واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بچههاي قديم كجا و بچههاي امروزي كجا؟!
حتماً شما هم اين جمله را بارها شنيدهايد: «بچههاي قديم كجا و بچههاي امروزي كجا! زمين تا آسمان با هم فرق دارند».
نویسنده : مريم ترابي
اين جملات مقايسهاي معمولاً مثل چكشي دائماً بر فرق سر نسل جديد كوبيده ميشود. چرا؟ زيرا نسل امروزي از همه لحاظ با نسل قبل از خود متفاوت است. اين تفاوت از نحوه تربيت گرفته تا نوع پوشش، تغذيه، سرگرمي، بازي و... را شامل ميشود. شايد يكي از دلايل اين تفاوتها حضور پررنگ تكنولوژي و تغيير سبك زندگي در جوامع امروزي است. اما از تمام تفاوتهاي بين فرزندان نسل گذشته و امروز كه بگذريم نوع و روش تربيتي از همه موارد پررنگتر است. تربيت فرزندان بر پايه تفكرات درست و مناسب با شرايط روز، لازمه هر جامعهاي است. زيرا اين شرايط و نحوه تربيتي والدين است كه تعيينكننده جامعه خوب و ايدهآل است. براي داشتن يك جامعه ايدهآل وجود زنان و مردان جامعهپذير واجب و ضروري است. زنان و مرداني با شخصيتهاي مستقل و اجتماعي و تفكرات خودباور و سازنده براي ساختن يك جامعه آرماني. اما گويا هرچه جلوتر ميرويم نوع و روش تربيتي به نحوي شده است كه نه تنها فرزندان مستقل و جامعهپذيري را تحويل جامعه نميدهيم بلكه با روشهاي مختلف و در مواردي غلط، فرزنداني وابسته به والدين و ناتوان در تصميمگيري و موارد ديگر تربيت كردهايم كه ويژگي بارز آنها عدم مسئوليتپذيري است. متولي اجتماعي شدن بچهها كيست؟ طيبه اسكندري، استاد دانشگاه، نوع تربيت پدران و مادران در گذشته را بسيار متفاوت از مادران و پدران امروزي ميداند و ميگويد: بدون در نظر گرفتن تفاوت نسلها بايد به چند نكته در موضوع تربيت توجه كنيم. يك بخش خيلي مهم از تربيت به خود پدر و مادر برميگردد كه اين پدر و مادر خود، در چه محيط و شرايطي بزرگ شدهاند و شخصيت و تربيت آنها چگونه شكل گرفته است و حالا خود آنها در چه شرايط و محيطي قرار است بچهدار شوند و در آن محيط فرزند خود را تربيت كنند. وي ادامه ميدهد: در يك نظر كلي بايد گفت وقتي به گذشته نگاه ميكنيم پدر و مادرهايي بودند كه گرچه به لحاظ تحصيلي از تحصيلات پايينتري برخوردار يا حتي بيسواد بودند اما داراي شخصيت خاصي بودند كه تكليف خود را با زندگي ميدانستند، در تربيت بچهها هم موفق بوده و محيط اجتماعي نيز به آنها كمك ميكرده است. زيرا محيط اجتماعي آنها محيط شلوغ از نظر تربيت و دخالت در كار تربيت نبود. يعني هرچه ما به گذشته بر ميگرديم متوجه ميشويم كه رسانهها در روند زندگي اجتماعي كمتر اثرگذار بودند. بنابراين رشته كار تربيت بيشتر دست والدين بود. به قول جامعهشناسان «اجتماعي شدن يك پروسهاي است كه بايد در خانواده براي بچه اتفاق بيفتد» و ما شاهد هستيم كه اين نظريه در گذشته اجرايي ميشد و اثرات مثبتي بر تربيت داشت. اما هرچه جلوتر ميرويم خانواده را زن و مردي تشكيل ميدهند كه تحصيلكردهتر و آگاهتر هستند، حتي از آن دست پدر و مادرهايي هستند كه براي انجام هركاري پيش متخصص و كارشناس ميروند يا كتاب ميخوانند و به نوعي ميخواهند كار تربيت را مبتني بر اصول انجام بدهند اما اين پدر و مادر در مرحله نخست تكليفشان را با زندگي خود كمتر ميدانند. خود آنها با هم سختتر به انسجام و هماهنگي ميرسند و محيط اجتماعي هم به آنها كمك مثبتي نميكند زيرا محيط، تحت تأثير رسانههاي متعددي است كه كاملاً در امر تربيت نفوذ ميكنند و اين دخالت نيز معمولاً دخالت مثبتي نيست. اين جامعهشناس با اشاره به اينكه رسانهها وارد فضاي خصوصي و زندگي شخصي افراد جامعه ميشوند و بر تربيت و جنبههاي ديگر زندگي آنها تأثير ميگذارند اضافه ميكند: اينجاست كه رشته كار تربيت بيش از پيش از دست پدر و مادرها خارج ميشود و در اين بين عوامل ديگري مثل جامعه بزرگ همسالان، رسانهها و فضاي مجازي كه افراد در آن فقط مصرفكننده پيام نيستند بلكه هم مصرف كننده و هم توليد كنندهاند تعيين كننده اصول تربيتي هستند. بنابراين امروز ديگر اجتماعي شدن بچهها خيلي دست پدر و مادرها نيست. سيستم شترگاوپلنگي در نظام تربيت اسكندري در تحليل شيوه تربيتي جامعه با اذعان به اينكه فرزندان امروزي از نوع تربيت والدين خود رنج ميبرند ميافزايد: بچههاي امروزي از يك مشكل ديگري هم رنج ميبرند و آن هم نظام تربيتي است. اين نظام تربيتي نه غربي است كه مؤلفههاي آن را بپذيرد و اجرا كند مثلاً تا يك سني بچه را تحت پوشش خود دارند و بعد آزادش ميگذارند و مسئوليت امورش به عهده خود بچه است و او را مستقل ميگذارند و نه تربيت سنتي است كه بر همه كار بچه دخالت و نظارت داشته باشد، او را زودتر وارد جامعه كرده و از طريق ازدواج، پيدا كردن كار و... مستقل كنند و نه حاضرند اين دخالتها را محدود كنند، چون سيستم تربيت سنتي و ديني ما اين اجازه را نميدهد. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه شيوه تربيتي فعلي حاكم بر خانوادههاي ايراني شترگاوپلنگي است معتقد است: در چنين شيوهاي، بچهها متوقع و طلبكار ميشوند. پسر 30 سالهاي كه بايد مسئول يك زندگي باشد و تشكيل زندگي دهد هنوز متكي به جيب پدر است. دخترها هم به يك شكل ديگر وابسته هستند. وي ادامه ميدهد: اين سيستم تربيتي اصلاً سيستمي نيست كه آدمها را براي زندگي مستقل آماده كند. اين سيستمي است كه آدمها در آن هميشه طلبكارند، هميشه وابسته و متوقع از پدر ومادر هستند و پدر و مادرها اجازه ندارند از يك حدي بيشتر دخالت كنند يعني اجازه، مجال و زمينهاي نيست كه در شكلگيري شخصيت بچه و پيدا كردن راه زندگي براي او دخالت كند و عوامل ديگر تعيينكننده سرنوشت فرد هستند. این استاد دانشگاه ميگويد: اين روند كلاً اتفاق افتاده است و هرچقدر هم جلوتر ميرويم اين روند غلبه بيشتري در امر تربيت پيدا ميكند و خروجي آن هم اين است كه در جامعه نوجوانان و جواناني ميبينيم كه واقعاً بچهاند و بچگي ميكنند. نه در فكر، نه در مسائل مادي و نه در تصميمگيري مستقل نيستند، بنابراين وقتي تشكيل زندگي مشترك ميدهند و ازدواج ميكنند دچار مشكلات بسياري ميشوند و آمار طلاق را بالا ميبرند زيرا قدرت سازگاري و تصميمگيري مستقل ندارند، قدرت تشخيص اينكه مسئوليتهايشان در يك فرايند تشكيل زندگي خانوادگي جديد چيست و وظايفشان چيست را متأسفانه نه ميدانند و نه قدرت دارند كه عمل كنند. ضرورت ترسيم يك الگوي ايراني و اسلامي اسكندري بهترين راهحل را ترسيم الگوي تربيتي مناسب براي جامعه ميداند و ميگويد: مثل غربيها كه نميتوانيم باشيم زيرا نه واقعيتها و زمينههاي عيني جامعه اين اجازه را ميدهد و نه ارزشهاي اسلامي و ايراني كه به آن پايبند هستيم. ما بايد به يك الگوي جديدي برسيم كه از يك طرف مبتني بر واقعيتهاي جامعه امروزي باشد و از طرف ديگر ارزشهاي ديني و بومي را حفظ و پاسداري كند. بايد با در كنار هم قرار دادن اين موارد الگويي درست كنيم كه نه بچههاي ما از هر نوع قيد و بندي رها شوند و نه ما فكر كنيم كه فرزندانمان بايد تا ابد به خانواده چسبيده و تحت حمايت خانواده باشند. ما بايد يك آدم مستقل، جامعهپذير و مسئول براي جامعه تربيت كنيم. اين الگو را بايد متوليان فرهنگي جامعه ترسيم كنند. اين الگو چيزي نيست كه پدر و مادرها بتوانند ترسيم كنند. در اين الگو جايگاه پدر و مادر، نهادهاي آموزشي و رسانهها بايد مشخص باشد. متأسفانه الان رسانهها نقش مخربي دارند. توقعات و طلبكاريهاي بچهها را نسبت به خانواده مرتب دامن ميزنند. فرهنگ مصرفگرايي را بين بچهها جا مياندازند و اين درست نيست. در الگوي جديد بايد جايگاه همه مدرسه، دانشگاه، رسانه و از همه مهمتر خود پدر و مادر مشخص باشد كه اينها هركدام در چه جايگاهي قرار دارند تا بتوانند انسان جامعهپذير، مستقل و به دردبخور براي خود و جامعه تربيت كنند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]