واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: چشمی: اعتـماد مظلومی نبود، کسی مرا نمیشناخت
هافبک دفاعی ملیپوش استقلال شب بازی با ملوان ساعات سختی را سپری کرد تا سرانجام توانست با دریافت مجوز از معاونت پزشکی باشگاه استقلال راهی مشهد شود و به همراه کاروان تیم فوتبال امید، خود را مهیای حضور در اردوی تیم امید کند.
به گزارش نامه نيوز به نقل از خبرورزشی، او اين روزها وقتي همه جا حرف از نيمفصل خوبي كه در استقلال پشت سر گذاشته است، ميشود، درباره بازي با ملوان و نيمفصل اول ليگ پانزدهم حرف زده و موفقيتش را مرهون لطف خداوند، دعاي پدر و مادر و توجه سرمربي تيمش ميداند.
بازي مقابل ملوان برايت تلخ تمام شد؟
اين بازي را با سختي به پايان رساندم. البته از دو منظر اين بازي برايم ناراحتكننده بود؛ اول اينكه نتوانستيم مسابقاتمان را پيش از تعطيلات با برد به پايان برسانيم و فاصله امتيازيمان را با حريفان و رقبا بيشتر كنيم... همه به سود شما نتيجه گرفتند.
بله! استقلال خوزستان كه باخت، ذوبآهن كه مساوي كرد و خلاصه اگر برنده ميشديم فاصله خوبي با رقبا پيدا ميكرديم ولي شانس با ما يار نبود و فكر ميكنم اگر در زدن ضربات آخر دقت بيشتري ميكرديم، الان با خيال راحتتري به استقبال تعطيلات ميرفتيم. حريفتان خيلي تلاش كرد كه برنده شود! قبول داري؟
به نظر ميرسيد ملوانيها يك شُش اضافه در بدنشان دارند. آنها از دقيقه اول بازي دوندگي را در دستور كارشان داشتند و آن را تا پايان بازي ادامه دادند. اتفاقاً اين براي ما هم خيلي جالب بود. ... شما كه كم نياورديد؟
اصلاً... ما هم پابهپاي آنها دويديم. خوشبختانه ما از نظر بدني شرايط خوبي داريم و اتفاقاً نيمه دوم وضعيتمان بهتر هم ميشود اما بازيكنان ملوان هم انصافاً خيلي خوب دويدند و يك جنگ تمامعيار را با ما به راه انداخته بودند. اواخر بازي فضا كمي خشن نشده بود؟
فكر ميكنم چون هر دو تيم تا اندازهاي همزور بودند اين وضعيت به وجود آمده بود. ضمن آنكه بيشتر آنها خشن شده بودند چون ما موقعيتهاي خوبي روي دروازهشان به وجود ميآورديم ولي متأسفانه با بدشانسي يا كمدقتي از دست ميرفت و اين حس خطر آنها را عصباني كرده بود. زمين چطور بود؟
خيس بود ولي ميشد بازي كرد. من انتظار داشتم شرايط از آن چيزي كه ديدم بدتر باشد چون از صبح روز بازي كه از خواب بيدار شديم بارش باران شروع شد و فكر ميكردم قرار است روي گل و لاي بازي كنم ولي خيلي بد نبود. نتوانستيد منصور پورحيدري را خوشحال كنيد.
نشد! حيف شد. خيلي تلاش كرديم. اتفاقاً قبل از شروع بازي همين حرف در رختكن بود كه بازي را ببريم و آن را به منصورخان تقديم كنيم ولي يك گل كم آورديم. قبل از شروع فصل انتظار داشتي اين همه از تو تعريف و تمجيد شود؟
خير. فكر ميكنم خيليها اصلاً مرا نميشناختند اما باور كنيد كه در اين مدت خيلي تلاش كردم و خدا كمك كرد. از دعاي خير پدر و مادرم هم نميتوانم حرفي نزنم كه همواره در زندگي پشت و پناهم بودهاند. خلاصه كه خدا خواست و من هم توانستم در استقلال به حقم برسم. نقش همتيميهايت چقدر بود؟
قبل از همه بايد به پرويز مظلومي اشاره كنم. قطعاً اگر اعتماد آقاي مظلومي نبود من الان نيمكتنشين بودم. وقتي از صباي قم جدا شدم با خودم عهد كردم كه نبايد اين فرصت را از دست بدهم. من اعتقاد دارم كه در طول زندگي شانس، زياد در خانه آدم را نميزند و اگر به موقع از موقعيتي كه نصيبت شده استفاده نكني، ديگر آن را از دست دادهاي. آن زمان هم زمان من بود و خوشحالم كه توانستم اعتماد آقاي مظلومي را جلب كنم. البته بايد از كمك اميد ابراهيمي، خسرو حيدري و بازيكنان باتجربه استقلال مثل حنيف عمرانزاده هم ياد كنم. آنها هم خيلي كمكم كردند تا هم زود با تيم اخت بشوم و هم اينكه نكات فني زيادي از آنها ياد بگيرم. اكثر كارشناسان استقلالي تو را بهترين هافبك دفاعي حال حاضر ايران ميدانند! خودت هم چنين تصوري داري؟
اين نظر لطف آنهاست. من هرگز چنين ادعايي نداشته و ندارم و نميتوانم حرفي در اينباره بزنم، فقط ميدانم كه در طول بازي فقط به فكر اجراي دستورات كادرفني هستم و كمك به تيمم. بقيهاش را خدا كمك ميكند و تلاش نفرات كنار دستيام از تيم استقلال است. وقتي در انزلي مصدوم شدي چه حالي داشتي؟
ضربهاي كه به صورتم خورد صداي بدي را در كاسه سرم به وجود آورد، طوري كه فكر كردم اتفاق ناگواري برايم رخ داده است. درد خيلي شديدي آمد و وسط صورتم گرم شد. در آن لحظات به هيچ چيز فكر نميكردم غير از اينكه ميتوانم دوباره به زمين برگردم يا نه. نميخواستم وسط زمين خالي شود. دكتر چه گفت؟
معاينه كرد و گفت كه خيلي چيز مهمي نيست ولي هنوز نگران بودم. نگران چه چيزي؟
اينكه آيا ميتوانم به همراه تيم اميد به مسابقات دوحه بروم يا نه. پس از اتمام بازي دكتر ستوده باز هم روي صورتم كار كرد و وقتي دقيقاً شرايطم را بررسي كرد گفت كه اگر يك مقدار ضربه شديدتر بود اوضاع صورتم وخيم ميشد اما ظاهراً با توجه به ميزان تورم كم زير چشمهايم فهميد كه چيزي نيست و صبح شنبه هم كه عكس جديدي از صورتم گرفتم ديگر خيالم راحت شد. در مسير رشت- تهران به چه چيزهايي فكر ميكردي؟
شايد باور نكنيد اما خوشحال بودم ضربهاي كه به صورتم برخورد كرده شديدتر از آن نبود. بينيات نشكسته است؟
شكسته اما خيلي مهم نيست. يك شكستگي كوچك است كه ظاهراً با تكان نخوردن آن و چسب مخصوص كه رويش زدهاند زود خوب ميشود. مسئولان تيم اميد هم تماس گرفتند؟
همان جمعهشب با آنها حرف زدم و حاج حبيب كاشاني خيلي نگران شد و گفت كه صبح شنبه سراغ عكس گرفتن بروم كه گفتم دكتر نوروزي هم همين دستور را داده است. چون كاپيتاني نگرانت بوده؟
نه! آقاي كاشاني نسبت به همه نفرات تيم لطف و توجه زيادي دارد. براي او از تداركات تا سرمربي تيم همه يكسان هستند. شنيدي كه چه شايعهاي دربارهات مطرح شد؟
نه! همان شب كه اين خبر منتشر شد، شايعه ساختند كه ميخواستي با استفاده از تعطيلات نسبتاً طولاني ليگ بينيات را عمل زيبايي كني!
جدي! يك چيزهايي به من گفتند ولي فكر نميكردم جدي باشد. (ميخندد) براي همين عكس بينيات را منتشر كردي؟
سلفي با بيني شكسته هم كار شما خبرنگاران است. دوستان گفتند كه براي نشان دادن وضعيتت يك عكس از صورتت بگير و من آن را تلگرام كردم. (خنده) سلفي با بيني شكسته هم نوبرانه سلفيها بود. پس بينيات را عمل زيبايي نميكني؟
نه بابا! الان چه وقت جراحي زيبايي است؟ كلي كار دارم. استقلال، تيم اميد و اگر خدا بخواهد تيم بزرگسالان. پس قصدش را داري؟
اصلاً به اين مسئله فكر نكردهام. قيافهام با همين بيني هم خوب است و فعلاً تصميم ندارم آن را دستكاري كنم. صورتم مردانه است و دوستش دارم. خدا را هم شكر ميكنم. در حرم امام رضا (ع) چه حرفي با امام هشتم زدي؟
از او التماس دعا داشتم. خواستم كه دعاي خيرش پشت تيم اميد باشد. من چيزي غير از اين نميتوانستم از خدا بخواهم. اينكه خدايا ما قهرمان بشويم فقط دعاست ولي از خدا خواستم كه ما اگر بچهها تمام تلاششان را كردند كمك كند كه بدشانسي نياوريم.
۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]