی راه انداخته بودند و زنان و دختران را به آنجا می بردند، می نویسد: یک شب به باشگاه سربازان آمریکایی رفتم... روابطشان نسبتاً گرم و صمیمانه بود ! شاهزاده ای که به قول فردوست فقط عاشق مرد و پول است در کارچاق کنی های داخلی و بین المللی نیز استاد است. هرچند برای قاچاق مواد مخدر نیز چیزی کم نمی گذارد. دستگیری های چند باره اش در فرودگاه های کشورهای مختلف با چمدان مواد مخدر اگرچه رفع و رجوع می شود، اما کار به جایی می رسد که باند های بین المللی مواد مخدر با به رگبار بستن او و همراهانش در فرانسه به او اخطار بدهند پایش را از گلیمش درازتر نکند. ... و اینک مرگ شاهزاده فساد و فحشا در سال 1314وقتی تازه 17 ساله شده بود و همراه بقیه زنان دربار، شاد و خرم برای اولین بار حجاب را بی خیال شد تا در جشن دانش آموختگی دانشسرای عالی شرکت کند، هرگز تصور نمی کرد درست 80 سال بعد در سالروز کشف حجاب، عفریت مرگ گریبانش را بگیرد و حجاب دنیا را از پیش چشمش کنار بزند.
شنبه ، ۱۹دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]