تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

دستگاه آب یونیزه قلیایی کره‌ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1870793439




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مثنوی «حدیث عشق» تقدیم به شیخ الاحرار، آیت الله شهید باقر نمر النمر


واضح آرشیو وب فارسی:اندیمشک جوان: بسم ربّ الشّهداء والصّدیقین مثنوی «حدیث عشق» تقدیم به شیخ الاحرار، آیت الله شهید باقر نمر النمر و تمامی شیعیان و منتظران ظهور حضرت یار بسم ربِّ العاشقانِ سر به دار آن قدح نوشانِ بزمِ انتظار چون نمر از بادۀِ لا گشته مست شاهدانِ عهدِ خونینِ الست با سعودی ها بگو ای قوم پست ای به خونِ […]بسم ربّ الشّهداء والصّدیقین مثنوی «حدیث عشق» تقدیم به شیخ الاحرار، آیت الله شهید باقر نمر النمر و تمامی شیعیان و منتظران ظهور حضرت یار بسم ربِّ العاشقانِ سر به دار آن قدح نوشانِ بزمِ انتظار چون نمر از بادۀِ لا گشته مست شاهدانِ عهدِ خونینِ الست با سعودی ها بگو ای قوم پست ای به خونِ شیخِ ما آغشته دست ای ز مینایِ رذالت گشته مست می توان با میخ در پهلو شکست می توان فرق علی را چاک کرد بی کفن نعش حسینش خاک کرد می توان زد گردنِ اوتاد را دادنِ حکم نمر، افساد را می توان در خون کشیدن عشق را صد هزاران پاره دیدن عشق را می توان لب تشنه حق را سَر بُرید پیکر او را به تیغ کین دَرید می توان شیخ نمر بر دار کرد یا جسارت ها بر او بسیار کرد بر تنش گیرم ز داغ ،آهن نهید نِی توان او را به ذلت تن دهید می توان بر نیزه سر از او کنید لاله گون از شیخِ ما گیسو کنید شیخ ما را در سحر گردن زنید تازیانش بی امان بر تن زنید داغِ ذلت نِی توان او را نهید نِی توان او را به زانو آورید شیخ می میرد، ولی آزاده وار سر به ذلت نِی دهد، اما به دار کِی پذیرد شیعه ذلت، نامِ ننگ؟ کی هراسد کاوه از ضحاک و جنگ؟ شیخ ما را می توان آتش زنید یا شبیخون در سَحَر، جانش زنید آن دلش در دامِ عشقِ دوست بَند زنده او را می توان هم پوست کَند شیخ ما را بی گنه بتوان که کُشت صد هزاران خنجر او را زد به پُشت کربلا هر دم توان بر پا نمود از نمرها سر به نیزه جا نمود بی کفن او را توان در خاک کرد یا جسارت ها به جسم پاک کرد این همه زشتی توان او را نمود می توان از هم گشودش تاروپود نِی توان اما که او تسلیم کرد ذره ای در روح و جانش بیم کرد آنکه تَرکِ سر کند در راه دوست جلوۀِ هیهاتِ منَّ الذله اوست آنکه دارد آرزوی کربلا کی هراس و ترس و بیمش از بلا می توان کُشتن مگر فریاد را؟ کاوه کِی گردن نهد بیداد را؟ لاله ها را کِی توان نابود کرد؟ کِی توان آتش جدا از دود کرد؟ می توان گردد شقایق پای مال عاشقی اما نمی یابد زوال باز می روید شقایق خاک ر ا سینه می سازد زمینش چاک را می توان منصور را بر دار کرد هم توان بر کُفر او اصرار کرد بر سَرِ دار آن انالحق را که گفت کِی توان از اهل این عالم نهفت؟ سر زنید این قومِ عاشق پیشه را می توان کُشتن مگر اندیشه را؟! کربلا کِی گُم شود از یادها سربریدن کی توان فریاد را باده تا نوش از غدیرخُم شود رسم و راهِ عاشقی کِی گُم شود عاقبت باید چو یک یک جان سپرد ای خوشا او که به راهِ عشق مُرد کِی بمیرد او که جان بر عشق داد جان به راهِ حضرت زهرا نهاد کل ارض کربلا یعنی که یار عاشقان را سر طلب دارد به دار عاشقی را صادقی مردانه وار چون نمر در راه دلبر سَر سپار شیعه یعنی او که محوِ یار شد بر سر عشق علی بر دار شد شیعه یعنی رقصِ گردن زیر تیغ جان فدا کردن ولی را بی دریغ شیعه یعنی شیخ ما بر دارِ عشق آن مدافع ها حرم را در دمشق شیعه یعنی منتقم بر رنج یاس آن به جان خود حرم را داده پاس شیعه یعنی رهسپارانِ دمشق جان فدای فاطمه کردن به عشق شیعه یعنی عشق و شوق و شور و شِین تا همیشه کربلا را با حسین با سلیمانی به سرداریِ نور یکه تازی تا سحرگاهِ ظهور ای تو سرمست از مِیِ اسکندری در کفم بین رقصِ تیغِ حیدری شیعۀِ حیدر چه باکش از بلا او که باشد آرزویش کربلا کوسِ رسوایی زدن خوش بر فساد تا زِ مظلومان ستانم از تو داد نادری در ظالمی، دانم ولی دل خوشم بر یاریِ سید علی آن خراسانی که دارد بویِ عشق فتح مکه می کند همچون دمشق تا بیاید صاحبِ این انقلاب چون قمر باشد بدل از آفتاب جان فدایش پیرِ دل بشکسته را بی وفایی ها ز یاران خسته را ای دلت از جورِ یاران گشته ریش غم مخور ای پیر خوبان زین تو بیش این شب دل تنگی ات گردد سحر آهِ جان سوز تو می یابد اثر این شب آخَر سر کُند صبحِ ظهور یوسف زهرا رسد از راه دور دل مکن خون ای خراسانی ز دَرد فتنه ها دانم که با جانت چه کَرد موسفید و قد خمید و تن تکید بس که قلبت ای ولی در خون تپید پیرگشتی از غمِ ما، یار ما بس که خوردی خونِ دل در کارِ ما کَس نفهمید و نفهمد درد تو اشکِ آتشگون و آهِ سرد تو فتنه های سبز و سرخ ازبس که پیش مهربان قلبِ تو را آورده ریش پیرِ غمخوارِ یمن، یار دمشق همچو عیسی بر صلیبی خوبِ عشق بس که غم داری تو پنهان در نگاه می چکد از نرگسِ چشم تو آه اندکی دیگر تحمل پیر ما بادل پُرخون نما تدبیر ما بوی زهرا می رسد از باغِ نور اندک اندک می رسد وقت ظهور تَر نما لب، جان فدایت تا کنیم تا به اذنت کربلا برپا کنیم اذنمان ده تا ریاض آتش زنیم ریشۀِ ظلم سعودی را کَنیم اذنمان ده تا بگیریمت حجاز با تو در مکه خوشا ما را نماز خون به رگ ها مان به جوش آمد ولی کربلا بر پا نما سید علی ای خوشا با تو علمداری به عشق با تو فتح مکه را همچون دمشق ای خوشا با تو به جنگ اهرمن ما بگیریم از سعودی ها یمن با سلیمانی به سرداری نور یکه تازی تا سحرگاه ظهور روزمان شب شد و شب ها شد سحر دیده مان خشکیده آقاجان به در دل به تنگ آمد خدا را یار کو آن گرفتارش دلِ بسیار کو کُشت ما را داغ و دردِ انتظار ابر پُر بارِ ظهور او ببار دشت دل را لاله زاری کن از او او که دارم بر ظهورش آرزو به امید ظهور حضرت یار … وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ نیمه شب پنج شنبه ۱۷ دی ماه ۱۳۹۴ – منصور نظری


پنجشنبه ، ۱۷دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اندیمشک جوان]
[مشاهده در: www.andimeshkjavan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن