واضح آرشیو وب فارسی:همدان پیام: فرهنگی شوالیه آواز ایران این روزها آلبوم جدیدی منتشر کرده است. اثری با نام «رقصانه» با آهنگسازی «حسین پرنیا». «شهرام ناظری» این اثر را برای شاعر محبوبش – مولانا- خوانده است، به مناسبت بزرگداشت سال مولانا و به همین خاطر هم هست که او در تمام قطعات این اثر از اشعار او بهره برده است. رابطه ناظری با مولانا، رابطه ای عمیق است و البته عجیب. خودش می گوید، مولانا نقش شگرفی در دگرگونی و احساسات و خلاقیتش ایفا کرده است. «رقصانه» مجموعه ای از آثار از تصنیف تا چهارمضراب و آواز است که در فضای موسیقی سنتی ایرانی ساخته و به مناسبت تولد مولانا و روی اشعار این شاعر نامی منتشر شده است، در این مجموعه نگرشی روایتی بر اشعار مولانا همراه با فضایی رقص و سماع گونه چه بر قطعات آوازی و چه بر تصانیف حاکم است. همچنین فضای دستگاهی «رقصانه» فضایی مرکب است که از همایون آغاز می شود و سیری روایتی در دیگر دستگاه ها همچون چهارگاه، بیات اصفهان و... می آید. در «رقصانه» قطعاتی چون رقص بر پرده گران کردن، ما گوش شماییم شما تن زده تا کی، رقص از خیال تو آموزم، مست و دیوانه، ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده، غزل عاشق و کف زنان آمده است. اشعاری خاص از مولانا که اهل ادب و مخاطبان جدی ادبیات با آنها آشنایی دارند و اکنون می توانند آن را با نگاهی ویژه و با بیانِ «شهرام ناظری» بشنوند. وی مثل هر خواننده دیگری در عمر هنری خودش از اشعار بسیاری از شاعرانِ کلاسیک ایران بهره برده است؛ اما مولانا و فردوسی، از جمله شاعرانی هستند که به جهان بینی او بیش از هر شاعر دیگری نزدیک هستند. به همین خاطر است که چند سالی است سر در گریبان شاهنامه هم کرده و با آن نیز دمخور شده است، شاید بتوان علاقه اش به موسیقی حماسی ایران را دلیل نزدیکی اش به این دو شاعر دانست. «شهرام ناظری» درباره مولانا گفته است: «مقام مولانا فراتر از مقام شاعری است. وقتی از او سخن می گویم یا شعرش را می خوانم دیگر نمی توانم یک جا ساکت و ساکن بنشینم. مرا به جوش و خروج می آورد. هنوز که هنوز است پس از سال ها حشر و نشر با او وقتی حرفش به میان می آید تا صبح در اتاق راه می روم. او مثل اقیانوس پر تلاطمی است که تا ابد جوش و خروش دارد. در کار این اقیانوس خفتگی و خواب و آرام وجود ندارد. اندیشه و کلام این شاعر بزرگ نو به نو حرکت را باعث می شود.» اما «رقصانه» از منظر دیگری نیز قابل اهمیت است و این ماجرا را می توان از نام اثر مشاهده کرد: «رقصانه». «ناظری» به سایت موسیقی ما در این باره می گوید: »اگر موسیقی در جامعه ما همواره با محدودیت های بسیاری مواجه بوده است، رقص و آیین هایی از این دست هیچ گاه جایگاهی نداشته اند و البته من در این میان، توجه ویژه ای به این مقوله داشته ام؛ زیرا «رقص» و آیین های حرکتی همواره در عرفان ما نقش مهمی ایفا کرده اند. این مسأله را می توان به شکل متعالی در زمان بوسعید و مولانا مشاهده کرد. » سماع و حتی رقص های عامیانه در فرهنگ ما و بسیاری دیگر از کشورهای مشرق زمین، همواره از یک بعد معنوی برخوردار بوده اند؛ مثلِ خود موسیقی که انسان را از روزمرگی دنیا رها می کند و می تواند به انسان حالتی متعالی بدهد. به همین خاطر است که این حرکات در برخی آیین ها چون مردمانِ سرزمین هند جایگاهی حتی مقدس پیدا کرده است و در خرده فرهنگ های سرزمین خودمان نیز به شکل های دیگر این موضوع اهمیت دارد.
شنبه ، ۱۹دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همدان پیام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]