واضح آرشیو وب فارسی:خلیج فارس: با یک نگاه اجمالی و تحلیلی کوتاه بر ادواره گذشته انتخابات مجلس در دشتستان مشاهده می شود که بر اثر تکرار مداوم یک جریان سیاسی خصوصا در سال های اخیر، در عرصه انتخابات و اشغال مناصبات مدیریتی توسط این جریان، نوعی انسداد سیاسی و اجتماعی در دشتستان شکل گرفته است. این جریان به دلیل توان خاصی که در شرایط پوپولیستی رفتار انتخاباتی داشته، با نفوذ در لایه سنتی با نردبان طایفه گرایی و قوم گرایی با کسب آرای آن ها همواره توانسته پیروزی انتخابات را کسب نماید. صد البته باید به این حکایت تلخ دیرین اعتراف نمود که همچنان استفاده ابزاری از عقاید مذهبی، گام بر نردبان قوم گرایی همچنان کارساز و گره گشا می باشد! و این قصه تلخ شهرهای کوچک و توسعه نیافته همچنان ادامه دارد. نکته جالب ماجرا اینجاست که استمرار به این فرهنگ سیاسی همواره در سال های متمادی نه تنها حاصلی برای شهروندان نداشته بلکه جهت دهنده رفتار سیاسی افراد بوده و این "درد مزمن" نشان می دهد که این چرخه معیوب معمولا مانع تفکر، تحلیل و تصمیم گیری درست سیاسی شده، تا بر مصلحت و منافع شهری ارجحیت یابد! اختلافات دامنه دار نزد نمایندگان شورای شهر، سیل انتقادات دامنه دار از نماینده فعلی مجلس وسوسه نامزدی مجدد بعضی از کاندیداها، علی رغم عدم رضایت عمومی مردم شاید بهترین گواه بر این عصیبت باشد. سالیان مدیدی می باشد که عامل خویشاوندی و طایفه ای به عنوان یکی از منابع قدرت، مانعی جدی بر سر راه شایسته سالاری واقع گردیده، تا تعصبات مورد اشاره مانع از وفاق اجتماعی و مشارکت های اجتماعی گردد. این وضعیت بیگمان با تمدن و دنیای مدرن در تناقض است؛ چرا که انتخاب بر اساس چنین تفکر و میزانی راه را برای برگزیدن افراد توانمند و شایسته دشوار می سازد و به کارگیری افکار و اندیشه های خلاق را با تنگنا روبرو می کند. در جامعه توده ای، تصمیمات سیاسی افراد بر اساس معیارهای طایفه ای اتخاذ می شود در حالی که در جامعه مدرن و پیشرفته، افراد بر اساس منافع مشترک و شهروندی و عقلانی برای پیشرفت و آبادانی کلیه افراد جامعه تصمیم می گیرند. در این نگاه، اگرچه در انتخابات فرد شایسته را می شناسیم ولی به صرف این که وابستگی طایفه ای یا جناحی به ما ندارد او را انتخاب نمی کنیم. متأسفانه در نبود احزاب و تشکل های مدنی این پدیده نادرست حتی به افراد تحصیل کرده سرایت کرده است و سال هاست که به آن یک نوع مشروعیت بخشیده است! نکته درد آور و جالب اینجاست که همین افراد با گذشت مدت زمان کوتاهی از اوضاع نابسامان دیارشان گله مند می شوند، غافل از این که زمانی که می بایست در تعیین سرنوشت خود ایفای نقش می کرده اند، چشم خود را روی افراد دارای صلاحیت بسته اند! آیا موسم فرو ریختن دیوارهای بلند طایفه گرایی دشتستان فرا رسیده است؟ آیا زمان تجدد گرایی و آگاه بخشی جهت شکستن آرای سنتی فرا رسیده است؟ بنابراین اگر خواهان اندک مطالبات شهری هستیم، اگر امکانات زیست محیطی خود را خواستاریم، اگر حقوق شهروندی برای ما دارای اهمیت است، باید رفتارهای اجتماعی و سیاسی ما نیز منطبق با موازین و معیارهای عقلانی باشد. نمی توان خواسته ها و مطالبات خود را بر مبنای جوامع و شهرهای توسعه یافته و مدنی تعریف نمود اما در بروز رفتارهای اجتماعی به بدوی ترین روش ها و واپس گرا یا نه ترین شیوه ها تمسک جست؛ اشاعه این فرهنگ سیاسی ابتدا مستلزم پایبندی نامزدهاست و سپس مردم، چرا که آثار منفی و آسیب این وضعیت سال های طولانی دشتستان را گرفتار و اسیر تبعات ناهنجار خود نموده است. برخلاف انتخابات ریاست جمهوری که معمولا آرایش جناح های سیاسی تا حد زیادی در آن دخیل است، در انتخابات مجلس نگاه قومیتی به مسئله، نقش مهمی در نتایج انتخابات ایفا می کند. این که این تابو کی و چگونه و با خلاقیت کدام نامزد انتخاباتی شکسته خواهد گردید، موضوعی است که برای آن صرفا باید دل بست به عنصر جوانی و خلاقیت جوانی... در فعالیت های انتخاباتی این که چه کار می کنم و چه می سازم، کارساز نیست و فقط یک حرکت عمومی مبتنی بر حساسیت اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی است که می تواند شهروندان را جذب نماید. با همه آنچه گفته شد، این دوره انتخابات به دلایلی حساس ترین و شاید متفاوت ترین دوره انتخاباتی می باشد که اگر وفاق اجتماعی جهت شکستن این دیوار بلند طایفه گرایی و خنثی نمودن آرای سنتی با ایجاد موجی نوین همراه شور و نشاط توسط جوانان دشتستانی صورت نپذیرد، به حتم تکرار خطاست و گناهی نابخشودنی. در این شرایط خاص شاید تنها راه نجات و برون رفت، از یک سوی مجمع اصلاح طلبان با یک جمع بندی مناسب و عقلانی، با اولویت بخشی به منافع مشترک، در فضایی عاری از حب و بغض سیاسی باشد که با معرفی کاندیدایی جوان، خلاق، در عین جوانی با پختگی سیاسی، که دارای سابقه مدیریتی و توانا در جذب و حضور آرای خاموش و خاکستری به پای صندوق های رای؛ و از سویی دگر با انصراف نامزدهایی که نه توان رویا رویی و مقابله با این جریان را ندارند نه جذبه سیاسی دارند، می تواند نسخه شفا بخشی بر پیکر بیمار دشتستان باشد. (البته به شرط اولویت بخشی ذهنیات شهروندی بر شخصی)؛ چرا که شرایط مبهم این دوره انتخابات و شدت تشت آرای در این میان همچنان آرای خاموش تعیین کننده می باشد؛ صرفا با معرفی و حمایت کاندیدایی که پتانسیل جذب و تحرک این آرای خاموش را داشته باشد می توان به روزهای خوب دشتستان دل بست. اگر فردی واقعاً توانایی و لیاقت اداره اموری را دارد، باید با قاطعیت از او حمایت کرد. خصوصا نیرویی که در زمان تصدی مدیریتش در دشتستان به بهترین نحو در امورات بغرنج شهری همراه و هم گام مردم بوده تا خواسته های به حق مردمی تحقق یابد. کاندیداهای عزیز توجه داشته باشند اندک مطالبات درون شهری آرزوست! و ما را بس. لطفا وعده های ماورایی دگر آزار دهنده است. ◇ آید بهار و پیراهن بیشه نو شود ◇ نو تر بر آورد گل اگر اندیشه نو شود منبع:فکرشهر
جمعه ، ۱۸دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خلیج فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]